برخورداری از حق انتخابی آزاد و سالم و عادلانه از ابتدائی ترین حقوق هر انسانی است. این حق انتخاب از داشتن آزادی در انتخاب نوع لباس، پوشش و شیوهی زندگی گرفته تا انتخاب شورا، نماینده و رئیس جمهوری را مشتمل می گردد.
امروزه در كشورهای دمكراتیك و مدرن جهان، مردم در كمال آرامش و بدون رعب و وحشت در فضایی آزاد و بدور از سیطره اهرمهای فشار، از تمامی حقوق انتخابی آزاد برخوردار هستند.
در جغرافیای قراردادیی كه نام ایران را برا ان نهادهاند، مردم از انتخاب در شیوهی پوشش و زندگی محروم هستند و هیچ گونه حق انتخابی ندارند، بلكه برایشان به صورت رسمی و غیررسمی تدوین شده است كه چه بپوشند، چه بنوشند، چه بخورند و چه انتخاب كنند.
اینک همین دولت از این مردم انتظار دارد تا در نمایشی بنام انتخابات شركت كنند و مردمانی كه خود حق تعین شیوه زندگی و سرنوشت خویش را در كنترل و در دست ندارند، اكنون باید رئیس جمهور، نماینده و شورا را انتخاب كنند، این در حالیست كه قوانین جمهوری اسلامی ایران با همهی اصول دمكراتیك جهانی و اعلامیهی جهانی حقوق بشر و در كل، با میثاقهای بین المللی و تمامی معیارهای یك انتخابات آزاد و دمكراتیك در تناقض بوده و ضدیت دارد.
در ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی ایران گزینهای بنام انتخاب و انتخابات معنایی جدا از مفهوم واقعی انتخابات در عرصه جهانی را داراست. آنچه در جمهوری اسلامی مشهود است، انتصابات است، انتصاباتی که قطعا نتیجه آن به مذاق شخص خامنه ای و بعد از وی به مجلس خبرگان برمی گردد، همان اشخاصی که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم دست پرورده "ک گ ب" می باشند، فلذا انتخا(تصا)بات در جمهوری اسلامی تنها ابزاری جهت کسب مشروعیت در داخل و خارج و فی الواقع وسیله ای جهت قدرت نمایی در برابر دیدگاه جهانیان می باشد.
جهت روشن شدن بیشتر این موضوع به بررسی یک نمونه می پردازیم. در نمایش انتخابات ریاست جمهوری در ایران و بر اساس قانون اساسی، ملیتهای تحت ستم " كورد، عرب و بلوچ و ... " و همچنین اقلیتهای دینی و مذهبی "زردشتی، مسیحی، یارسانی، مسلمانان سنی مذهب و شیعیان غیر دوازده امامی و ... " و همانا نیمی از كل جامعه كه زنان می باشند، به طور حتم و کلی از حق نام نویسی و كاندیدا شدن جهت احراز پست ریاست جمهوری محروم هستند و آنانی را هم كه از حق كاندیدا شدن برخوردار هستند، باید توسط هیاتهای نظارتی، تائید و از فیلترهای رژیم عبور كنند تا تایید صلاحیت شوند .
حال با توجه به اینكه ملیتهای تحت ستم در ایران، اقلیتهای دینی و مذهبی و زنان از حق كاندیداتوری برای ریاست جمهوری محرومند، آیا شركت در نمایش انتخا(تصا)بات جمهوری اسلامی، مهر تائیدی بر انكار هویت ملی كورد، بلوچ و عرب بودن و ... نیست؟
شركت در چنین انتخا(تصا)بات، همانا به مثابه قبول كردن انكار حقوق ذاتی زنان و اقلیتهای ملی و دینی است.
فلذا با درک و پذیرش این واقعیت، درک این مطلب نیز آسانتر می گردد که رژیم جمهوری اسلامی ایران تنها جهت بازار گرمی در تئاتر انتخا(تصا)باتی خود میخواهد از ملتهای تحت ستم، زنان و اقلیتهای مذهبی بعنوان سیاهی لشكر سوءاستفاده كند و برای خود در اذهان عمومی و در عرصه جهانی كسب مشروعیتی ظاهری كند.
اختلافات اساسی موجود در بین سران رده بالای رژیم اسلامی ایران بر سر در دست گرفتن قدرت وجود دارد كه انکارناشدنی است اما روحانی، رئیسی، احمدی نژاد و ... همگی پرورش یافته از شیرههای ظلم و ریشههای رژیم اسلامی ایران هستند و تفاوت بین این افراد و چهره ها را تنها در ظاهرشان باید دید نه در باطنشان. یكی در پایان خود را آبدارچی نظام معرفی می نماید و دیگری با لبخندی مضحك بر سر جهانیان شیره میمالد. در نهایت در جمهوری اسلامی چپ و راست و میانه، اصلاح طلب و تندرو و اصولگرا و ... همگی در تلاش و تقلای حفظ رژیم هستند و در كل همگی بر یك نقطه مشترك كه ماندگاری رژیم است توافق دارند چون بقای خود را در گرو بقای رژیم میبینند و بروز دادن و به نمایش گذاشتن اختلافات داخلی تنها در جهت گرم كردن تنور، سرد انتخابات است.
خطوط و مرزهای حائل بین جریانات رژیم، خطوطی فرضی جهت تهییج مردم برای شرکت در نمایشهای نبشته شده از سوی دولتمردان رژیم است نه خطوطی واقعی که نشانگر وجود اختلاف در تفکر، راهبرد، استراتژی و دیدگاههای آنها باشد. خطوطی که در دیگر ممالک مترقی و مدرن جهان در بین جریانات وجود دارد و به معنای وجود تفاوت اساسی در میان آنها می باشد در نظام جمهوری اسلامی که در نهایت همگان را به تمسک جوییدن به ولایت مطلقه فقیه و صدور انقلاب و اسلامیزم شیعی فرامی خواند، تنها ظاهری و فرضی است و در نهایت افراد نیز می توانند بدون توجه به هر اصلی در میان این دایره ها و خطوط فرضی حرکت نمایند و احمدی نژاد راستی یکباره به لوتر در جمهوری اسلامی بدل گردد.
در این میان عدهای اپوزیسون نما مسئولیت بر دوش گماشته و گذاشته شده ای که عامدانه از طریق بزرگ جلوه دادن اختلافات مابین سران رژیم در تبلیغات انتخاباتی ڕژیم سهیم شدهاند و دانسته یا ندانسته برطبل و كرنای نمایش انتخابات میكوبند و میدمند نیز قابل تامل اند.
بازیگران نمایشنامه انتخا(تصا)بات در ایران که عمدتا نویسنده این نمایشنامه نیز می باشند، همگی از سران وفادار به رژیم هستند و كارگردانی این نمایشنامه و بازیگردانی بازیگران نیز در كنترل علی خامنهایست.
در پایان تحریم گسترده و فعال نمایش انتخابات فریاد و اعتراضی است به بیش از سه دهه سركوب، كشتار، زندان و اعدام و این اعتراض و "نه" گفتن است به تمامی نابرابریها.