محمدباقر تاج الدین
پدیده ای عجیب که به طور کامل نشان از فقیر و بلکه درمانده تر شدن مردم دارد که در برخی کسب و کارها دیده ام. یکی این که رفته بودم میوه فروشی محل که سال هاست با هم آشنایی داریم و دیدم که یکی از مشتریان بقیۀ میوه هایی که خریده بود را با خود آورده بود که پس بدهد و به فروشنده گفت حقیقتش مهمان داشتیم و چون وضعیت مالی بدی دارم فقط خواستم جلوی مهمان خجالت نکشم آمدم از شما میوه خریدم و حالا که مهمان ها میوه ها را نخورده اند می خوام پس شان بدهم.
میوه فروش به ایشان گفت: «خُب بمونه برای خودتون که مصرف کنید».
خریدار میوه گفت: «حقیقتش می خوام پس بدم که اگه بشه پولش رو بهم بدین چون خیلی وضع مالیم بده»!
میوه فروش هم به ناچار این کار رو کرد و به من گفت این پدیده ای است که مدتیه با اون روبرو هستم و انگار نشان از وخیم تر شدن وضعیت مردم داره!
تنها نانوایی سنگکی محلۀ ما که با قیمت مثلا دولتی و به نسبت ارزان (10 هزار تومان) نان به دست مردم می داد همیشه شلوغ بود و بقیۀ نانوایی هایی آزادپز که نان را به قیمت 30 تا 40 هزار تومان می فروشند خلوت! تا این که از آغاز همین هفته نانوایی مورد اشاره نان را به صورت آزادپز عرضه می کند و به قیمت 30 تا 40 هزار تومان می فروشد و به ناگهان این نانوایی که همیشه شلوغ بود به سمت خلوتی رفت و نانوا می گوید بخش زیادی از مشتریانم را از دست دادم. این یعنی ناتوانی مردم در خرید نان سنگک!
سوپر مارکتی محله نیز می گوید شاید باورتان نشود که در این مدت دست کم 50 میلیون تومان کالای نسیه به مردم فروختم و هنوز هیچ کدام شان برای تسویۀ حساب نیامده اند و اگر وضعیت به همین صورت باشد ادامۀ کاسبی برای من غیرممکن خواهد شد.
صاحب سوپر مارکتی می گوید من می دانم که قصد مشتریان ندادنِ پول من نیست بلکه واقعا توان این کار را ندارند! آنان مشتریان چندین سالۀ من هستند و کم و بیش همۀ آن ها را می شناسم! قبلا اصلا کسی جنس نسیه نمی خرید و به راحتی خرید می کردند و پول کالاها را درجا می پرداختند اما از آغاز سال جدید رفته رفته خرید نسیه زیاد شده است!
حس کنجکاوی اَم برانگیخته شد و با خود گفتم سری به سایر مشاغل و کسب و کارها هم در محله و اطراف بزنم تا ببینم وضع از چه قرار است(مشاهدات میدانی)! از تعویض روغنی گرفته تا مکانیکی و خیاطی و فروشگاه پوشاک و سایر اصناف هم این موضوع را جویا شدم که همگی به اتفاق همین موضوع را مطرح کردند و این جا بود که دریافتم تمامی این ها نشانه های مهمی از گسترش و افزایش سطح فقر و درماندگی شهروندان دارد.
از سوی دیگر آمارهای رسمی و غیررسمی هم همین مشکل را به خوبی تأیید می کنند از آمار تورم حدود 50 درصد تا خط فقر 55 میلیون تومانی! حالا دیگر این مردم فقط فقیر نیستند بلکه به درماندگی رسیده اند یعنی این که نمی دانند چه اقدامی انجام دهند تا همین زندگی معمولی را فقط حفظ کنند!
تصور کنید این مردم درمانده برایشان برخی حوادث به اصطلاح ناخواسته هم روی بدهد مانند بیماری، خرابی لوازم خانگی، خرابی تآسیسات ساختمان و برخی حوادث دیگر که آن گاه ممکن است مجبور شوند دست به کارهای ناخواسته بزنند و این یعنی فروپاشی جسم و روان و فروپاشی زندگی!

خم به ابرو نیاور!
















