Tuesday, May 16, 2017

صفحه نخست » صندوق رای الزاما نماد دمکراسی نیست! حمید آقایی

Hamid_Aghaei.jpgمعمولا ادعا می شود که صندوق رای نماد اصلی وجود دمکراسی در یک کشور است، برای مثال گفته می شود که ما در ایران باید از تنها نماد باقی مانده از دمکراسی، یعنی همین صندوق نیم بند، پاسداری کنیم و از این طریق بطور مسالمت آمیز بدنبال مطالبات خود باشیم. اما آیا واقعا چنین است و صندوق رای نماد دمکراسی است و باید به هر طریق آنرا حفظ نمود؟ اگر یک جناح و حزب بدلیل رای بالا بر مسند قدرت نشست و اداره کشور را در دست گرفت می توان گفت که دمکراسی در آن کشور حاکم گردیده است؟ حتی اگر رای گیری بصورت کاملا شفاف و بدون تقلب انجام پذیرد؟

بر خلاف این ادعا نگارنده معتقد است که جوهر دمکراسی سازش (compromis)،‌ تعامل و همکاری است. به این معنی که زمانی می توان از یک دمکراسی واقعی صحبت نمود که احزاب و جناحهای شرکت کننده در مبارزات انتخاباتی، از طریق صندوق رای، پس از تشکیل مجلس و دولت بصورت ائتلافی با هم همکاری کنند و با سازش روی موارد اختلاف جمعا و متحدا اداره کشور و جامعه را در دست گیرند.

البته انسانها معمولا از سازش و توافق روی موارد مورد اختلاف فرار می کنند و ترجیح می دهند راههای کوتاه و سریع را در تصمیم گیری انتخاب نمایند. راه ها و تصمیماتی که یک جانبه انتخاب می شوند و ظاهرا اطمینان بخش هستند. در حالیکه سازش، مذاکره و توافق صبر و حوصله فراوان می طلبد، زمان گیر است و درجه اطمینان آن نیز معمولا پایین می باشد.

در این رابطه باراک اوباما در آخرین سخنرانی خود بعنوان رئیس جمهور امریکا، که در شیکاگو انجام گرفت به نکات جالبی اشاره می کند: ‌"اگر ما در حباب خود که در اطراف آن فقط هم عقیده های ما قرار گرفته اند باقی بمانیم، شاید احساس امنیت بکنیم، اما <نباید فراموش کنیم> که دیگر امریکائیان نیز کشور خود را به همان اندازه ما دوست دارند". وی سپس اضافه می کند: "دمکراسی یک مبارزه است و ما هریک اهداف و روش های مختلف رسیدن به این اهداف را داریم، <در این وصعیت> تنها با اتکا بر داده ها و اطلاعات صحیح است که می توان با یکدیگر سازش کرد و به توافق رسید."

در این سخنرانی باراک اوباما به نکته بسیار مهمی اشاره می کند. ما برای رسیدن به سازش و توافق نیازمند اطلاعات و داده های صحیح و قابل اعتماد هستیم. اما واقعیت این است که برای برخورداری از اطلاعات واقعی، رقبای سیاسی باید حداقل اصول اخلاقی راست گویی و شفافیت را رعایت نمایند. زیرا در غیر این صورت، مبارازات سیاسی تبدیل به مبارزه برای کسب قدرت از طریق دروغ پراکنی و حذف کامل رقبای خود می گردد.

از این نظر می توان گفت که روی دیگر سکه سازش، توافق و همکاری رعایت اصول اولیه اخلاقیِ راست گویی و شفافیت است. اصولی که متاسفانه در کشورهایی که خود را سمبل دمکراسی می نامند بشدت در محاق رفته اند. برای مثال مبارزات انتخاباتی در امریکا، عملا تبدیل به مبارزات انتخاباتیِ سازش ناپذیر شده اند؛ که دو حزب رقیب اصولا حاضر نیستند قدمی بسوی یکدیگر برای رسیدن به سازش و توافق بردارند.

البته شاید در تصور عموم مردم کلمه سازش اساسا معنای اخلاقی خوبی ندهد و در فرهنگ سیاسی کشور ما نیز سازشکار یک فحش سیاسی بوده است. اما امروزه در دنیای بسیار پیچیده و با گوناگونی موازئیک وار فرهنگ ها و هنجارهای اجتماعی و قومی و وجود گرایشات بسیار متفاوت سیاسی، سازش و انعطاف و گاه کوتاه آمدن از برخی از مطالبات خود، بخشی جدایی ناپذیر از اخلاق و نزاکت سیاسی شده اند.

دمکراسی صرفا به معنای کسب رای اکثریت و پیروز در آمدن از صندوق رای نیست. دمکراسی به معنای کسب قدرت از این طریق نمی باشد. دمکراسی در واقع آمادگی همکاری با اقلیت و تقسیم قدرت سیاسی با اوست و نه حذف کامل اقلیت، با وجودی که ۴۹ در صد رای را بخود اختصاص داده است. از این نظر آمادگی برای همکاری با احزاب رقیب و سازش روی برنامه های یکدیگر عین اخلاق و نزاکت سیاسی و نشان بلوغ سیاسی می باشد.

این واقعیت که انسان بطور طبیعی گاه از سازش فرار می کند و صبر و تحمل پیمودن راه طولانی و دشوار رسیدن به سازش و توافق را ندارد، گاه در مقاطعی از تاریخ کشور ها موجب رشد رهبران دیکتاتور و جریانات پوپولیست شده است. امروزه نیز یکی از دلایل رشد پوپولیسم در اروپا و رجوع به رهبرانی که ظاهرا قاطعیت و سرعت عمل در هنگام تصمیم گیری از خود نشان می دهند، به همین واقعیت باز می گردد، که سازش و توافق و تحمل اقلیت و دگر اندیشان صبر و سعه صدر و اخلاق مدارا جو می طلبد، چیزی که شوربختانه در اندیشه و ایدئولوژی سیاسی احزاب و گروها کمتر دیده می شود.

یکی از شعارهای همیشه پایدار در جامعه اروپا و برخی از کشورهای اروپایی اتحاد (solidarity) است. بدون این شعار و پایبندی به آن ثبات نسبی سیاسی در جامعه اروپا و کشورهایی که عمدتا توسط دولت های ائتلافی اداره می شوند امکان ناپذیر بوده است. این شعار اکنون تبدیل به یگ گرایش عمومی و پذیرفته شده گردیده است. بطوریکه احزاب رقیب در مبارزات انتخاباتی، با علم به واقعیت اجتناب ناپذیر همکاری با یکدیگر ضمن تاکید دقیق و روشن بر اختلافات خود، درباره ضرورت سازش و همکاری با یکدیگر پس از پایان انتخابات و تشکیل دولت نیز صحبت می کنند. تجربه دمکراسی سازشگر در کشورهایی مانند آلمان و هلند نیز نشان میدهد که احزابی که حاضر به تن دادن به سازش و همکاری با دیگر احزاب نبوده اند، بتدریج محبوبیت خود را از دست داده اند و عملا و برای همیشه در جایگاه اپوزیسیون نشانده شده اند.

در نقطه مقابل، شاهد هستیم که در برخی از کشورها از جمله امریکا، با وجود دمکراسی ریشه دار، دو حزب دمکرات و جمهوری خواه بدلیل محصور شدن در پیله های ایدئولوژیک خود نه تنها قادر به سازش و همکاری با هم نیستند بلکه بطرق مختلف، بویژه لابیگری های غیر اخلاقی و خریدن رای، مانع از تصویب و اجرای برنامه های حزب رقیب خود می شوند. در این کشورها دمکراسی و صندوق رای عملا تبدیل به وسیله کسب قدرت به هر طریق ممکن، از انتشار اخبار دروغ تا دسیسه های مختلف، گردیده است.

در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و از همان بدو پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی نیز سازش و مذاکره یک فحش سیاسی و عمل ضد انقلابی محسوب شده و می شود. تا زمانی که در این نظام از صندوق رای تبدیل به یک سنت معمول نشده بود، این سازش ناپذیری خود را در جنگ با دشمنان داخلی و خارجی نشان می داد و یا گفته می شد، انانکه رای نداده اند حق نظر ندارند و اساسا موجودیت حزبی و سیاسی اشان به رسمیت شناخته نمی شود.

البته این روحیه و منشِ سازش ناپذیر صرفا بعلت شرایط انقلابی نبود، در تفکر اسلامی و ایدئولوژیک این نظام اساسا سازش و توافق، یک گناه بزرگ و عملی ضد ارزشهای اسلامی محسوب میشوند. بنیانگذار و پیام آور اسلام نیز اگر پیامی برای رهبران کشورهای همسایه خود می فرستاد، قصد همکاری و سازش نداشت، بلکه او این رهبران را دعوت به تسلیم و پذیرش دین جدید خود می نمود.

در واقع یکی از علت های بشدت قطبی شدن این دوره از انتخابات را باید در وجود همین روحیه سازش ناپذیری و عدم توانایی در توافق و همکاری دانست که متاسفانه محدود به صرفا مباررات نامزدهای ریاست جمهوری نمانده است، بکله بنظر من در لایه های مختلف جامعه ایران نیز، بدلیل حاکمیت چندین دهه فرهنگ مضمحل اسلامی-شیعی این حکومت، نفوذ و گسترش پیدا نموده است. نامزدها بجای طرح برنامه های خود فقط و فقط مشغول افشاگری های قضایی و مالی و سیاسی علیه یکدیگر هستند. و در میان مردم نیز ما شاهد اوجگیری احساسات و شعارهای تند و قطبی شده هستیم که ظاهرا هدف اصلی این انتخابات بیرون آمدن روحانی از صندوق رای و حذف دشمن شده است و دیگر هیچ.

یکی دیگر از عوارض روحیه سازش ناپذیری و تبدیل شدن صندوق رای به مبارزه علیه نظم موجود فضای بشدت شخصی مبارزات انتخاباتی که به بحث های موافقین و مخالفین نیز سرایت نموده است و هر دو یکدیگر را از توهین و اتهام بی نصیب نمی گذارند.

اگرچه قطبی شدن فضای انتخابات تابوهایی را خواهد شکست و موقعیت و فرصتی فراهم می آورد تا مردم مطالبات خود را مطرح کنند، اما تبدیل شدن صندوق به وسیله ای در نزد جناحهای مختلف این حکومت برای حذف یکدیگر و وسیله و بهانه قرار گرفتن همین صندوق رای توسط بخش هایی از مردم برای شوریدن علیه رهبری این نظام و اقتدار سیاسی سپاه و روحانیت و بیت رهبری، عملا صندوق رای در ایران را ازمحتوای دمکراتیک آن، که وسیله ایست برای تعیین وزن هر یک از احزاب و جریانات تا بر مبنای آن با یکدیگر سازش و همکاری کنند، خارج نموده است. این صندوق رای آن صندوق رایی که من در کشورهای دمکراتیک سراغ دارم نیست. این صندوق و نامزدی مانند روحانی ابزارهایی اند برای اکثریت مردم ایران جهت شوریدن مسالمت آمیز علیه رهبری و اقتدار خامنه ای و سپاه، و بنابراین نباید آنرا حتی نماد کوچکی از دمکراسی نامید.
haghaei.blogspot.com

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy