Sunday, Jun 4, 2017

صفحه نخست » كارخراب كن ها در سياست خارجى جمهورى اسلامى

5984873n225k-small.jpgمیثم بهروش - بی بی سی

كارشكنى و به عبارت دقيق تر "كارخراب كنى" يا "بازى كارخراب كن ها" (The spoiler game) يكى از پديده هاى جارى و مباحث مطرح در روابط بين الملل است كه دست كم در فضاى سياسى و دانشگاهى ايران چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در حوزه سياست خارجى به طور خاص، كارخراب كنى اصولا به تلاش هايى اطلاق مى شود كه از سوى بازيگران رقيب در يك مجموعه يا اتحاد سياسى و با نيت جلوگيرى از موفقيت يك سياست معين در نيل به اهدافش صورت مى گيرد، سياستى كه معمولا مقبول و مورد توافق اكثريت است اما منافع كارخراب كن ها را به تصور خودشان به خطر مى اندازد.

چنان كه مى توان تا حدى پيش بينى كرد، اين پديده عمدتا در مورد تلاش هاى ديپلماتيك براى دستيابى به صلح، انجام مذاكرات براى حل بحران و فرآيندهاى مشابه رخ مى دهد به نحوى كه محاسبات هر دو طرف تعامل يا يكى از طرفين را تغيير داده و در نهايت باعث عدم پيشرفت يا شكست ديپلماسى مى گردد. كارخراب كنى از آن جهت پديده اى پيچيده و فوق معمول است كه بازيگر كارخراب كن با وجود رابطه نزديكش با سياستگذار اصلى نمى تواند از مجارى عادى و هنجارى بر سياست موردنظر تاثير گذاشته و بدين ترتيب منافع شخصى يا گروهى خويش را، اعم از مشروع يا غيرمشروع، تامين كند. از اين منظر، مى توان گفت كه كارخراب كنى پديده ايست كه بنا به ماهيت معمولا بدون هماهنگى و به شكلى غافلگيركننده اتفاق مى افتد و بدين ترتيب بازيگر هدف را در مقابل كار انجام شده قرار مى دهد.

يكى از تحولات مهم تاريخ معاصر ايران كه برخى از پژوهشگران از آن به منزله نمونه آشكار كارخراب كنى ياد مى كنند تسخير سفارت آمريكا در تهران و گروگان گرفتن پنجاه و دو ديپلمات آمريكايى از سوى دانشجويان پيرو خط امام در آبان ١٣٥٨ (نوامبر ١٩٧٩) است كه تلاش هاى دولت بازرگان براى عادى سازى روابط حكومت نوپاى ايران با ايالات متحده را با شكست مواجه ساخت و در نهايت به استعفاى كل كابينه او و فروپاشى دولت موقت منجر شد. نمونه جديدتر اما نه چندان روشن كارخراب كنى، مداخله نظامى تمام عيار عربستان در يمن در اوايل سال ٢٠١٥ و با هدف جانبى ايجاد اخلال در مذاكرات هسته اى ميان ايران و قدرت هاى جهانى، از جمله آمريكا به رهبرى اوباما، بود كه حاكمان سعودى به خاطر نزديك شدنش به ايران دل خوشى از آن نداشتند.

در ادامه با تمركز بر سياست خارجى دولت روحانى و رقابت ميان جناح هاى رقيب در داخل ايران خواهيم كوشيد موارد بيشترى از پديده كارخراب كنى در حوزه سياست خارجى را برشمرده و پيامدهاى سياسى آن را تبيين كنيم.

96339144.jpgكارخراب كنى افراطيون در سياست خارجى

در سوم ژانويه ٢٠٠٢، يعنى صرفا چند ماه پس از حملات تروريستى ١١ سپتامبر و همزمان با همكارى ها و مذاكرات دولت خاتمى با بوش براى تثبيت اوضاع سياسى و امنيتى افغانستان پس از سقوط طالبان، اسرائيل يك كشتى تجارى حامل ٥٠ تن تسليحات را به نام "كارين-اى" (Karine-A) در درياى سرخ متوقف كرد. بعدها گزارش شد كه تسليحات مذكور در جزيره كيش ايران بارگيرى شده و قرار بود با هدايت حزب الله لبنان به رزمندگان فلسطينى مخالف اسرائيل در آبهاى اطراف غزه تحويل گردد. در حالى كه برخى از تحليلگران كل جريان "كارين-اِى" را به تلاش هاى دولت وقت اسرائيل به رهبرى آريل شارون براى تقويت مواضع ضدايرانى نومحافظه كاران در آمريكا نسبت مى دهند، برخى ديگر از جمله على انصارى، استاد ايران شناسى در دانشگاه سنت اندروز اسكاتلند، آن را اقدامى از سوى نيروهاى افراطى در ايران مانند شمارى از فرماندهان بلندپايه سپاه پاسداران براى اخلال در مذاكرات ژنو ميان ايران و آمريكا و به طور كلى بهبود روابط دو طرف مى دانند. جالب آنكه كمتر از يك ماه بعد، در ٢٩ ژانويه، جورج بوش طى سخنرانى سالانه اش ايران را به همراه عراق و كره شمالى "محور شرارت" ناميد.

به نظر مى رسد با به نتيجه رسيدن مذاكرات هسته اى و حصول برجام در جولاى ٢٠١٥ - كه بزرگترين دستاورد سياست خارجى تعامل محور و اعتدال گراى روحانى به شمار مى رود - اقداماتى از اين دست از سوى گروه هاى افراطى در ايران افزايش يافته است، مبادا زمام امور از دست نيروهاى غالب در حاكميت خارج شده و در نهايت به تغيير هويت يا "سيرت" جمهورى اسلامى بيانجامد، هويتى كه به تحقيق بيشتر تامين كننده منافع شخصى و گروهى اقليت غيرمنتخب در كشور طى چند دهه گذشته بوده است.

آزمايش موشكى سپاه با پيام "اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود" به زبان عبرى و در بحبوحه اجرايى شدن برجام در اوايل سال ٢٠١٦ يكى از نمونه هاى بارز كار خراب كنى براى كند كردن چرخ سياست خارجى دولت بود تا حدى كه اعتراض شخص حسن روحانى را نيز طى مناظرات انتخاباتى امسال بر انگيخت. سخنان جنجال برانگيز محمدرضا نقدى، فرمانده سابق بسيج، را كه "کدام سرمایه دار غربی عاقلی حاضر است در جایی که هر لحظه ممکن است تحریم ها برگردد سرمایه گذاری کند" نيز مى توان تا حدى در اين چارچوب تفسير كرد.

اكنون با پيروزى مجدد اعتداليون در انتخابات رياست جمهورى سال ١٣٩٦ و با توجه به وعده هاى حسن روحانى مبنى بر جلب سرمايه گذارى كلان خارجى و تلاش براى رفع "تحريم هاى غيرهسته اى" عليه تهران - كه نويد گشايش بيشتر در روابط ايران با جهان خارج و به ويژه غرب را مى دهد - شاهد تشديد بازى كارخراب كن ها در حوزه سياست خارجى هستيم.

صرفا چند روز پس از پيروزى انتخاباتى روحانى در ٢٩ ارديبهشت، قاسم سليمانى فرمانده سپاه قدس طى پيامى علنى به اسماعيل هنيه انتخاب او را به سمت رهبر سياسى جديد حماس تبريك گفته و بر "ادامه خط جهادی تا آزادی مسجد الاقصی و کل فلسطین" تاكيد كرد، در حاليكه از يك سو وى مى توانست پيام مذكور را پيش از اعلام نتايج انتخابات رياست جمهورى در ايران ارسال كند و از سوى ديگر دولت روحانى برخلاف دولت محمود احمدى نژاد تلاش كرده است در حد امكان از تقابل جويى با اسرائيل و هياهو درباره "نابودى رژيم صهيونيستى" پرهيز كند. در همين راستا و با فاصله اى بسيار اندك، على حاجى زاده، فرمانده هوافضاى سپاه، نيز طى يك سخنرانى در دزفول خبر از تاسيس سومين كارخانه موشكى زيرزمينى در ايران داد و تصريح كرد كه "ترس تجار آمریکایی برای ما هیچ ارزشی ندارد".

به نظر مى رسد چنين اقداماتى همچنين حامل اين پيام به مخاطبان خارجى ست كه دست كم وقتى پاى روابط خارجى به ميان مى آيد چه گروه يا جناحى در كشور قدرت بيشترى در دست دارد و در نهايت حرف چه كسى به كرسى خواهد نشست.

در هر حال، نمى توان انكار كرد كه بازى كارخراب كن ها - به ويژه وقتى از سوى بازيگران داخلى در درون يك حاكميت مستقل صورت مى گيرد - علاوه بر ارسال پيام هاى متناقض و مخدوش ساختن اعتبار تصميم گيران و سياستگذاران رسمى، قابليت ايجاد هم افزايى در سياست خارجى را به شدت تحت الشعاع قرار داده و مى تواند به اتلاف كلان فرصت ها و سرمايه هاى ملى منجر گردد.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy