Saturday, Apr 15, 2017

صفحه نخست » آن هايى را كه «آيت الله قتل عام» كشت منافق نبودند!

raisi_pourmohammadi.JPGف. م. سخن - ویژه خبرنامه گویا

در گفت و گوى بى بى سى فارسى با اكبر گنجى دو موضوع مطرح شد:
١- عده اى از ايرانيان خوشحال خواهند بود از آمدن سيد ابراهيم رييسى به خاطر تار و مار كردن مجاهدين خلق ايران كه به منافقين مشهورند
٢- عده اى از ايرانيان و خودِ «آقايان» معتقد نيستند كه جنايت و يا قتل عام كرده اند بلكه كشتارشان مطابق خواست نظام و «قانون» بوده است (نقل به مضمون).

اكبر گنجى به درستى به سيد ابراهيم رييسى لقب «آيت الله قتل عام» داده است. حكومتى ها اين لقب، بر آشفته شان كرده، و اپوزيسيون هميشه در گير با خود، در مقابل اين لقب، لقب هاى ديگرى پيشنهاد داده است تا او هم نقشى در لقب سازى داشته باشد. درست كه بنگريم، تمام تلاش ها بر اين است كه اين لقب جا نيفتد و مردم با چهره ى مخوف موجودى به نام ابراهيم رييسى آشنا نشوند.

به هر حال؛ آن ها كه معتقدند ابراهيم رييسى، منافقين را تار و مار كرده سخت در اشتباه اند.

ابراهيم رييسى، نه منافقين، بلكه مجاهدين خلق ايران و عده ى زيادى از اعضاى گروه هاى چپ و كمونيست را از دم تيغ گذرانده است. تيغ آيت الله قتل عام، نه در جبهه ى نبرد، بلكه در زندان بر روى زندانيان سياسى كشيده شده يعنى در جايى كه زندانيان نه مى توانسته اند بجنگند و نه مى توانسته اند از خود دفاع كنند.

اما چرا كشته شدگان، «منافق» نبودند، و از قبيل مجاهدين خلق امروز هم نبودند؟

سازمان مجاهدين خلق ايران، از سال ١٣٥٧ كه انقلاب به وقوع پيوست، تا اواخر سال ١٣٥٩ به صورت علنى و «قانونى» فعاليت مى كرد.
اعضاى اين گروه، كتاب و نشريه منتشر مى كردند و اين كتاب ها و نشريات را به فروش مى رساندند. انتشار اين كتاب ها و نشريات «قانونى» بود.
سازمان مجاهدين خلق در تهران و شهرستان ستاد هاى علنى داشتند، و «قانون» با اين ستادها كارى نداشت.
سازمان مجاهدين خلق در تهران و شهرستان ها، با اجازه ى «قانونى» وزارت كشور اقدام به برگزارى تجمعات مى كرد.
سازمان مجاهدين خلق، براى انتخابات مجلس شوراى اسلامى و حتى انتخابات رياست جمهورى به طور «قانونى» نامزد معرفى مى كرد.
سازمان مجاهدين خلق ايران، در آغاز جنگ، برخى از اعضا و هواداران اش را به شكل علنى و قانونى، روانه ى جبهه هاى جنگ براى مبارزه با عراق كرد كه عده اى از آن ها نيز در ميدان جنگ كشته شدند.
سازمان مجاهدين خلق ايران، توطئه ى ترور خمينى در بيمارستان قلب را به اطلاع حكومت رساند.
سازمان مجاهدين خلق ايران، وقوع كودتاى نوژه را به اطلاع حكومت رساند.
سران سازمان مجاهدين خلق ايران به ديدار خمينى رفتند و حتى در روزهاى آخر مبارزه ى مسالمت آميز، از خمينى تقاضاى ديدار كردند كه خمينى گفت: شما اسلحه تان را زمين بگذاريد من خودم به ديدارتان مى آيم (نقل به مضمون).

در مورد اين كه چرا سازمان مجاهدين خلق، به شكل نظامى در مقابل حكومت ايستاد قبلا گفته ام و نوشته ام ولى عامل اصلى آن، عملكرد ناجوانمردانه ى دار و دسته ى چماق كشان «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى» بود كه راه فعاليت قانونى مجاهدين خلق را سد كرد و مانع كار سياسى آن ها شد.

اين كه بگوييم مجاهدين خلق و مسعود رجوى و سران مجاهدين از ابتدا همينى بودند كه امروز هستند يا همان خائنانى هستند كه با يكى از رذل ترين دشمنان ايران يعنى صدام همگام شدند، غلط است.

شما به وضعيت هاشمى رفسنجانى و محمد خاتمى و مهندس موسوى و آقاى كروبى نگاه كنيد! با مجاهدين هم همين كار را كردند با اين تفاوت كه مجاهدين خلق نه رييس جمهور بودند نه رييس مجلس شورا يا رييس مجلس تشخيص مصلحت نظام. از سران شان تا سمپات هايشان يك عده جوان بودند، بدون تجربه ى سياسى و بدون دانش و آگاهى اجتماعى، كه هر كدام شان اگر در ايران بودند و كارشان به زندان و اعدام نمى كشيد، مثل خيلى از مردم ايران و خيلى از سياسيون، تغيير روش و منش مى دادند.

مجاهدين خلق در خرداد شصت، بعد از تحمل دو سال چوب و چماق و سنگباران و زندان و قتل خيابانى، تصور كردند با اسلحه و بمب تركاندن مى توانند حكومت اسلامى را سرنگون كنند؛ اشتباهى مهلك كه باعث شد تير اندازان و بمب اندازان گرفتار شوند و اعدام شوند، يا در خيابان، در اثناى عمليات مسلحانه به قتل برسند.

كسانى كه بعد از شروع عمليات نظامى مجاهدين خلق دستگير شدند، همه شان اسلحه به دست «نگرفته بودند». اغلب شان نوجوانانى بودند كه روزنامه و كتاب فروخته بودند يا در مدرسه سرود مجاهدين خوانده بودند. «اين ها هم جزو دستگير شدگانى بودند كه بيشترشان توسط حكومت اسلامى اعدام شدند.»

از چند هزار هوادار مجاهدين خلق، عده اى معدود باقى ماندند كه اعدام نشدند. يعنى در جايى كه بچه اى به خاطر روزنامه فروختن اعدام شده بود، آن ها اعدام نشدند. پس به ظن قريب به يقين، حتى نسبت به آن بچه هاى نشرياتى، عمل كمترى براى پيشبرد اهداف سازمان شان داشتند.

اصلا نه. به هر دليل اين اشخاص اعدام نشدند و به زندان محكوم شدند. در سال ٦٧ كه مجاهدين خلق عراقى شده، به ايران مثلا حمله ى نظامى كردند، و به شكلى كودكانه و ابلهانه ستون نظامى در جاده هاى ايران به حركت در آوردند، و در يك نقطه، راه بر آن ها بسته شد و حمله كنندگان به گلوله بسته شدند، سه و به عبارتى چهار نفر، از طرف خمينى كه به خاطر اين حمله به خشم آمده بود، مامور شدند تا مثلا افراد سرِ موضع را در زندان بكشند و حكومت را از شرّ آن ها خلاص كنند. محكومان به زندان، از مجاهدين خلق گرفته تا اكثريت و توده و ديگر گروه ها، سر موضع بودن شان با چند سوال براى آقايان مشخص مى شد و بر سر دار مى رفتند، يا بعد از اثبات توبه شان و حتى اسلحه كشيدن بر روى ساير زندانيان و شكنجه دادن آن ها آزاد مى شدند.

اين، كلّ ماوقع بود. سيد ابراهيم رييسى -آيت الله قتل عام- يكى از كساني بود كه حكم قتل زندانيانِ محكوم به زندان را صادر مى كرد. اين جنايت، آن قدر شوم و بى رحمانه بود كه آيت الله العظمى منتظرى به خاطر مقابله با آن، عطاى ولايت و امامت را به لقايش بخشيد و همين آيت الله قتل عام را يكي از «جنايتكاران تاريخ» ناميد (به نوار سخنان آيت الله دوباره گوش كنيد).

آن چه با مجاهدين خلق زندانى انجام شد، مبارزه و يا قضاوت معقول نبود؛ جنايت آشكار بود. آن مجاهدين هم مجاهدين امروزى و مجاهدين اهل عراق نبودند. همان كسانى بودند كه به صورت «قانونى» فعاليت كرده بودند، و اسلحه هم نكشيده بودند كه اگر كشيده بودند، نه زندانى كه در همان سال ٦٠ اعدام مى شدند.

آيت الله قتل عام، تنها به گمان و حدس ما، آيت الله قتل عام نيست، بلكه به گفته ى آقاى منتظرى كه در سلامت اسلام او و در مخالفت شديد او با عملكرد مجاهدين خلق ترديدى نيست، اين موجود يكى از جنايتكاران تاريخ است.

اكنون اين موجود، كه تصور كرده جنايت هايش مشمول مرور زمان شده و خون هايى كه به زمين ريخته و جنازه هايى كه در خاوران دفن كرده از يادها رفته، از سوراخ هاى تو در توى دادسرا و دادگاه ها بيرون آمده و رخ نمايانده تا رييس جمهور شود. حال با ما ست كه به اين «جنايتكار تاريخ» اجازه ى رييس جمهور شدن بدهيم يا او را دوباره به همان سوراخ هاى تو در تو، اينبار در آستان رضوى برگردانيم تا شايد در زمان حيات اش، محكمه اى عادلانه برايش برگزار شود.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy