اکبر گنجی - خبرنامه گویا
وقتی ایران به جام جهانی گذشته صعود کرد و مردم به خیابان ها ریختند و شادی کردند، آیت الله علم الهدی در خطبه های نماز جمعه مشهد گفت: مقام معظم رهبری این پیروزی را تبریک گفته اند، این پیروزی، افتخار برای اسلام و نظام بود. عده ای قصد دارند این پیروزی اسلام را برای خودشان مصادره کنند، در حالی که این پیروزی، پیروزی اسلام و نظام بود. حالا جوانان ما اسلام و نظام را پیروز کردند، عده ای آمده اند در خیابان ها، با لاابالی گری، بی پروایی، بی عفتی و فحشا؛ این پیروزی را غصب کرده و به انحراف بکشانند.
ناقدان به بخش دوم سخنان او چسبیده اند که شادی مردم را فحشا و فسق و فجور به شمار آورده و بخش اول سخنانش را هم به سخره گرفته اند. اما شاید بشود تفسیر قابل قبولی از سخنان او عرضه کرد، که البته مطلقا مورد قبول خودش قرار نخواهد گرفت.
بیائیم و مدعای نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی را بپذیریم که: "پیروزی تیم ملی فوتبال و صعود آن به جام جهانی، پیروزی اسلام و نظام است".
اگر فقیهان اسلام را این گونه تفسیر کنند، احتمالاً بسیاری از احکام فقهی برساخته اعراب پیش از اسلام را - که ناقض حقوق بشر و دموکراسی است- باید کنار بگذارند و تعطیل کنند.
به تعبیر دیگر، یک رویکرد تفسیری نامعتبر و اخلاقاً نامقبول، پیروزی اسلام را در اجرای برساخته های اعراب پیش از اسلام ( احکام فقهی امضایی) می بیند. حتی اجرای احکام فقهی تأسیسی- که به چند درصد هم نمی رسند- نیز فاقد دلایل معتبری است که اجرای آن ها را توسط حکومت الزامی سازد. فقهای گذشته اجرای حدود در عصر غیبت را تعطیل به شمار می آوردند. حتی برگزاری نماز جمعه را تعطیل کرده بودند.
اما رویکرد تفسیری دیگری از اسلام وجود دارد که نه تنها از اعتبار هرمنوتیکی برخوردار است، بلکه اخلاقاً هم موجه است. مطابق این دیدگاه ، همه "احکام فقهی غیر عبادی" متعلق به صدر اسلام بوده اند و عمل به آن ها در دوران مدرن موجب وهن اسلام می شود. برای این که با برساخته های انسان مدرن- یعنی دموکراسی، آزادی، حقوق بشر، کثرت گرایی، برابری همه انسان ها فارغ از جنسیت و مذهب- تعارض دارند. باید تفسیری اخلاقی و معنوی و لیبرالی از اسلام ارائه کرد(رجوع شود به مقاله "اسلام لیبرال را چگونه میتوان ساخت؟" و نسخه انگلیسی آن در هافینگتون پست ۲۰ نوامبر ۲۰۱۶ ).
در دوران مدرن، پیروزی اسلام را باید به گونه دیگری فهمید و به دنبال آن رفت. اگر پیروزی های جوانان مسلمان در میدان های ورزشی و علمی ، پیروزی اسلام به شمار رود، اخلاقاً بسیار مقبول تر است تا این که روحانیون در دخمه ها جوانان را شست و شوی مغزی دهند که بهائیان مرتد هستند و جوانان ساده لوح را تحریک کنند تا یک بهایی بی گناه را به قتل برسانند و دستگاه قضایی تحت ریاست صادق لاریجانی- که مطابق منویات آیت الله خامنه ای حکم صادر می کند- دو جنایتکار را با وثیقه آزاد سازد. می گویند آن دو جوان چنان مغزشویی شده اند که گفته اند باز هم حاضرند بهائیان را به قتل برسانند.
این بسیار انسانی و اخلاقی تر است که جوانان پیروزی های میدان های علمی و ورزشی را پیروزی اسلام بدانند، تا این که نماینده ولی فقیه در استان اصفهان متهم به پشتیبانی از اسیدپاشان باشد و اسید پاشی بر زنان به اصطلاح بدحجاب، پیروزی اسلام به شمار رود.
این سخنان بسیار حکیمانه تر است تا نماینده ولی فقیه در قم و امام جمعه آن شهر بگوید که علی خامنه ای وقت زاده شدن "یا علی" گفته و پا به جهان گذارده است.
این مدعا بسیار علمی تر از آن مدعای امام جمعه تهران است که بدحجابی زنان موجب وقوع زلزله می شود.
این مدعای آیت الله علم الهدی قطعا اخلاقی و انسانی تر است تا آن مدعایی که مطابق آن، داماد ایشان، آیت الله قتل عام (ابراهیم رئیسی) و حجت الاسلام خون آشام (مصطفی پورمحمدی)، در سن جوانی، چند هزار زندانی سیاسی را به نام اسلام قتل عام کنند. این دو جنایتکار جوان بودند و فرضشان این بود که حکم خداوند را جاری می سازند.
ای کاش در آن دوران، این دو جوان، به جای فقه خوانی و پیروی از حکم فقیهی چون آیت الله خمینی، ورزشکار و عضو تیم ملی فوتبال بودند و از این راه اسلام را پیروز می کردند، نه از راه قتل عام و جنایت. هر چند که فقیهی چون آیت الله خمینی آن قدر پیرو داشت که این حکم را برای او عملی سازند.
اگر پیروزی اسلام، پیروزی در رقابت های آزادانه عقلانی، علمی، اخلاقی و معنوی باشد، قطعاً این پیروزی قابل دفاع خواهد بود. اما پیروزی از طریق سرکوب و جنایت و تحمیل، پیروزی نیست، شکست است.
آدرس کانل تلگرام اکبر گنجی: https://telegram.me/ganji_akbar