Monday, May 15, 2017

صفحه نخست » خاتمى لعنتى!؛ ف. م. سخن

khaatami15.JPGویژه خبرنامه گویا

عهد كرده بودم ديگر در باره ى انتخابات پيش رو ننويسم، چرا كه به شعور مردم و بخصوص جوانان اعتقاد دارم. اين اعتقاد بر پايه ى احساس نيست، بر پايه ى عقل و منطق است. شعور جمعى موتور حركت جامعه است، و اگر حركت جامعه بر خطا باشد، باز خودِ جامعه است كه به تصحيح اين خطا همت مى گمارد. شعور فردى -گيرم درست و بى اشتباه - تا زمانى كه به شعور جمعى نينجامد، عامل تغيير نخواهد شد. تصميم گيرى براى راى دادن يا راى ندادن در انتخاباتى كه پيش روست، بايد به شعور جمعى سپرده شود.

امروز، نوار ويدئوى محمد خاتمى، رييس جمهور پيشين مورد غضب قرار گرفته ى جمهورى اسلامى، در اينترنت منتشر شد. حدود ٨ دقيقه سخنان او، اثر كل سه جلسه مناظره ى تلويزيونى نامزدهاى انتخابات را در بر داشت و با جملاتى ساده و حساب دو دو تا، به مردم توصيه كرد كه به روحانى راى بدهند.

در اين سخنان چيزى در باره ى حضور در انتخابات براى تقويت نظام اسلامى گفته نشد و آن چه به عنوان موضوع اصلى بر آن تكيه شد، وضع مردم و بدتر نشدن و بهتر شدن آن در چهارچوب مقدورات رييس جمهور بود.

اما سخن من در باره ى استدلال ساده و موثر خاتمى نيست؛ در باره ى نجابتى ست كه انسان را ناچار به شنيدن سخنان و استدلال هايش مى كند. نجابتى كه در هيچ يك از دولتمردان حكومت اسلامى سراغ نداريم.

نجابت واقعى، در طول زمان خود را نشان مى دهد. محال است در دراز مدت بتوان نقش انسان داراى نجابت را بازى كرد. يك كلمه، يك جمله، يك حالت صورت و بدن، مى تواند سال ها ايفاى نقش را تبديل به هيچ و پوچ كند. از اين سخن من عده اى قطعا بر خواهند آشفت، ولى خاتمى توانسته نه تنها در ميان سياستمداران داخل حكومت، بلكه حتى در ميان اهل سياست مخالف حكومت، جايگاه اول را در داشتن بيان و كلام نجيبانه و باورپذير به دست آوَرَد.

من خاتمى را به خاطر پيگير نبودن اش دوست نمى دارم و مشخص است كه در سياست، پيگير و پايدار بودن بر راى و نظرى كه موجب سعادت ملت و كشور مى شود اصل اول است، ولى گاه گمان مى كنم كه اين سياست كجدار و مريز خاتمى، خود بخشى از پايدارى او با در نظر گرفتن توانايى و مقدورات خودش است.

برخى از نظرپردازان و نظرسازان، كه جز چند فرمول آچمز كننده و ناپلئونى فرمول ديگرى بلد نيستند، ادعا خواهند كرد كه فلان كس گول خورده است و رژيم توانسته با چنين گول زدن هايى صف هاى انتخابات را پر از جمعيت كند.

گمان نمى كنم بعد از حدود چهار دهه در متن سياست بودن و از سياست گفتن و نوشتن، گول خوردن به اين سادگى باشد! اندكى فكر كردن به «محدوديت» هايى كه خاتمى به آن ها به صورت گذرا اشاره مى كند، انسان را مجاب مى كند كه به اين محدوديت ها فكر كند.

رشته هاى سرطانى قدرت، كه در بدن حكومت اسلامى دويده و سلول سالمى در اين بدن باقى نگذاشته، بسيار قوى و قدرتمند عمل مى كند. اين كه انتظار داشته باشيم يك يا چند سلول معدود بتوانند با اين رشته هاى بدخيم و بدكردار دست و پنجه نرم كنند، از عقل به دور است. پزشك معالجى هم نيست كه بتواند مريض را روى تخت بخواباند و با عمل سنگين و معالجات بعدى، ريشه و شاخه هاى سرطانى را بخشكاند.

مقاومت به ظاهر ناچيز خاتمى، در اين جدال نابرابر، ارزشمند و قابل تامل است. حرف او را مثل خيلى هاى ديگر نمى توان ناشنيده گرفت، از اين روست كه از او خشمگينم و در مقابل سخنان متين و منطقى اش چيزى ندارم كه بگويم جز:
خاتمى لعنتى!

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy