Saturday, May 20, 2017

صفحه نخست » اولویت این انتخابات دموکراسی یا استبداد نیست، گفت‌وگو با مهرداد درویش‌پور

Mehrdad_Darvishpour.jpgدماوند - دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران از خرداد سینه سرخ به اردیبهشت منتقل شده، اما هنوز زود است که بگوییم این تغییر تقویمی بر سرنوشت بازی بد و بدتر روحانی-رئیسی با لشکر بیکاران و گرسنگان ایران چه تأثیری خواهد گذاشت. در هفته هایی که گذشت مقامات جمهوری اسلامی بارها نسبت به شکل گیری آنچه فتنه می خوانند، هشدار داده اند و در اخبار آمده که نیروهای ضد شورش و حتی نظامی از سراسر کشور به سمت تهران گسیل شده اند، عبور حسن روحانی از خط قرمزهای تمامیت حکومت در روزهای اخیر که از ۳۸ سال اعدام و زندان در کشور گفت و همینطور آخرین بیانیه ابراهیم رئیسی که زبان تهدید آمیز دارد، نشانه هایی نا روشن است که ذهنها را به سمت تقلب بزرگ در انتخابات ۸۸ و احتمال تکرار آن سوق می دهد.

با "مهرداد درویش پور" جامعه شناس مقیم سوئد درباره بازی بد و بدتر، قوت و ضعف مخالفان برای آلترناتیو سازی و احتمال تقلب در این انتخابات و واکنش احتمالی مردم گفت و گو کرده ام که می خوانید.

* بازی بد و بدتر انتخابات ایران چقدر واقعی است یا اینکه حکومت صرفأ می خواست مردم را به پای صندوق بکشد؟
- خیلی روشن نیست که ابراهیم رئیسی را آورده اند تا تنور انتخابات را داغ کنند و یا واقعأ رقابتی جدی در همان محدوده جناحهای خودی جریان دارد و یا آمیخته ای از هر دو! رقابت بین این دو نگاه بین اداره تند و تیز حکومت اسلامی، یکدست کردن حکومت ولایی با روش نرم و تعامل با غرب و قدرتمندتر کردن توان دولت و قانون مداری در برابر ولی فقیه است. البته انگیزه هرچه باشد، پیامدهای آن کمابیش روشن است. من چندان باور و امیدی ندارم که با آمدن روحانی اوضاع خیلی بهتر شود. روحانی باوری به دمکراسی از خود نشان نمی دهد، پروژه و دغدغه اصلی ایشان و گروهی که در نظام نمایندگی می کند، نه دمکراسی و نه عدالت است. در بهترین حالت رقابت بین او و رئیسی، زقابت بین دو رویکردی است که در آن اصولگرایان بیشتر روش کره شمالی را دنبال می کنند، رفتار تند و ایدئولوژیک دارند و حتی برای دفاع از خود به ساخت بمب اتمی هم فکر می کنند و رئیسی خشن ترین و ناب ترین نماینده آنها است. روحانی هم از اقتدار دینی در ایران دفاع می کند.، منتها تعامل با غرب را هم می پسندد و در حوزه های مدنی و سیاسی به تعدیلهایی باور دارد. البته که بد به بدتر ترجیح دارد، اما نکته کلیدی این که انگیزه بسیاری از شرکت در این انتخابات بیش از امید به بهبود شرایط، تلاش برای جلوگیری از بدتر شدن اوضاع است. با توجه به کارنامه رئیسی که مستقیمأ نقش عمده ای در قتل و جنایت دهه ۶۰ داشته، مردم نگران هستند با آمدن او حکومت خشن تر، فناتیک تر و بسته تر از آنچه که هست بشود و با یکدست شدن نظام ولایی، سخت گیری ها بر مردم بیشتر شود و در حوزه بین المللی نیز با روی کار آمدن او تنش ها افزایش یابد. بنابراین گرچه دولت روحانی با ناکامی های بسیاری در ۴ سال ریاست جمهوری خود روبرو بوده، اما دستآوردهای معینی در حوزه برجام و کنترل تورم نیز داشته است. با این همه بسیاری انتخاب را بین تن دادن به وضع موجود و بدتر شدن اوضاع می یابند. اوضاع منطقه هم به ترس مردم از روی کار آمدن رئیسی دامن زده است. بی جهت نیست که همه نظر سنجی ها نشان دهنده پیروزی گسترده روحانی در دور اول انتخابات است..


* کسانی که این انتخابات را تحریم کرده اند چه پیش زمینه هایی دارند و بعد از "نه" چه راههایی پیش رو دارند؟
- نگاه دوگانه شرکت بی قید و شرط در انتخابات و یا تحریم همیشگی را مسئله برانگیز می دانم. اگر جامعه اپوزیسیون، توانایی تحریم گسترده انتخابات به منظور اعتراض به ضد دمکراتیک بودن آن را داشت؛ می توانست از آن اهرم برای به عقب راندن حکومت استفاده کند. اما وقتی این توان در کار نیست، سودمندی این تاکتیک جای سئوال دارد. در مقابل، گروهی هم که همیشه و بدون قید و شرط در انتخابات شرکت می کنند، در نزد حاکمان عمدتأ همچون سیاهی لشکری که به هر روی رأی می دهند و مشارکت را افزایش می دهند، به شمار می روند و کسی روی آنها حساب باز نمی کند. تحت شرایطی تهدید به تحریم می تواند به عنوان سلاحی موثر طرف مقابل را به عقب نشینی وادار کند. البته اگر اپوزیسیون منسجم و نیرومندی وجود نداشته باشد، تحریم می تواند به ضد خودش تبدیل شود و به جای گسترش نفوذ اپوزیسیون، به انزوای آن و افزایش درصدی آراء بدترین گزینش منجر شود. اضافه کنم تحریم و عدم شرکت نیز به یک معنی نیست. از این رو استفاده از تحریم همچون سلاحی همیشگی بی توجه به آرایش قوا و پرسشی که پیش روی جامعه است، به ویژه برای اپوزیسیونی با این درجه از پراکندگی و ضعف ابزار مناسبی نیست.
البته تحریمی ها با افشای ضد دمکراتیک بودن انتخابات بر افزایش توقع جامعه و اعمال فشار برای تغییر رفتار حکومت هم می توانند تا حدی تاثیر بگذارند. با این همه فکر می کنم نگاه مطالبه محور همچون رویکردی سوم از تحریم یا شرکت بی قید و شرط، موثرتر است. در نگاه مطالبه محور با ایجاد توقع و حضور فعال در کارزار انتخاباتی و بالا بردن سطح توقعات مردم، آگاهی سیاسی ایجاد می شود و این نگاه تا حدودی اثرگذار است و در آن رأی دهندگان، اننخاب شوندگان را به پاسخگویی و عمل به وعده های خود موظف می کنند. البته همه مطالبه محوران الزامأ در انتخابات شرکت نمی کنند. برای نمونه من رأی نمی دهم اما برآنم تمرکز را باید از روی شرکت و یا عدم شرکت به روی دغدغه و مطالبات منتقل کنیم. در نهایت مردم خود تصمیم می گیرند که درپی مطالبه محوری قادر یه امتیار گیری از مسئولان یا هل دادن آنها به جلو از طریق مشارک هستند یا بهتر است در صورت بی اعتنایی مطلق به خواست ها از رأی دادن صرف نظر کنند.

* چرا با این همه نیروی کارآمد در خارج از کشور آلترناتیو نداریم؟ و ضعف و قوت مخالفان در ساختن آلترناتیو جمهوری اسلامی چیست؟
- این بحث پیچیده و گسترده ای است که من قبلأ به صورت مستقل در بررسی آسیب شناسی اپوزیسیون به آن پرداخته ام. یک- اینکه بخش قابل توجهی از نیروهای خارج از کشور، از وضعیت جامعه ایران شناخت دقیقی ندارند. دو- حکومت به قدری اپوزیسیون را سرکوب کرده که مخالفان ضعیف و پراکنده شده اند. سه- در سی و هشت سال گذشته جمهوری اسلامی موفق شده سطح مطالبات جامعه را پایین بکشد و نتیجه آن فاصله افتادن بین خواست مردم با اپوزیسیون و رویگردانی جامعه از امید به تغییرات ساختاری است. از دید امثال من که خواستار تغییرات ساختاری در ایران هستیم، اگر اپوزیسیون را بر اساس شرکت و عدم شرکت در انتخابات تقسیم کنیم دچار مشکل می شویم. بخشی از جامعه اپوزیسیون در عین ساختار شکنی بر این باور است که باید از این روزنه ها استفاده کرد. بخشی از ساختار شکن ها هم در انتخابات شرکت تمی کنند، اما مسئله شرکت مردم را انتخاب خودشان می دانند. بخشی از اپوزیسیون هم تصور می کند آن قدر نیرو و مخاطب دارد که می تواند به تحریم فعال بپردازد. هر سه اینها می توانند در مطالبات خود نقاط اشتراکی داشته باشند. هم از این رو به جای تهدید و توهین و تخطئه یکدیگر باید به چگونگی فراگیرتر کردن توان چالش استبداد دینی در ایران پرداخت.

* فراخوان شاهزاده رضا پهلوی به تحریم انتخابات و آغاز اعتصابات سراسری در ایران را تا چه اندازه عملی می دانید؟
- این فراخوان بیشتر به شوخی شبیه است. گروههایی در خارج از کشور که فکر می کنند این قدر قدرت دارند که قیام مردم داخل کشور را سازماندهی کنند، در اشتباه هستند. حتی بعضی گروهها فکر می کنند با توجه به شرایط جهانی و به کمک ترامپ و عربستان سعودی و اسرائیل می توانند به قدرت برسند و سیاست حمله نظامی به ایران را پنهان یا آشکار دنبال می کنند.

* البته تجربه های تاریخی کشور ما امکان گزینه دست نشانده خارجی را تایید می کنند.
- خیر. اکثریت ایرانی ها با این مسئله مخالف هستند. البته اسرائیل، عربستان سعودی و آمریکا به این تنشها دامن می زنند، اما حتی غالب اپوزیسیون ایرانی خواهان این اتفاق نیست و از روشهای قهری و تند حمایت نمی کنند. رویکرد کلی جامعه ایران مسالمت جویی است، منتها این مسالمت جویی لزومأ به معنی شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی نیست. بسیاری در انتخابات شرکت نمی کنند، اما خواهان جنگ هم نیستند. ضمن اینکه حتی نسبت به بیست سال قبل و دوران خاتمی، دایره رقابت تنگ تر و مطالبات اصلاح طلبان کمتر و بنابراین این انتخابات ضد دمکراتیک تر شده است. اما بخش مهمی که از روش های قهری حمایت نمی کنند به هر روی صندوق رأی را راهی برای تغییر ولو تدریجی اوضاع می بییند.

* مخالفانی که حامی رأی دادن هستند، می گویند انتخاب ناگزیر بین بد و بدتر است؛ به نظرتان با چه اهرمهایی می توانند این بد را وادار کنند تا به وعده هایش عمل کند؟ و برای دوره های بعدی چه برنامه ای دارند؟ یعنی آیا قرار است این چرخه بد و بدتر ابدی باشد؟
- سیاست بد و بدتر تقلیل گرایانه است. در این منطق روشن نیست اگر فرضا قالیباف یا احمدی نژاد در مقابل رئیسی قرار می گرفت که کمتر بدتر است، آیا باید به آنها نیز رأی داد؟ این سیاست نه توقعی ایجاد می کند و نه به فرهنگ دمکراتیک یاری می رساند. زیرا از اساس بر تولید هراس استوار شده و هرگز این مسیر به رشد دمکراسی در جامعه نخواهد انجامید. اینگونه سیاست ورزی مرز ندارد. به جای تولید آگاهی و توقع، در جهت کاهش توقع گام بر می دارد. این سیاست حتی امید هم ایجاد نمی کند. در این شرایط آدمی نمی داند با چه امیدی و برای چه چیز بهتری باید تلاش کند و همواره فرد به قانع شدن و تقلیل خواسته هایش فرا خوانده می شود، با هراس افکنی از اینکه بدتری هم وجود دارد که ویرانگر است. البته گاه چنین امری کاملا واقعی است. اما تولید هراس از شرایط بدتر و آن را دائمأ نقطه عزیمت مشارکت در انتخابات قرار دادن، با این خطر جدی روبرو است که آدمی را به کرنش در برابر استبداد خو و عادت می دهد. هم از این رو شاید بهتر این باشد مستقل از اینکه چه کسی کاندیدا هست و آیا مطالبات تأمین می شود یا نه، با طرح مطالبات سطح آگاهی جامعه را بالا ببریم. اگر آگاهی شهروندان بالا برود، قدرت پیدا می کنند تا مسئولان را پاسخگو کنند. منتها در شرایط فعلی بسیاری از رآی ها هیجانی و احساسی و یا ناشی از هراس از بدتر شدن است که الزامأ به نیروی فشار برای پاسخگویی بدل نمی شود.

* در مواضع روزهای اخیر مقامات جمهوری اسلامی درباره شکل گیری به گفته آنها فتنه جدید هشدار داده می شود، از سویی در اخبار آمده که نیروهای ضد شورش و حتی نظامی از سراسر کشور به سوی تهران بسیج شده اند؛ اگر تقلبی مثل سال ۸۸ صورت بگیرد روحانی مثل موسوی و کروبی نخواهد ایستاد، اما جامعه با لشکر بیکاران و گرسنگان مواجه است که می توان آن را نشانه وجود نیروی معترض خشن در نظر گرفت. به نظر شما احتمال تقلب بزرگ چقدر است؟ و واکنش احتمالی مردم چه خواهد بود؟
- وسوسه تقلب در سر حاکمان کشور کم نیست، اما در اینصورت امکان بروز اعتراضات خیابانی بسیار بالا و هزینه آن سنگین خواهد بود. تقلب سال ۸۸ برای حکومت هزینه سنگینی داشت و فکر می کنم به سادگی توان تکرار آن را ندارد. بنابراین انکار رأی مردم یا دستکاری در آن خیلی هم ساده نخواهد بود. ضمن اینکه امروز از جهت تنشهای منطقه ای و جهانی کشور به مراتب در وضعیت بدتری قرار دارد. برای همین تکرار کودتای انتخاباتی برای حکومت بسیار پر هزینه خواهد بود. وانگهی روحانی شاید برای خامنه ای اصلح نباشد، ولی کابوس هم نیست. روحانی نه هاشمی است که رقیب خامنه ای بود، نه موسوی است که از او کینه داشت و نه خاتمی که شعارهایش خامنه ای را آزار می داد. روحانی حتی سرکشی احمدی نژاد را هم ندارد. برای خامنه ای برد حداکثری یعنی پیروزی رئیسی، اما روحانی هم برد حداقلی است چون انتخابش با مشارکت بالا در انتخابات همراه خواهد بود که رهبر جمهوری اسلامی سعی می کند آن را رأی اعتماد به نظام جلوه دهد.

* آقای روحانی در هفنه آخر خط قرمزها را رد کرد و گفت سی و هشت سال فقط اعدام و زندان کرده اید و ... فکر می کنید در دوره دوم با همین فرمان پیش برود یا اینکه اینها فقط لفاظی بوده؟
- روحانی در دوره اول هم وعده های سیاسی-اجتماعی داد، اما جز توافق هسته ای و مهار تورم که خواست رهبر جمهوری اسلامی بود، به بسیاری از وعده هایش عمل نکرد. بنابراین من خیلی خوشبین نیستم. معمولأ برخی کاندیداها در ایام انتخابات برای کسب رأی از خط قرمزها عبور می کنند و گاه تحمل هم می شوند، چون به رغم هزینه آن و مخدوش شدن چهره های نظام، این سود را هم دارد که مشارکت را بالا می برد. در جوامع استبدادی نظیر ایران بسیاری از مواقع وعده های انتخاباتی داده می شود و بعد به آن عمل نمی شود. حتی در دوره خاتمی هم شاهد این اتفاق بوده ایم. ضمن اینکه بعد از حضور دفاعی روحانی در مناظره اول انتقادات فراوانی مطرح شد که امکان ندارد با این چهره ضعیف بتواند رأی جلب کند، او ناگزیر بود برای جلب آراء مرز شکنی کند. البته این مرز شکنی ها تیغ دولبه است. اگر خیلی پیش برود ممکن است به عاقبت موسوی و کروبی دچار شود و اگر هم مرز شکنی نکند و با ولایت فقیه و عواملش فاصله گذاری نکند، برای جامعه ای که بیش از پیش از حکومت منزجر شده، جذابتی نخواهد داشت و به او رأی نخواهند داد. فضا و شور انتخاباتی هم به دادن وعده های که الزامأ عملی نمی شوند، کمک می کند. اولویت نخست این انتخابت دمکراسی یا استبداد نیست که آقای روحانی بتواند به آن پاسخ بدهد یا آن را نمایندگی کند. دغدغه امروز جامعه و این انتخابات ثبات و امنیتی است که از طریق تعامل بین المللی و قانونمداری می تواند به دست آید و روحانی نماینده این سیاست است، در مقابل بنیاد گرایی رئیسی که اوضاع را از آنچه هست هم بدتر خواهد کرد. خواست قدرتمند تر شدن نقش دولت در اداره جامعه در برابر یکپارچگی نظام ولایی قرار گرفته. ایران نه چین است و نه کره شمالی، اما مسیر روحانی مسیر چین است و مسیر خامنه ای مسیر کره شمالی. امید ما اما به حرکت به سمت دمکراسی است که حذف رئیسی شرایط بهتری برای گذار به آن فراهم می آورد.


به نقل از سایت دماوند
http://damavand.news/?p=4876

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy