Thursday, Jun 22, 2017

صفحه نخست » رسانه ها و نويسندگان آزاد در كجاى برنامه هاى دولت هاى آزاد جا دارند؟؛ ف. م. سخن

bbc_voa_dw.JPGنويسنده ى آزاد، يعنى نويسنده ى آزاد از تعلقات سياسى و نظرى؛ يعنى نويسنده ى آزاد به معناى فلسفى و سياسى كلمه؛ يعنى آزاد از تعلقات حزبى و دولتى.

توضيح «نويسنده ى آزاد»، به تمامى، در اين مختصر نمى گنجد. به طور خلاصه مى توان گفت، كه نويسنده ى آزاد، نويسنده اى ست به معناى واقعى كلمه به دنبال آزادى و دمكراسى بدون زد و بندهاى رايج رسانه اى.

آشكارتر سخن بگوييم: نويسندگان سياسى و اجتماعى ايرانِ امروز، اغلب وابسته اند و به معناى واقعى كلمه به دنبال آزادى براى همگان نيستند. آزادى براى آن ها، آزادى براى خودِ آن ها و همفكران شان است. آزادى براى عقيده اى ست كه دارند، نه آزادى عقيده ى همگان.

اگر يك درجه ى ديگر آشكار تر سخن بگوييم، به نويسندگانى مى رسيم كه نه تنها وابستگى به عقيده و ذهنيتى خاص دارند و آزادى را «تنها» براى خودشان و همفكران شان مى خواهند، بلكه به گروه ها و جناح هايى از حكومت هاى استبدادى وابسته اند، كه آزادى در چهارچوب اين نوع حكومت ها را خواستار مى باشند.

اجازه بدهيد صريح تر سخن بگوييم و مثال مشخص بزنيم:
حكومت اسلامى حاكم بر ايران، طيف هاى مختلفى را در درون خود پرورده است كه امروزه نام تندرو و اصلاح طلب بر خود نهاده اند. از تندرو تا اصلاح طلب، طيفى رنگارنگ است كه حيات و ممات همگى شان به حيات و ممات حكومت اسلامى وابسته است. اين كه امروز تندروها حاكم اند و «آزادى»ِ اصلاح طلب ها را نقض مى كنند، و اصلاح طلب هاى رانده شده از قدرت، «آزادى» براى خود طلب مى كنند، معنايش آزاد انديشى و آزادى خواهى اصلاح طلبان حكومتى «نيست».

اصلاح طلبان حكومتى، «آزادى» براى خود مى خواهند، در چهار چوب حكومت اسلامى. آن ها خواهان ماندگارى و دوام حكومت اسلامى هستند؛ حكومتى بغايت مستبد و ضد آزادى، و مروج تروريسم و ايجاد آشوب در جهان، و خواستار محو كشورهايى كه «دشمن» مى پندارد از روى نقشه ى زمين.

صريح تر بگوييم، حكومتى خواهان محو كشورى به نام اسراييل، كه آن را غده مى نامد، محو امريكا، محو انگلستان، و محو هر كه با اين حكومت و مشى اش به نوعى مخالف است.

از حكومت ها كه بگذريم، اصلاح طلبان حكومتى، حتى تحمل آزادى نويسندگان و اهل تفكر ايرانى را كه مخالف كليت حكومت اسلامى هستند ندارند و آن ها را به انحاء مختلف مى كوبند.

براى تشخيص اين موضوع، نيازى به تجزيه-تحليل هاى پيچيده و سنگين نيست. همه چيز در اين زمينه عيان است. كمترين موضع اصلاح طلبان حكومتى، در مقابل آزادى خواهان واقعى، و نويسندگان و رسانه هاى آزاد، سكوت است. سكوتى قبرستانى، كه گويا چنين نويسندگان و رسانه هايى كلا وجود ندارند.

اگر لازم است مثال مشخص بزنم! از زمان رايج شدن اينترنت فارسى، شخص من تا اين لحظه، چند هزار مطلب و مقاله ى جدى و طنز عليه استبداد مذهبى و براى آزادى «تمام» مردم ايران نوشته ام. حرف و سخن ام هم كاملا مشخص بوده. نه پيچيدگى يى در نوشته هايم وجود داشته، نه غث و سمينى و نه لنگر خوردن و موج و تاب برداشتنى.

در چهارچوب تاكتيكى و كوتاه مدت، حتى به حمايت از اصلاح طلبان بر خاسته ام و همان حداقل آزادى را كه جوانان كشور آرزو مى كنند به عنوان خواست كوتاه مدت خود مطرح كرده ام.
اما در تمام اين سال ها، فراموش نكرده ام كه خواست دراز مدت من، به عنوان نويسنده ى آزاد و آزادى خواه، به نمايندگى از بخش بزرگى از جامعه ى ايران، آزادى در حد كل جامعه ايران و بيرون از محدوديت هاى حكومت اسلامى ست كه تنها با حذف كامل آن به دست مى آيد. يعنى نه آزادى گروهى خاص، انديشه اى خاص، جناحى خاص از حكومت فعلى، بلكه آزادى براى همه، و به معناى واقعى كلمه.

