ف. م. سخن - ویژه خبرنامه گویا
در طول تاريخ سى و نه ساله ى جمهورى اسلامى، ما هرگز انتخابات رياست جمهورى واقعى و بدون تقلب و بدون انتصاب قبلى نداشته ايم. حتى انتخابات مجلس ما نيز هرگز بدون رد صلاحيت قبلى نامزدها نبوده است.
در اولين انتخابات رياست جمهورى، هر چند شوراى نگهبانى در كار نبود، ولى رهبر سازمان مجاهدين خلق ايران، مسعود رجوى، به خاطر خواست شخص خمينى امكان حضور در آن را نيافت و در نهايت جناب دكتر بنى صدر كه مورد حمايت خمينى بود انتخاب شد.
از همان بدو انقلاب، تقلب در «تمام» انتخابات وجود داشت و هر چه جلوتر آمديم، اين تقلب ها نمود بيشترى پيدا كرد و تبديل به امرى عادى و رايج شد.
اين كه چرا خمينى و روحانيتِ حاكم، ناچار به تحملِ امر جمهوريت و انتخابات براى بزك كردن جمهوريت شدند، دلايل اش مشخص است و تاريخچه دخالت هايشان آشكار. ولى موضوع بحث ما در اينجا اين نيست.
در انتخابات پيش رو، ما شاهد تبديل شدن سيرك انتخابات به معركه گيرى خيابانى انتخابات شده ايم. مقايسه اين دوره از انتخابات و انتخابات سال ٨٨ اين افول و نزول كمى و كيفى را به روشنى نشان مى دهد.
در سال ٨٨، در مناظرات تلويزيونى و تبليغات نامزدها، موضوعات اساسى و حياتى جزو برنامه ى آينده ى نامزدها مطرح مى شد و در گفته ها و بيانات نامزدها و ستاد آن ها موضوعات كلان مورد بحث قرار مى گرفت كه در دل افرادى كه به تغيير جدّى از طريق انتخابات دلخوش بودند، بارقه اى از اميد ايجاد مى كرد. سخنان مهندس موسوى و آقاى كروبى در سال ٨٨ به موضوعات جدى و سطح بالا مى پرداخت و اين اميد را به وجود مى آورد كه با انتخاب يكى از اين دو، مقاومتى در مقابل خامنه اى و عوامل سركوب و دستگاه اقتصادى و قضايى و سياست ورزى خارجى اش صورت خواهد گرفت. خامنه اى و عوامل اش نيز چون اين را فهميدند انتخاب آنان را تحمل نكردند و شد آن چه شد.
امسال اما، سيركى كه مجهز و بزرگ به نظر مى رسيد و دست و پنجه نرم كردن با فيل و ببر و پلنگ جزو برنامه هايش بود، تبديل شده است به معركه گيرى خيابانى كه در آن پهلوان پنبه هايى مثل روحانى و رييسى و جهانگيرى و غيره به زنجير پاره كردن الكى و وزنه بلند كردن الكى و مار بازى الكى مشغول اند. اين پهلوان پنبه ها و پهلوان هاى دروغين در مقابل افراد و نهادهاى پر زور و قدرتمند، مثل تشكيلات رهبر و بازوهاى نظامى و اطلاعاتى و اقتصادى و قضايى آن ها نه تنها زورى ندارند بلكه به عنوان نوچه و تداركاتچى آن پهلوانان بايد ايفاى نقش كنند و با جلب رضايت آن ها به عنوان كارمند جزء به خدمتگزارى مشغول گردند.
در مناظرات تلويزيونى، ما اين موضوع را به خوبى مشاهده مى كنيم. نظامى ها هم از قبل اولتيماتوم دادند كه نامزدهاى رياست جمهورى وارد بحث هاى نظامى و تسليحاتى كه در حوزه ى مسووليت آنان نيست نشوند. اين پهلوان پنبه هاى نمايشى حتى اجازه ى نشان دادن تصوير محصوران را در فيلم ها و عكس هاى تبليغاتى خود ندارند.
امثال رييسى و قاليباف هم كه يقه ى روحانى را با مطرح كردنِ موضوعاتى مثل چرخش سانتريفيوژها و وضع خراب اقتصادى مردم و برجام و غيره مى گيرند نيك مى دانند كه هيچكدام از اين موضوعات با تصميم و اراده ى رييس جمهورى و دستگاه دولت صورت نگرفته و هر اتفاقى افتاده با «دستور» يا «تاييد» زورمداران اصلى حكومت بوده است. روحانى هم به همين خاطر در مقابل اظهارات اين دو لبخند مى زند و لابد در دل مى گويد، «بيچاره ها خبر نداريد كه كى اين آش پر روغن را براى دولت مى پزد و به خوردِ همه مى دهد!»
اما واكنش مخالفان و منتقدان حكومت هم در برابر مناظرات جالب است: هيچكس، و مطلقا هيچكس به جزييات و چگونگى برنامه هاى مطرح شده توسط نامزدها «كار»ى ندارد و همه ى بحث ها حول پيروزى در بحث ها و اين كه كدام نامزد، توانست جواب محكمى به نامزد ديگر بدهد و پيروز مناظرات باشد بر مى گردد.