حدود ۳۷ سال پیش در چنین روزی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی شاهد تحولی عظیم بودند تحولی که با هدف "اسلامی کردن دانشگاهها" شروع شد و اکنون بعد از گذشت بیش از ۳۷ سال این هدف همچنان در سرلوحه دانشگاهها قرار گرفته است. در واقع انقلاب فرهنگی مولود سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی است که با فرمان رهبر انقلاب و در پاسخ به اوضاع خاص فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه ایران در سال ۱۳۵۹ شکل گرفت.
به گزارش ایسنا، صدور پیام نوروزی امام خمینی «ره» در اول فروردین ۱۳۵۹ را باید نقطه عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی دانست. ایشان در بند «۱۱» این پیام بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاههای سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند.
پس از تعطیل رسمی دانشگاهها، امام خمینی «ره» در ۲۳ خرداد ۵۹ فرمانی مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر نمودند که در قسمتی از فرمان ایشان آمده بود: "مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان میباشد، اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثری انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوصاً دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئهگران که هماکنون گاهگاه آثارش نمایان میشود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بیفرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند، ادامه این فاجعه که معالاسف خواست بعضی گروههای وابسته به اجانب است، ضربهای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد و تسامح در این امر حیاتی، خیانتی عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است".
در این فرمان، حضرت امام به عدهای از اساتید حوزه و دانشگاهها مأموریت دادند تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحبنظر و متعهد از میان اساتید مسلمان و کارکنان متعهد و با ایمان و دیگر قشرهای تحصیلکرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی برای تشکیل شورایی دعوت کنند و برای برنامهریزی رشتههای مختلف و خط مشی فرهنگی آینده دانشگاهها، براساس فرهنگ اسلامی انتخاب و آمادهسازی اساتید شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی - اسلامی اقدام نمایند.
امام خمینی در روز اول اردیبهشتماه در جمع اقشار مختلف مردم، دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشگاهها و سازمانهای دانشجویی مسلمان سراسر کشور طی سخنانی مهم در زمینه ضروت اسلامی شدن و خروج نیروهای غیراسلامی و منافق از دانشگاهها روند وقوع انقلاب فرهنگی را شتاب بخشید که بخشی از سخنرانی ایشان به شرح ذیل است: " دانشگاهها باید تغییر بنیانی کند و باید از نو ساخته بشود که جوانان ما را تربیت کنند به تربیتهای اسلامی. اگر تحصیل علم میکنند، در کنار آن تربیت اسلامی باشد، نه آنکه اینها را تربیت کنند به تربیتهای غربی. نه آنکه یک دسته به طرف غرب بکشانند جوانهای ما را و یک دسته به طرف شرق و یک دسته با اشخاصی که با ما جنگ دارند، بالفعل اشخاصی که ما را میخواهند در انحصار اقتصادی قرار بدهند، یا برای ما ادعا میکنند که ما شما را، حصار اقتصادی میکشیم دور شما، و دست و پا میکنند در این موارد، یک دسته از دانشگاهیهای ما، از جوانهای ما کمک به آنها نکنند. ما میخواهیم که چنانچه ملت ایران در مقابل غرب ایستاد، جوانهای دانشگاهی ما هم همه در مقابلش بایستند. ما میخواهیم که اگر ملت ما در مقابل کمونیست ایستاد، تمام دانشگاهیهای ما هم در مقابل کمونیست بایستند. نه اینکه وقتی این جوانهایی که به واسطه ساده لوحی خودشان، تربیتهای باطل بعضی از معلمین را قبول کردند و حالا که ما میخواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، چنانچه ما بخواهیم این طور کنیم، جبههبندی میکنند. همین دلیل بر این است که ما دانشگاه اسلامی و دانشگاهی که تربیت کرده باشد جوانان ما را نداشتیم و نداریم. همین شاهد است بر اینکه جوانهای ما تربیت صحیح نشدند، و از آن طرف دنبال تحصیل نیستند. تمام عمرشان را صرف شعار میکنند و صرف تبلیغ سوء باطل. طرفداری از آمریکا، طرفداری از شوروی. ما میخواهیم که جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببینند. احتیاجات خودشان را ببینند. شرقی نباشند. غربی نباشند. اینهایی که راه افتادند در خیابانها یا در خود دانشگاهها و درگیری ایجاد میکنند. و زحمت برای دولت و ملت ایجاد میکنند، اینها اشخاصی هستند که طرفدار غرب یا شرقند. و به عقیده من طرفدار غربند. طرفدار آمریکایند".
نقطه آغاز "انقلاب فرهنگی"
هرچند سخنرانی امام در اول اردیبهشتماه ۱۳۵۹ نقشی کلیدی در شتاب گرفتن روند انقلاب فرهنگی داشت اما این ماجرا از چند روز قبل آغاز شده بود. ۲۶ فروردین سال ۵۹ بود حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی عضو وقت شورای انقلاب، برای ایراد چند سخنرانی به تبریز رفت و در سالن دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز به سخنرانی پرداخت، پس از پایان سخنرانی قرار شد وی جلوی ساختمان مرکزی دانشگاه به پرسشهای دانشجویان پاسخ دهد ولی اجتماع دانشجویان به تشنج کشیده شد و هاشمی رفسنجانی به دلیل آشفته شدن جلسه، بدون شرکت در جلسه سخنرانی بعدی دانشگاه تبریز را ترک کرد.
در پی وقوع این حادثه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تبریز به ساختمان مرکزی دانشگاه رفتند و مسوولان و کارکنان ساختمان مرکزی را خارج کرده و آنجا را به تصرف خود درآوردند. دانشجویان اعلام کردند تا زمانی که انقلاب فرهنگی انجام نشود و پاکسازی در سطوح دانشجویی، اعضای هیات علمی و کارکنان دانشگاه صورت نگیرد ساختمان مرکزی را ترک نمیکنند. این حادثه با استقبال فراوان دولت و گروههای دانشجویی روبهرو شد.
در همین روزها اعلام تعطیلی دانشگاهها با موافقتها و مخالفتهای فراوانی مواجه شد. از جمله ۲۷ فروردین سال ۵۹ درگیریهایی بین مدافعان و مخالفان تعطیلی دانشگاهها در دانشگاه پلی تکنیک (امیرکبیر) رخ داد. در همین حال دکتر حسن حبیبی، وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی اعلام کرد که دانشگاهها باید تا آخر سال به کار خود ادامه دهند و پس از آن اگر کاری لازم باشد انجام خواهد شد.با وجود این جو تنش و التهاب همچنان در دانشگاهها بالا بود، به طوری که شورای انقلاب طی اطلاعیهای در خصوص وقایع دانشگاهها اعلام کرد کسانی که دلشان برای انقلاب اسلامی نمیتپد و درک دیگری از دانشگاه دارند با ایجاد بحران در امور دانشگاهی و تبدیل آن به ستاد عملیات سیاسی تفرقهآور مانع دگرگونی بنیادی دانشگاهی شدهاند و باعث نارضایتی همه علاقهمندان به تعلیمات عالیه متعهد گردیدهاند.
تنش فضای دانشگاهها در سال ۵۹
در پی بالا گرفتن فضای تشنج، بسیاری از دانشگاههای کشور با اوج گرفتن درخواست انجام انقلاب فرهنگی در روز ۲۹ فروردین سال ۵۹ تصرف شد. اشغال دانشگاه مشهد و دانشگاه شیراز توسط برخی از دانشجویان و گروههایی از مردم، اشغال دانشکده علوم بانکی که با زد و خوردهای فراوان و چندین مضروب صورت پذیرفت و نیز زد و خوردهای وسیع در دانشگاه تربیت معلم تهران از حوادث مهم زمینهساز انقلاب فرهنگی بود. تحرکات و درگیری در موسسات مختلف آموزش عالی از جمله "مدرسه عالی بیمه"، "مدرسه عالی متحدین"، "موسسه آموزش عالی تکنولوژی انقلاب"، " موسسه هنرهای تزئینی"، "دانشکده پزشکی فیروزگر"، "مدرسه عالی کامپیوتر"، "مدرسه عالی اراک"، " دانشکده کشاورزی زنجان"، " دانشگاه کرمان" و "دانشکده علوم اقتصادی" و "اجتماعی بابلسر" شرایطی را فراهم آورد که منجر به صدور اعلامیه دوم شورای انقلاب شد. دانشجویان و مردمی که دست به تصرف دانشگاهها زده بودند خواستار تصفیه و پاکسازی عناصر ناباب در محیط آموزشی دانشگاهها شدند.
بیانیهای که "انقلاب فرهنگی" را تسریع بخشید
شورای انقلاب در بیانیه دوم خود تصریح کرد دانشگاهها تا پایان روز اول اردیبهشت تعطیل است و مردم و دانشگاهیان و دانشجویان باید دانشگاهها و موسسات آموزش عالی را ترک کنند. شورای انقلاب در این بیانیه تاخیر در دگرگونی بنیادی نظام آموزشی را ناشی از نابسامانیها و درگیریهای گوناگون دانست و تاکید کرد چنین وضعی مغایر با تدارک فرصت جهت دگرگونی بنیادی نظام آموزشی است.
در ادامه این بیانیه تصریح شد: "تصمیم شورا در مورد برچیدن ستادها در دفاتر سیاسی گروههای مختلف شامل تمام مراکز، دفترها و اتاقهایی است که به نحوی به گروهها مربوط میشود و کتابخانهها و دفترهای هنری، ورزشی و نظایر اینها را شامل میشود. شورا از همه مردم خواست تا آمادگی خود را برای اجرای این تصمیمات حفظ کنند و در عین حال برای آسان کردن کار تخلیه ستادها از تجمع در حول و حوش دانشگاهها و موسسات آموزش عالی خودداری کنند".
به دنبال بیانیه شورای انقلاب، ستاد و سازمان دانشجویان دانشگاه شیراز وابسته به دانشجویان پیرو خط امام که دانشکدههای "پزشکی"، "ادبیات"، "علوم و مهندسی" را به اشغال خود درآورده بودند "دانشکده ادبیات و علوم" را به استانداری تحویل دادند. در همان روز نیز نمایندگانی از جانب انجمنهای دانشجویان مسلمان در ملاقاتی با مهندس بازرگان، دکتر باهنر و مهندس معینفر اعضای شورای انقلاب، مسائل مربوط به درگیریهای روزهای اخیر در سطوح دانشگاهها و مساله برچیدن دفاتر و سازمانها و گروههای سیاسی را در دانشگاهها مطرح ساخته و مورد بحث و بررسی قرار دادند.
به جز دانشگاه شیراز، تخلیه دفاتر سیاسی در دانشگاهها به سادگی صورت نپذیرفت و در پی اعلام تخلیه دفاتر سیاسی دوباره جوی ناآرام دانشگاههای کشور را فرا گرفت. در دانشگاه ملی (شهید بهشتی)، انجمن اسلامی و جنبش دانشجویان مسلمان و انجمن دانشجویان مسلمان (هواداران مجاهدین خلق) دفاتر خود را تخلیه کردند ولی گروههای دانشجویی پیکار و پیشگام (دانشجویان هوادار سازمان پیکار و چریکهای فدایی) از این کار خودداری کردند. در دانشگاه تهران نیز هیچ گروهی حاضر به تخلیه مقر خود نبود، اما اوضاع در دانشگاه آرام بود.خودداری برخی گروهها از تخلیه مقرهای خود درگیریهای گستردهای به بار آورد که حدود ۱۰ روز در سراسر کشور به طول انجامید. بعد از این درگیریها دانشگاهها یکی پس از دیگری به کنترل دانشجویان مسلمان درآمد و آنچنان که شورای انقلاب اعلام کرد، دانشگاهها از پانزدهم خردادماه به مدت نامعلومی تعطیل شدند.
تعطیلی دانشگاهها
هدف تعطیلی دانشگاهها، اصلاح نظام آموزشی کشور اعلام شد و فرصتی فراهم آورد تا ستاد انقلاب فرهنگی در ۳۰ ماهی که دانشگاهها همچنان بسته باقی ماند، برای نظام آموزشی سامان تازهای تعریف کند. پایان کار دانشگاهها در خرداد ۵۹ و آغاز فعالیتهای ستاد انقلاب فرهنگی منجر به اجرای طرحها و برنامههایی مانند تشکیل جهاد دانشگاهی، تدوین برنامههای آموزشی جدید، ادغام و انحلال برخی از دانشگاهها، بررسی مدیریت دانشگاهها، تدوین لایحه تربیت مدرس، تامین گزینش استاد، تشکیل مرکز نشر دانشگاهی، تشکیل کمیته اسلامی کردن دانشگاهها، طرح اعزام محصل به خارج و طرح تقسیم مناطق آموزشی و هماهنگی با تقسیمات کشوری شد.
در قسمتی از فرمان امام (ره) درباره انقلاب فرهنگی آمده بود: "مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان میباشد اعلام شده است و تاکنون اقدام مؤثری انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوصاً دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئهگران که هماکنون گاهگاه آثارش نمایان میشود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بیفرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند. ادامه این فاجعه که معالاسف خواست بعضی گروههای وابسته به اجانب است، ضربهای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد و تسامح در این امر حیاتی، خیانتی عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است. بر این اساس به حضرات آقایان محترم محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، حسن حبیبی، عبدالکریم سروش، شمس آلاحمد، جلالالدین فارسی و علی شریعتمداری مسوولیت داده میشود تا ستادی تشکیل دهند و از افراد صاحب نظر متعهد، از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیل کرده، متعهد و مؤمن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامهریزی رشتههای مختلف و خطمشی فرهنگی آینده دانشگاهها، براساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آمادهسازی اساتید شایسته، متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند".
۳ هدف اصلی دانشگاهها در ستاد انقلاب فرهنگی
ستاد انقلاب فرهنگی طبق فرمان امام (ره) ملزم بود که در برخورد با مسایل دانشگاهی فعالیتهای خود را بر چند محور متمرکز کند: ۱ـ تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاهها، ۲ـ گزینش دانشجو، ۳ـ اسلامی کردن جو دانشگاهها و تغییر برنامههای آموزشی دانشگاهها، به صورتی که محصول کار آنها در خدمت مردم قرار گیرد. بر این اساس، ستاد از صاحبنظران مختلف دعوت به همکاری نمود و در اولین گام گروههای برنامهریزی در رشتههای پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه کشاورزی، علوم انسانی و هنر تشکیل شد. از آنجایی که مدیریت دانشگاهها در گذشته هماهنگ با فرهنگ اسلامی جامعه نبود، باید تغییراتی در مدیریت دانشگاهها به عمل میآمد، سازمان دانشگاهها باید دگرگون میشد و مهمتر از همه، محیط دانشگاهها اسلامی میشد. برای این منظور، کمیتهای در ستاد با عنوان «کمیته اسلامی کردن دانشگاهها»، تشکیل شد. با توجه به ناهماهنگی ضوابط و مقررات حاکم بر دانشگاهها با شرایط انقلابی جامعه، قسمت اعظم فعالیتهای ستاد بر اسلامی کردن دانشگاهها و تعیین ضوابط و مقرراتی منطبق با موازین اسلامی متمرکز شد.
در شهریور ماه سال ۶۲ با توجه به نظر امام مبنی بر لزوم ترمیم و تقویت ستاد و مخصوصاً حضور مسئولین اجرایی در آن، به دنبال نامه رییسجمهور وقت، امام در تاریخ ۶۲/۸/۶ طی نامهای به پیشنهاد رییسجمهور مبنی بر ترمیم و تکمیل ستاد انقلاب فرهنگی پاسخ داد و از این تاریخ ستاد با ترکیب ذیل به فعالیت خود ادامه داد: نخستوزیر، وزرای فرهنگ و آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی، دو نفر دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهی و آقایان علی شریعتمداری، احمد احمدی، عبدالکریم سروش و مصطفی معین.
بعد از بازگشایی دانشگاهها، فعالیت ستاد انقلاب فرهنگی ادامه یافت و اواسط آذرماه سال ۱۳۶۴ امام خمینی، روسای سه قوه و تعداد دیگری از مسوولان امور و اندیشمندان فرهنگی کشور را به جمع اعضای آن افزود و به این ترتیب ستاد انقلاب فرهنگی پس از حدود ۵ سال فعالیت، این بار تحت عنوان شورای انقلاب فرهنگی فعالیت خود را آغاز کرد.
"گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه"، "تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی"، "تحول دانشگاهها و مدارس"، "تعمیم سواد آموزی در جامعه"، "حفظ و احیاء آثار اسلامی" و "نشر افکار و آثار فرهنگی و اسلامی" از جمله مهمترین اهداف تشکیل این ستاد اعلام شد. همچنین تدوین اصول سیاستهای فرهنگی نظام جمهوری اسلامی، تعیین مراجع برای تدوین برنامههای فرهنگی آموزشی و علمی و تحقیقاتی، تصویب آییننامههای مهم و اساسی مراکز علمی و فرهنگی و آموزشی و پژوهشی کشور، تصویب ضوابط تاسیس اینگونه مراکز، تدوین ضوابط برای گزینش استادان دانشگاهها و معلمان مدارس، نظارت بر امور کتب درسی، تدوین ضوابط مربوط به روابط فرهنگی و علمی با دیگر مشاورها، نظارت بر کلیه مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و تایید نامزدهای ریاست دانشگاهها از جمله وظایف این ستاد تعیین شد.
به گزارش ایسنا ، انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها یکی از نقاط عطف آموزش عالی کشور به شمار میرود که پس از گذشت بیش از ۳۷ سال هنوز آثار و برکات آن در آموزش عالی کشور مشهود است.