من، نوشتن با نام ف.م.سخن را از سال ١٩٨٧ آغاز كرده ام كه سندش را در اختيار دارم و قبل از آن هم تقريبا از سال ١٩٨٠ مى نوشته ام، به صورت هاى مختلف در نشريات مختلف. نوشتن در اينترنت را هم از زمان برنده شدن جايزه ى صلح نوبل خانم عبادى -به لطف دوستان خبر نامه ى گويا- آغاز كرده ام كه تا امروز ادامه دارد و تا زمانى هم كه زنده باشم، ادامه خواهد داشت. چند هزار نوشته ى جدى و طنز من در دو جمله ى كوتاه، قابل خلاصه شدن است:

ما حكومت اسلامى نمى خواهيم. ما خواهان آزادى و دمكراسى براى تمام مردم سرزمين مان هستيم.

شيرين عبادى جايزه ى صلح نوبل اش را در سال ٢٠٠٣ به دست آورد كه تا اين لحظه ١٤ سال از آن تاريخ مى گذرد. در اين ١٤ سال به جز دوره اى كوتاه، كه خطر دستگيرى در داخل ايران مرا تهديد مى كرد و ناچار به سكوت و پنهان كارى مطلق بودم، تقريبا هر روز و هر هفته در عرصه ى اينترنت حضور داشته ام. در اين مدت دوستان مجازىِ بسيارى از طيف ها و گروه هاى مختلف به دست آورده ام و با آن ها مراوده و مكاتبه داشته ام.

همه ى اين ها را تعريف كردم كه به نكته ى عجيبى اشاره كنم:
در تمام اين مدت، از نويسنده اى كه ١٤ سال در اينترنت حضور فعال داشته، و ٣٠ سال با اسم فعلى اش، در ستايش آزادى نوشته، و بيش از ٣٠ سال در شرايط بسيار خطرناك، از نظر جانى، و دشوار از نظر كارى و مالى زيسته، و همواره، و تاكيد مى كنم «همواره» جانش در خطر بوده، و هيچ حامى و پشتيبانى، به هيچ شكل و صورتى نداشته، طورى كه اگر از ميان بر داشته مى شده حتى كسى نام او را نمى دانسته و از از ميان برده شدن اش با خبر نمى شده، بارى، از اين نويسنده، حتى يك بار، در رسانه هاى دولتى كشورهاى آزاد، در رسانه هاى ساخته شده با بودجه هاى كلان دولتى كشورهاى آزاد، در رسانه هايى كه او همواره به حمايت از آن ها دعوت كرده، و در زمان تعطيل شدن آن ها، ناراحتى خود را ابراز كرده، حتى يك بار هم ياد نشده است!

به عبارتى شتر ديدى نديدى!

اما در اين جهان عجايب و غرايب رسانه اى، سه رسانه همواره يار و پشتيبان من بوده اند و من افتخار همكارى با آن ها را داشته ام:
گويانيوز كه خانه ى من است.
سايت خودنويس، كه در اثر كارشكنى هاى اصلاح طلبان حكومتى مستقر در خارج از كشور -كه اگر لازم ببينم داستان شان را بعدا مى نويسم- به تعطيلى كشانده شد.
تلويزيون ايران فردا، كه به لطف مديريت محترم آن، در آن برنامه ى هفتگى دارم.

رسانه هاى ديگرى نيز همواره نوشته هاى مرا مورد لطف قرار داده اند و آن ها را باز نشر كرده اند يا به شخص من لطف داشته اند و از من مطلب خواسته اند كه در حد توانايى ام با كمال افتخار درخواست شان را اجابت كرده ام.

امروز كه روز سى سالگى نامِ «ف. م. سخن» است، فرصت را غنيمت شمردم براى طرح اين سوال كه «رسانه ها و نويسندگان آزاد در كجاى برنامه هاى دولت هاى آزاد جا دارند؟»

در جايى كه همگان مى دانند كه اصلاح طلبان حكومتى رانده شده از حكومت و پناه آورده به خارج از كشور، بخشى از بدنه ى حكومت مستبد اسلامى اند و خواهان ماندگارى آن اند، و از رسانه هاى جهان آزاد و بودجه هاى كلان آن، زيركانه براى طولانى كردن عمر اين حكومت و به قدرت باز گشتن خود استفاده مى كنند، جاى نويسندگان واقعا آزاد و واقعا آزادى خواه، كجاست؟

شايد اين مطلب دنباله نيز داشته باشد كه قطعا براى اصلاح طلبان حكومتى جا خوش كرده در خارج از كشور خوشايند نخواهد بود...

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy