Saturday, Apr 29, 2017

صفحه نخست » نامه به جناب امام رضا (ع) در شكايت از وضع بد مكاتبه با ايشان!

emaam_reza.JPGف. م. سخن - ویژه خبرنامه گویا

جناب امام رضا (ع)

سلام عليكم و رحمت الله. راستش ما با شما آقاى محترم قهر هستيم ولى چون داد رسى نداشتيم، گفتيم باز به خودِ جناب عالى مراجعه كنيم بلكه در كار ما ملت گشايشى شود.

مى دانم با آن همه زائر و مراجع و پرداخت كنندگان نذر و نذور وقت زيادى براى ما يك لاقبايان ايران نداريد. با عرض پوزش پاچه خاراندن هم بلد نيستيم كه بگوييم سگ آستانيم و كلب خاندانيم و از اين مزخرفات، كه حرفه اى هاى «مالنده كار» آن ها را به كار مى برند.

خواست ما هم چيزى نيست كه بتوانيم با ارائه يك اسكناس ٥ هزار تومانى يا چه مى دانم چك پول ٥٠ هزار تومانى آن را از شما طلب كنيم. يعنى واقعيت اين است كه تصور نمى كنيم، حضرت عالى امامى آسمانى باشيد، آن وقت به خواسته ها و آرزوهاى پول دهندگان توجه كنيد و كسى را كه به شما پول نمى دهد تا به ازاى آن كارى انجام دهيد از درگاه خود بيرون كنيد.

ما يك حسن آقا برقى در محل زندگى مان داريم كه وقتى مى گوييم بيا فيوزمان سوخته آن را عوض كن، ده تومن نرخ ويزيت اوليه اش است و مخارج ديگر هم روى اين ده تومن ناقابل.

ايشاللا كه شما اهل ويزيت و «توو كشويى» نيستيد، و براى رفع بيمارى و دفع چشم زخم و معالجه ى بواسير بيرون زده و قبولى در فوق و سالم نگهداشتن پورشه ى ٩٠٠ ميليونى از كسى پولى نمى گيريد و به همان خواهش و تمنا ها و خود را به ضريح كوبيدن ها و رو سر و كله ى همديگر سوار شدن ها بسنده مى فرماييد.

حالا من پيش از ورود به اصل مطلب يك سوال از جناب عالى دارم:
شما بفرماييد وقتى كسى به شما ظلم كند و شما فريادرسى نداريد (يعنى رييس فرياد رسان و داد گستران ما كسى است به اسم مصطفى پورمحمدى و شما با مراجعه به آرشيو نكير و منكر مى توانيد ببينيد كه ايشان چه دادرس و فريادرس درجه يكى است ولى ما ترجيح مى دهيم به خودِ شما مراجعه كنيم!) و جان تان هم به لب رسيده و فريادتان به آسمان بلند شده، چه جورى تقاضاى رفع ظلم مى كنيد؟! فس فس كنان و ورد خوانان؟ فش فش كنان و دعا خوانان؟ يا اين كه رو به آسمان مى كنيد و هر چه از دهان مبارك تان در آيد به خداوند مى گوييد كه آخه بابا! اين چه وضع و اوضاعى ه واسه ما درست كردى؟

آيا اگر در خشم، به خداوند بپريد، خداوند مى گيرد شما را مى اندازد تووى حبس و شما را با نيروى ماورائى كه دارد مى كُشد و از شرّ آدم بى تربيتى كه موقع خشم ادب را رعايت نكرده خلاص مى شود؟

يعنى فردا در مدرسه بچه اى عصبانى شد و چيزى به معلم و مدير گفت، بايد او را گرفت انداخت تووى حبس؟

جناب عالى در طول حيات مبارك تان، اصلا عصبانى نشده ايد؟ مگر جد بزرگوار شما وقتى دشمن روى صورت اش تف انداخت عصبانى نشد و آن جريان بريدن و نبريدن و دوباره بريدن سر پيش نيامد؟

سوال دوم اين كه چه جورياست كه ما وقتى با خداوند كه رييس همه ى شماهاست صحبت مى كنيم، به او «تو» مى گوييم، و در همه ى ترجمه هاى نماز هم كه وجود دارد، انگار داريم نه با خدا كه با پسر خاله مان صحبت مى كنيم، ولى طبقه به طبقه كه از مقام خداوندى پايين مى آييم، حرف زدن مان به جاى آن كه خودمانى تر شود، رسمى تر و ادبى تر مى شود!

حالا مثلا موقع دست به دعا برداشتن به درگاه شما، بعضى وقت ها فعل دوم شخص مفرد به كار مى بريم، موقع خواندن داستان هاى مربوط به شما، به صورت دوم شخص جمع و مودبانه از شما ياد مى كنيم.

يك طبقه پايين تر كه مى آييم، ديگر به آيت الله و آيت الله العظمى و آيت الله العظمى امام، كمتر از «شما» در هيچ صورتى نمى توانيم بگوييم و بعضى وقت ها از ترس مان حتى از يارو اسم هم نمى بريم.

آخه اين شد رسم زندگى؟! اين سلسله مراتب از خدا تا آيت خدا چه جورياست كه هر چه پايين مى آييم، ادب بايد غليظ تر شود؟!

*****

حالا يكى در ايلام، ورداشته يه نامه به شخص جناب عالى نوشته و در آن شكايت كرده كه چرا شما شده ايد امام اصولگرايان، و نه امام اصلاح طلبان!

بنده ى خدا خواسته يك جورى حرف بزند كه هم خودش بفهمد چه مى گويد و هم شما بفهميد كه او چه مى گويد. به شما هم در اول صحبت اش «مرد حسابى» گفته! خب. حالا او را گرفته اند تا به رَبّ و روبّش اعتراف كند و خيال آيت الله العظمى مكارم شيرازى شكر فروش، راحت شود كه در مملكت ايشان، كسى نمى تواند به امام رضا مرد حسابى بگويد. بابا نميگيم خب! شما اصلا «عاليجناب» يد! شما «والامقام» يد! شما «شاهنشاه خراسان»يد. خوب شد حالا؟!

مى گويند آهو از دست سلاخ گريخت و آمد به شما پناهنده شد و شما ضامن او شديد.
ببخشيد، جسارت است، شرمنده ام، شك ندارم كه آدم قدرتمند و قوى پنجه اى هستيد ولى فكر مى كنم آخوندهاى پيرو شما از شما قدرتمندتر و قوى پنجه تر باشند! چرا چنين چيزى مى گويم؟! براى اين كه قدرت آن ها را به چشم ديده ام، مال شما را نديده ام.

حالا هم كارى ندارد! شما اگر راست مى گوييد كه ضامن آهو هستيد، و امام گرفتاران و در بندان هستيد، ضامن اين طنزپرداز ايلامى هم بشويد و او را از زندان خلاص كنيد، ببينيم قدرت شما بيشتر است يا قدرت آيت الله مكارم!

من كه همچنان روى مكارم شرط مى بندم! ايشاللا كه شرط را با ديدن قدرت آسمانى شما ببازم!

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy