Sunday, Mar 26, 2017

صفحه نخست » اى بخارا شاد باش و دير زى! در باره بخاراى دبير سياقى

dabir_sayaaghi.JPGف. م. سخن - خبرنامه گویا

بهار براى من بدون «بخارا» معنا ندارد. و نيز، هر گاه سخن از «بخارا» به ميان مى آيد، بهار براى من تداعى مى شود. فرقى هم نمى كند كه منظور گوينده از «بخارا»، ولايت بخارا در ازبكستان باشد، يا بخاراى گرامى آقاى دهباشى. هر دو براى من، همراه با تلفيق قديم و جديد و شكوفايى فرهنگ از اعصار گذشته تا كنون است. «بخارا»ى آقاى دهباشى هم كه باغى است پر از گل هاى زيبا و رنگارنگ فرهنگ ايران بزرگ.

انسان اصولا تازه گراست. نو كه مى آيد، كهنه براى برخى دل آزار مى شود -چنان كه در مثل چنين مى گويند-. اما نو از كجا مى آيد؟ آيا به يك باره از هيچ زاده مى شود؟ به يك باره از آسمان بر زمين مى افتد و مورد استفاده ى انسان قرار مى گيرد؟

مشخص است كه چنين نيست. نو، هر چه كه هست، خوب است يا بد، زشت است يا زيبا، از دل آن چه كهنه و قديم مى ناميم اش، بيرون مى آيد. مادر فرهنگ، به مانند مادر طبيعت، همواره در كار زادن است. آن چه به دنيا مى آيد، تازه است و پر طراوت و البته خردسال و بى تجربه. اين خردسال، از مادر خود تغذيه مى كند، و اندك اندك رشد مى كند و مى آموزد. رشد او كه به اندازه ى معينى رسيد، با تجاربى كه طى سال ها جمع آورى كرده، به دنبال كارِ خود مى رود. در ابتدا، چون كشتى بى لنگر، كژ مى شود و مژ مى شود تا بالاخره راه خود را مى يابد و به آن سمت مى رود كه بايد برود. اين راه درست است، غلط است، عاقبت اش خير است، شر است، كسى نمى داند. و اين تازه ى سابق، اندك اندك تبديل به كهنه مى شود و اگر پويايى، و در بطن خود «امكان» زايش داشته باشد، نويى ديگر مى زايد. و اين روند نو و كهنه و زايش يكى ديگرى را، از ابتداى بشريت در جريان بوده و آن چه امروز به نام «فرهنگ ما» شناخته مى شود، مجموعه ى تجارب نسل هاست كه از نقاشى غارها و سنگ نوشته ها تا صفر و يك هاى ذخيره شده در كتاب هاى الكترونيكى شكل گرفته است.

بخاراى آقاى دهباشى، آينه ى اين زاد و ولد و كهنه شدن و نو شدن در دوران معاصر است؛ دورانى كه خودِ ما تجربه كرده ايم، يا يك نسل و دو نسل پيش از ما، تجربه كرده اند. آن چه در بخارا هر ماه ثبت مى شود، عناصر فرهنگ ماست كه با رشته اى به هم پيوسته و نظام فرهنگى ما را به ما نشان مى دهد.

واقعيت اين است كه ما از ايران و ايرانى بودن مان هيچ نمى دانيم. اين «هيچ» به هيچ وجه اغراق نيست و براى تخفيف هم گفته نمى شود. دامنه ى فرهنگ ما و ايران ما بسيار گسترده است؛ گسترده تر از آن كه در ذهن عوامانه مان بگنجد. اگر از اين خاك و فرهنگ اش بهره اى داريم، بهره اى ست بس مختصر، كه البته ايرادى هم ندارد. ولى تكليف بخش بزرگ ناشناخته مانده ى آن چه مى شود؟

بخارا اداى اين تكليف را امروز بر عهده گرفته و ناشناخته هاى فرهنگ ما را به ما مى نماياند.

شماره ى ١١٧ بخارا كه ويژه نامه ى نوروزى اين مجله ى گران سنگ است به عكس يكى از اساتيد بزرگ زبان فارسى يعنى جناب استاد دكتر محمد دبير سياقى مزين شده است. بخشى از اين شماره ى بهارانه، جشن نامه ى اين استاد ارجمند است. در اين جشن نامه، بزرگان فرهنگ و ادب فارسى در باره ى ايشان نوشته اند.

و چه زيباست كارى كه آقاى دهباشى در بزرگداشت بزرگان علم و ادب كشورمان مى كنند: بزرگان تا هستند و فعال اند، تا هستند و در كنار هم هستيم، قدرشان با جشن و جشن نامه گرامى داشته مى شود. تشكرى مى شود از ايشان به خاطر عمرى فعاليت و تلاش، براى رساندن فرهنگ نسل قبل، به نسل بعد. به نو ها و تازه از راه رسيده ها. همين يك مورد بس كه بدانيم هفتاد سال، از آغاز همكارى جناب دكتر دبير سياقى با سازمان لغت نامه دهخدا مى گذرد! آرى هفتاد سال! و ايشان اكنون نود و هشت سال دارند...

IMG_8537.JPG

اين شماره از بخارا، با ترجمه ى دعاى تحويل سال، توسط استاد شفيعى كدكنى آغاز مى شود:
اى ز تو نورِ دل و ديدارِ ما
گردشِ انديشهء بيدارِ ما

اى ز تو رويان زمستان و بهار
اى تو گردانندهء ليل و نهار

اى ز تو تغيير حال و سال ها
حالِ ما را كُن تو خوشتر حال ها

آن چه در ٥٦٢ صفحه از اين مجموعه ى دلپذير منتشر شده را مى توانيد در سايت بخارا مشاهده كنيد. نه نام بردن از تك تك اين مقالات و مطالب خواندنى و آموختنى در اين جا ممكن است و نه شرح هر چند مختصر آن چه در اين شماره از نشريه آمده. حيف است برخى مطالب معرفى شود و برخى ديگر نه.

بخارا اصولا نشريه اى ست كه براى امروز نيست! چرا؟! چون شماره هاى آن را بايد به تدريج جمع كرد و آرام آرام تمام مقالات آن را ديد و چشيد و نوشيد. كارى كه مثلا با نشريه ى «راهنماى كتاب» استاد درگذشته مان ايرج افشار، امروز مى كنيم و هر صفحه ى آن را كه چون ورق زر است به دقت مطالعه مى كنيم. كار بزرگ آقاى دهباشى، هنوز، و آن طور كه بايد و شايد، حتى در جمع اهل فرهنگ شناخته نشده و قدر دانسته نشده است. جاى هيچگونه تاسف و حسرتى نيست از اين قدر ندانستن و يا نشناختن. آينده، پیش روى «بخارا»ست و امروزيان و فرداييان از آن بهره ها خواهند برد.

خوشبختى مقيمان خارج از كشور اين است كه اين نشريه، در سايت «فيديبو» به صورت رسمى و قانونى به فروش مى رسد و اين امكان براى همه وجود دارد كه بدون دردسر دادن به ديگران براى تهيه و ارسال نشريه، خود اقدام به خريدارى نسخه ى ديجيتالى آن كنند. مشتاقان مطالعه ى اين مجله در داخل هم كه هر دو امكان را در اختيار دارند.

براى آقاى دهباشى گرامى، سالى خوب و پربار در انتشار بخاراى عزيزش و عزيزمان آرزو مى كنم. سالى همراه با سلامتى جسم، و دور بودن از بيمارى نفس گيرِ نفس تنگى. بهاران بخارا خجسته!

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy