Wednesday, Apr 19, 2017

صفحه نخست » روایت زیباکلام ازگفتگوی‌ تندش با هاشمی رفسنجانی

zibakalam_rafsanjani_small.jpgاستاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت:‌ هاشمی رفسنجانی فوق‌العاده باهوش بود و قدرت درک و دید بالایی داشت، او قبل از تیر ۶۷ به این نتیجه رسید که در جنگ به جایی نمی‌رسیم.

به گزارش ایلنا، صادق زیباکلام در نشست بررسی کارنامه سیاسی و علل محبوبیت آیت‌الله هاشمی عنوان کرد: من می‌خواهم با یک نگاه کلی به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نگاه کنم که مشخص شود ایشان در چه پارادایم سیاسی قرار دارد.

او افزود: تقسیم‌بندی که من می‌خواهم انجام دهم، شاید برای شما یک قدری صقیل باشد. اعتقاد دارم هاشمی یک لیبرال بود، شاید اگر به او می‌گفتیم استورات میل را در لیبرالیسم نمی‌شناخت اما او به معنای واقعی لیبرال بود. شما وقتی نگاه می‌کنی به دولت هاشمی به معنای واقعی پی می‌برید که لیبرال است.

زیباکلام با بیان اینکه در کابینه هاشمی اصولگرا و اصلاح‌طلب با هم بودند و او به همه گوش می‌داد، عنوان کرد: زمانی بود که من فکر می‌کردم ملاقاتمان دیگر بار آخر است به خاطر دارم که در سال ۸۵ به او گفتم روحانیت همه کاره کشور شده، الان اگر به عقب بازگردیم مملکت‌داری شما چگونه بوده به او گفتم چه فرقی بین شما امثالی غیرروحانی است؟ در صورتی که تفاوت ندارید، مثالی بزنید که بتوانیم تشخیص دهیم که نتیجه حکومت روحانیت در ایران با دیگران فرق می‌کند؟

او خاطرنشان کرد: آن روز فکر می‌کردم که تمام شد، اما بعدا دوباره تماس گرفتند و گفتند بیایید. یا مثلا درباره قتل‌های زنجیره‌ای با او گفت‌وگو کردیم که به آرامی جواب می‌داد من از کوره در رفتم و گفتم اگر هم نگوییم شما دست نداشتید وزیر اطلاعات شما سعید امامی که از کره ماه نیامده پاسخ شما به عنوان رییس‌جمهور چه می‌تواند باشد؟ با آرامی جواب داد.

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران یادآور شد: حسین کمالی برای من نقل کرد که در هیات دولت بحث می‌کردیم که خیلی هم طول کشید، اواخر معلوم بود آیت‌الله هاشمی خسته شده بودند از این بحث گفتند که رای بگیریم و بعد گفت کسانی که نمی‌خواهند در کابینه نباشند بگویند، من و دکتر معین دستمان را بالا بردیم. من و دکتر معین گفتیم خودمان استعفا بدهیم صبح به خدمت ایشان رفتیم، ما را دیدند تعجب کردند وقتی دلیل آمدنمان را فهمیدند خندید و گفتند که شما کار و زندگی ندارید. حال شما مقایسه کنید با زمان احمدی‌نژاد که چه می‌شد.

زیباکلام خاطرنشان کرد: احمدی‌نژاد وقتی رییس‌جمهور شد سفرهای استانی را آغاز کرد به هر حال باید طرح‌هایی اجرا می‌شد یکی از آن‌ها سیستان و بلوچستان بود، فرهاد رهبر به احمدی‌نژاد می‌گوید اینجور که شما رفتار می‌کنید نیازی به سازمان و برنامه و بودجه نیست بعد از این جریان فرهاد رهبر از دولت اخراج می‌شود و بعد هم دستور دادند که در سازمان برنامه و بودجه را گل گرفت که اصولگرایان هم تشویق کردند. به یاد دارم استان‌داری به استقبال هاشمی رفته بود که عزل شد، جریان متکی را که به یاد دارید.

او افزود: بعداز جنگ هاشمی لبیرال نبود، قبل از انقلاب هم همینطور بود، شما این رفتار را در جریان سازمان مجاهدین خلق مشاهده می‌کنید، آن روزها اعلام کردند که مارکسیست شدند، من همان زمان در زندان بودم و می‌دیدم که چگونه رفتار می‌شد. همه امید مردم در جریان مبارزات سازمان مجاهدین بود اما حالا می‌دیدند که مارکسیست شدند، در زندان مبارزان دیگر خواستار جدایی شدند و معتقد بودند که باید اول با مارکسیست‌ها مبارزه شود تا رژیم شاه را نابود کنند ، این نقشه خود ساواک بود و این وسط فقط یک نفر به نام اکبر هاشمی رفسنجانی فریب این حرکات را نخورد.

زیباکلام تاکید کرد:‌ در جریان جنگ ایشان از سال‌های ۶۶ متوجه شده بود که ادامه جنگ وقت تلف کردن است، ما هزاران شهید داده بودیم هاشمی به درستی فهمیده بود که سخت افزار جنگمان دیگر رو به اتمام است بر خلاف عراق که از همه دنیا کمک می‌گرفت. هاشمی رفسنجانی فوق‌العاده باهوش بود و قدرت درک و دید بالایی داشت، او قبل از تیر ۶۷ به این نتیجه رسید که در جنگ به جایی نمی‌رسیم. نکته جالب این است که وقتی قطعنامه ۵۹۸ را قبول کردیم کسی متوجه نشد جاهایی که پس گرفته بودیم به صدام پس داده بودیم، بزرگترین خدمتی که هاشمی کرد به این مملکت این است که شتر جنگ را خواباند.

او گفت: در زمان امام به جد دنبال رابطه با آمریکا بود امام فوت کرد و نشد، کیست که بتواند بگوید آمریکاستیزی برای ما دستاورد داشته، من در مقابل دو جین دلیل می‌آورم که چقدر ضرر داشته است. من بعد از فوت هاشمی با تمام وجود از او دفاع کردم، خیلی‌ها به من انتقاد کردند خیلی‌ها می‌گفتند اعدام‌های دهه شصت، قتل‌های زنجیره‌ای را نمی‌بینید؟ اما من همچنان بر دفاع خودم پا فشاری می‌کنم، درست است که این اتفاقات افتاد و هاشمی مقابلش ایستادگی نکرد اما باید دید این امکان را داشت؟

این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: در آن زمان مثل برگ درخت اعدام می‌کردند آن هم بدون ادله کافی، تنها کسی که به این اعدام‌ها اعتراض کرد مهندس بازرگان بود، حالا متوجه سکوت هاشمی می‌شوید، دلم نیامد رو در رو به او بگویم بعدها اما در مقالاتم نوشتم چه کردی وقتی گفتند مرگ بر بازرگان شما اکبر هاشمی رفسنجانی بعد از خرداد ۸۸ نبودی که بال و پرت ریخته باشد چه کردی وقتی گفتند مرگ بر بازرگان جز این که گفتی بازرگان مستحق مرگ نیست، روزگار گشت و در نماز جمعه گفتند مرگ بر هاشمی امام جمعه چه کرد سکوت کرد تا مردم «مرگ بر» گفتنشان علیه هاشمی تمام شود.

صادق زیبا کلام: "احمدی نژاد باید تایید صلاحیت شود"

دکتر صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

دمکراسی را هر طور که تعریف کنیم، یکی از نخستین اصول بنیادین آن برخورداری از حق شرکت در انتخابات است.

اگر به هر دلیلی شهروندان یک کشور از حق شرکت در انتخابات آن محروم بمانند، آن نظام را دیگر نمی‌توان مردم‌سالاری تعریف نمود.

ممکن است که آن نظام از یک نظام مردم‌سالاری بسیار شایسته‌تر و کارآمدتر هم باشد، اما نام آن دیگر مردمسالاری و نظام مبتنی بر دمکراسی نیست.

به هر دلیلی که نظام، آقایان احمدی‌نژاد، حمید بقایی و یا هر فرد دیگری که ثبت‌نام نموده را از این حق محروم نماید، دیگر نمی‌توان آن انتخابات را دمکراتیک نامید و به آن نظام عنوان مردم‌سالاری اطلاق نمود.

استدلال نظام که «در سایر کشورها هم به‌هرحال یک فیلتر و نهادی وجود دارد که اجازه نمی‌دهد تا هرکس بتواند در انتخابات نامزد شود»، یک مغلطه بیشتر نیست.

در هیچ نظام مبتنی بر دمکراسی ما مقوله‌ای به نام «تعیین صلاحیت» نداریم؛ یعنی یک ارگانی برای مردم تصمیم‌گیری نماید که چه کسی صلاحیت دارد و مردم می‌توانند به وی رأی دهند و چه کسی فاقد صلاحیت است و نمی‌تواند در انتخابات شرکت نماید؛ در هیچ نظام مبتنی بر دمکراسی وجود ندارد.

چنین ترتیبی با اساس یک نظام مبتنی بر رأی مردم در تناقض است. این فقط خود مردم هستند که می‌بایستی تشخیص دهند که چه کسی صلاحیت دارد و چه کسی ندارد.

بگذریم که همین مقوله غیردمکراتیک «تعیین صلاحیت» هم در ایران درست و در چارچوب قانون صورت نمی‌گیرد.

قانون می‌گوید که صلاحیت هر داوطلب شرکت در انتخابات می‌بایستی از چهار مرجع، وزارت اطلاعات، دادگستری، نیروی انتظامی و ثبت‌احوال استعلام شود.

معنی این قانون آن است که اگر آن چهار مرجع، صلاحیت داوطلب را تأیید کردند او می‌تواند نامزد شود؛ اما شورای نگهبان این قانون را قبول ندارد و پس‌ازآنکه آن چهار مرجع صلاحیت داوطلب را اعلام کردند، استدلال می‌کند که «خودش هم می‌بایستی در مورد صلاحیت وی تصمیم‌گیری نماید».

درحالیکه اگر استدلال شورای نگهبان درست می‌بود (که نیست)، در آن صورت قانون‌گذار از همان ابتدا اعلام می‌کرد که تشخیص صلاحیت داوطلب بر عهده شورای نگهبان است و نیازی دیگر به استعلام از آن چهار مرجع هم نمی‌بود.

متأسفانه این دیگر اظهرمن‌الشمس شده که ملاک شورای نگهبان نه قانون که اعمال سلیقه سیاسی است.

تعیین صلاحیت می‌بایستی در چارچوب قانون صورت گیرد و چنانچه شورای نگهبان صلاحیت داوطلبی را رد کند، موظف است دلایل قانونی و موجهی که مبنای تصمیمش بوده را اعلام نماید؛ اما شورای نگهبان از این تکلیف قانونی همواره سر باز زده و مستندات رد صلاحیت داوطلب را اعلام نمی‌نماید.

از آن بدتر اینکه آقای دکتر عباسعلی کدخدایی، سخنگوی محترم شورای نگهبان، با بازی کردن با عبارات و گفتن اینکه «ما نمی‌گوییم که داوطلب صلاحیت ندارد، بلکه صلاحیت وی برای شورای نگهبان احراز نشد»، از ذکر دلیل امتناع می‌ورزد.

تناقضات، مغایرت با قانون، غیردموکراتیک و ناموجه بودن عملکرد شورای نگهبان در انتخابات را به روشن‌ترین شکل می‌توان در جریان انتخابات سال۹۲ ملاحظه نمود.

درحالیکه مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ردصلاحیت شدند و آقایان دکتر عارف و روحانی «با وساطت برخی از اعضای شورای نگهبان صلاحیتشان تأیید شد»، آقای دکتر سعید جلیلی بالاترین رأی را در میان اعضای شورا آوردند (مصاحبه دکتر کدخدایی بعد از انتخابات).

نظارت استصوابی جدای از آنکه در تناقضی آشکار با دمکراسی است، اجرای آن‌هم به‌صورت فعلی مغایر با قانون است. "تعیین صلاحیت" صرفا به‌صورت یک ابزار سیاسی درآمده در خدمت نظام تا جلوی ورود هرکس را که ازنظر سیاسی نمی‌پسندد بگیرد.

داور نهایی در خصوص "تعیین صلاحیت" آقای احمدی‌نژاد، حمید بقایی یا هر نامزد دیگری، صرفا و فقط رأی آحاد مردم است و بس.

منبع: کانال تلگرام راهبرد

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy