در مطلب پيشين، درخواست اول مان را از آقاى حسن روحانى مطرح كرديم:
حجت الاسلام پورمحمدى، قاتل صدها زندانى سياسى در سال ٦٧ را از كابينه مرخص كنيد.
اكنون دومين درخواست منطقى و قابل اجراى خودمان در كوتاه مدت را مطرح مى كنيم:
براى آزادى محصوران اقدام كنيد.
ما مى دانيم كه رييس جمهور در جمهورى اسلامى، مطيع راى و فرمان خامنه اى ست و نقش «بازوى اجرايى غير نظامى» او را در پيكر جمهورى اسلامى بر عهده دارد. در زبان عاميانه، به رييس جمهور، تداركاتچى مى گويند و اين واقعيتى ست غير قابل كتمان.
ما مى دانيم كه على خامنه اى، به خون موسوى و كروبى تشنه است ولى به دلايلى ملاحظه كارى كرده و اين دو، به علاوه ى خانم رهنورد را در حصر نگه داشته است.
ما مى دانيم كه از نظر على خامنه اى، حصر، حداقلِ مجازات براى اين سه تن است و او بر اين باور است كه اگر اين محصوران در دادگاه محاكمه شوند، مجازات شان مرگ خواهد بود. به همين خاطر، در حصر نگه داشتن اين سه تن، لطفى ست كه خامنه اى به آن ها مى كند.
ما مى دانيم كه خامنه اى، شخصى ست كينه جو. او بر اين باور است كه كوتاه آمدن در سياست، مساوى ست با جلو آمدن مخالفان تا حد درخواست بركنارى او و جمع كردن بساط ولايت فقيه.
او، مى خواهد به نوعى، نقش حضرت على را بازى كند كه براى حفظ اسلام، از هيچ كار «اصولى» ابا نمى كرد و به توصيه ى هيچكس، حتى نزديكانش توجه نداشت.
او خواهان اجراى نقشى ست كه رهبر در آن قدر قدرت است و خواست او، خواست اسلام به شمار مى آيد بنابراين توصيه ها و پيشنهادها در حد حرف است و او مى تواند آن ها را به سادگى نشنيده بگيرد. در مقابل اين نشنيده گرفتن هم كسى نبايد اعتراض كند و بر توصيه ى خود پا فشارى كند.
ما مى دانيم كه روحانى، سعى كرده بدون رسانه اى كردن موضوع، در خفا، زمينه هاى عفو سه تن را به طرق مختلف فراهم كند ولى در اين كار موفق نبوده و راه سخن و توصيه بر او بسته است.
ما مى دانيم، حداكثر كارى كه روحانى مى تواند انجام دهد، توصيه به رهبر است و در صورت راضى نشدن رهبر، كارى از دست او ساخته نخواهد بود.
اما امروز كه جوانان در انتخابات، پشتيبانى جانانه ى خود از روحانى را نشان داده اند، و دقيقا در همين روزهاى اولِ بعد از انتخابات كه خامنه اى ضرب شست اعتراضى مردم و جوانان را ديده است، روحانى بايد توصيه ى خود را محكم تر و قاطعانه تر و تا رسيدن به نتيجه ى مطلوب مطرح كند و در مقابل «نه»ى رهبرى مقاومت كند. هر روز كه بگذرد كار روحانى در اين مورد سخت تر خواهد شد و به مرحله ى غير ممكن خواهد رسيد.
ما حتى اگر در چهارچوب تفكرات حكومت اسلامى موضوع را بررسى كنيم، در حصر نگه داشتن اين سه نفر، كاملا بى دليل و غير موجه است و روحانى بايد با طرح دلايل غير موجه بودن حصر، با خامنه اى وارد مذاكره ى جدى و سر سختانه شود:
١- چهار سال دوم رياست جمهورى احمدى نژاد نشان داد كه حق با مردم راى دهنده به ميرحسين موسوى بوده، و طبق رويدادهاى بعد از انتخاب دوم او، احمدى نژاد نه تنها فردى شايسته از نظر جمهورى اسلامى براى تصدى رياست قوه ى مجريه نبوده، بلكه مخالف خامنه اى و موجودى به شدت غير قابل اعتماد و «زير آب زن» بوده است.
٢- چهار سال دوم رياست جمهورى احمدى نژاد نشان داد كه نظر احمدى نژاد به نظر خامنه اى نزديك تر نيست و او به دنبال حكومتِ هپروتى خود است.
٣- مواضع آخر احمدى نژاد به همه نشان داد كه او مشكل روانى دارد و مخالفان او در اين زمينه راست مى گفته اند.
٤- گفته هاى مسوولان سالم ترين انتخابات چند سال اخير، نشان داد كه در اين سالم ترين انتخابات، «چند ميليون راى» جا به جا شده است! جنتى هم بر جا به جايى چشمگير آرا تاكيد داشته است! ارقام جا به جايى هم در سطح ميليونى مطرح شده است. اگر در اين كم حاشيه ترين انتخابات، اين مقدار راى جا به جا شده، استبعادى ندارد كه در پر حاشيه ترين انتخابات، يعنى انتخابات سال ٨٨، آرا بيش از اين جا به جا شده باشد.
اين ها نمونه هايى از دلايل «خامنه اى پسند» مى تواند باشد كه از موضع داخل حكومتى مطرح مى شود.
اگر اين دلايل موجه است، كه هست، بنابراين حصر محصوران بى دليل است و آن ها خطا يا گناهى مرتكب نشده اند. بنابراين بايد آزاد شوند.
توصيه سر سختانه ى روحانى به خامنه اى و پافشارى براى آزادى آن ها، نه نياز به برنامه ريزى دراز مدت دارد، نه نياز به بودجه و نيروى انسانى و همين الان هم مى تواند به طور مستقيم يا غير مستقيم مطرح شود.
تاثير آزادى محصوران، بر جامعه ى جوان، بى نهايت مثبت خواهد بود، و راه را براى اجراى درخواست هاى بعدى مردم و جوانان هموار خواهد كرد.