کشمکش دو جناح جمهوری اسلامی که در هفته های اخیر بیشتر به صورت مجادلات لفظی میان رهبر جمهوری اسلامی و رئیس جمهور خود را نشان داده بسیار مهمتر و جدی تر از آن است که دموکراسی خواهان بتوانند در قبال آن موضع بی تفاوت اتخاذ کنند.
این یک کشمکش ساده دو جناح حکومتی نیست. بلکه بازتاب دعوای تاریخی میان مردمی است که می خواهند به رای و اراده خود سرنوشت خویش را رقم زنند با استبداد ریشه داری که امروز به نام دین و با تکیه به قهر مسلح حقانیت رای مردم را مردود می شمرد و حکومت بر مردم را از آن خداوند می داند که گویا از طریق نماینده تام الاختیار خود- ولایت مطلقه فقیه- اعمال می کند.
درست است که این دعوا از آغاز جمهوری اسلامی تا کنون وجود داشته و نمود بارز آن همواره در کشمکش میان نهادهای انتخابی و نهاد انتصابی ولایت فقیه و نیروهای تحت امر آن بروز داشته، اما از کودتای انتخاباتی ۸۸ به این سو این دعوا مدام عمق و ابعاد بیشتری پیدا کرده است. و اینک با رای خرد کننده ۲۴ میلیونی مردم به روحانی، وارد فاز جدیدی شده است.
مختصات فاز جدید کدام اند؟
۱-زوال اتوریته ولی فقیه
اتوریته و نفوذ نهاد ولایت مطلقه فقیه که از کودتای ۸۸ تا به امروز با شتابی بیش از گذشته رو به افول بوده به کمترین حد ممکن رسیده است. بطوری که تنها تکیه گاه این "عمود اصلی خیمه جمهوری اسلامی" فرماندهان سپاه پاسداران، قضات و امامان جمعه وابسته به بیت رهبری و دسته های "لباس شخصی" ها هستند. همانهایی که روز قدس علیه روحانی "آتش به اختیار" بودند. و با فحاشی به روحانی خصومت خود را به رای مردم نشان دادند.
۲-نقش بی سابقه افکار عمومی
جنبش دموکراسی خواهی که پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ به شکل جنبش سبز در تهران و کلان شهرها بروز چشمگیر پیدا کرد، علیرغم فشارها و سرکوب های دائمی، با بهره گیری از شبکه های اجتماعی و ارتباطی نوین، ظرفیت هماهنگی و سازماندهی افقی و عمودی بی سابقه ای در ایران پیدا کرده است. دخالت هماهنگ و هوشیارانه جامعه در کشمکش جناحها، بویژه در جریان انتخابات های گذشته نشان می دهد که از این پس افکار عمومی نقش تعیین کننده ای در تحولات بالا از جمله در تغییر موازنه قوای جناح ها بازی می کند.
پیروزی خرد کننده روحانی در انتخابات ۲۹ اردیبهشت نتیجه مستقیم گفتمان همراه و دم ساز او با افکار عمومی است.انزوای روزافزون ولی فقیه و منصوبان او نیز نتیجه تقابل و ناسازگاری مستمر آنان با افکار عمومی است. تکیه روحانی بر افکار عمومی و منتسب کردن طرف مقابل به سیاستهای اعدام و سرکوب و انتقاد صریح او از دخالت نظامیان در امور سیاسی و اقتصادی و مخالفت با سیاست خارجی دشمن محور، تفاوت های اساسی گفتمان های دو جناح را شفاف کرد. روحانی در برابر پروژه تخریب جناح ولایت مدار و شعارهای عوام فریبانه آن مبنی بر سه برابر کردن یارانه های تهیدستان به درستی تنها راه پیروزی خود را کنار گذاشتن زبان زرگری و همراه شدن با افکار عمومی جامعه تشخیص داد. گویی رای دهندگان برای روحانی این شرط را گذاشته بودند که اگر رای آنان را می خواهد باید بدون ترس از ولی فقیه و سپاه که آشکارا از رئیسی حمایت می کردند و هر روز جبهه جدیدی علیه روحانی می گشودند در کنار افکار عمومی بایستد و بدون لکنت زبان از خواسته های مردم دفاع کند. او این شرط را پذیرفت و پیروز میدان انتخابات شد.
۳-دعوای جانشینی
تندروها و شخص خامنه ای، طبعا برای جانشینی رهبر که احتمال مرگ او در چهار سال آینده کم نیست پروژه ای دارند که جریان میانه رو به رهبری حسن روحانی مخل پیشبرد آن محسوب می شوند. بویژه اگر کابینه جدید روحانی که هنوز مشخص نشده با همراهی مجلس بتواند تا اندازه ای اصلاحات اقتصادی و سیاسی داخلی و سیاست خارجی مورد نظر خود را به پیش برد و در نتیجه آن پایگاه مردمی خود را در جامعه حفظ نماید. پیشینه و افکار خامنه ای نشان می دهند که او مایل است در فرایند تعیین جانشین خود دخالت کند و راه را بر گزینش کسانی که به آرمانهای اسلامیستی او نزدیک اند هموارسازد. حالا او در پایان عمر خود پیروزی روحانی و افزایش قدرت میانه روها در جمهوری اسلامی را خلاف آرزوهایش می بینند. و به شدت عصبانی و مستاصل است.
۴- بی اعتمادی بی سابقه دو طرف نسبت به یکدیگر
از زمان عزل بنی صدر تا به امروز این حد از بی اعتمادی رهبر و رئیس جمهور در جمهوری اسلامی سابقه نداشته است. این بی اعتمادی امری اتفاقی نیست. نتیجه اختلاف عمیق میان دو نگرش متضاد است در سیاست های داخلی و خارجی، در قبال آمریکا و همسایگان، در زمینه مسایل اقتصادی، در میزان دخالت و اختیارات سپاه در اقتصاد و سیاست، در تفسیر از قانون اساسی و غیره. این حد از بی اعتمادی را فقط می توان با هفته های آخر ریاست جمهوری بنی صدر مقایسه کرد.
آیا عزل روحانی ممکن است؟
با این همه وزن و اعتبار کنونی خامنه ای در حدی نیست که بتواند به عزل روحانی فرمان دهد. البته همه چیز در جمهوری اسلامی ممکن است. اما با این همه می توان گفت که روحانی عزل نمی شود، تحمل می شود. چرا؟ به این دلیل که هزینه عزل روحانی تا زمانی که مردم احساس کنند که وی به وعده انتخاباتیش وفادار است و تسلیم جناح مقابل نشده، بالاتر از آن است که نهاد ولایت مطلقه فقیه بتواند پرداخت کند. روحانی را فقط زمانی می توانند به حاشیه برانند و یا حذف کنند که مردم از او رویگردان شده باشند و او هم به اهمیت این تنها کارت برنده خود آگاهی دارد.
آیت الله خمینی وقتی به عزل بنی صدر فرمان داد که هنوز نیمی از مردم ایران را با خود داشت و در حاکمیت نیز همه جناح ها و دسته های حکومتی بی چون و چرا از او تبعیت می کردند. اما بدون اغراق می شود گفت که بیش از ۸۰ درصد و شاید هم نود درصد جامعه ایران با خامنه ای مخالف اند. در میان روحانیون و در بدنه جمهوری اسلامی نیز نفوذ و اعتبار خامنه ای به شدت کاهش یافته است. برعکس روحانی نزدیک به ۲۵ میلیون رای در حساب سیاسی خود دارد. از این گذشته جامعه امروز ایران با ایران سال ۵۹ تفاوت اساسی پیدا کرده است. در جریان عزل بنی صدر نیز جمهوری اسلامی هزینه های سنگینی پرداخت کرد، اما از اول هم معلوم بود که عزل بنی صدر بقای جمهوری اسلامی را در مخاطره قرار نمی دهد در حالی که در شرایط کنونی ایران و جهان عزل روحانی، جمهوری اسلامی را وارد بحرانی می کند که پایان آن می تواند به فروپاشی جمهوری اسلامی بیانجامد. هرچند که بسیاری از پیامدهای بعدی آن معلوم نیست. و ما نمی دانیم پس از آن ایران چه سرنوشتی پیدا می کند. آیا شیرازه امور از هم می پاشد؟ آیا نظامیان قدرت را به دست خواهند گرفت؟ آیا پروژه سوریه ای کردن ایران کلید خواهد خورد؟ آیا...؟
همکاری ناگزیر
جنگ لفظی میان رهبر جمهوری اسلامی و رئیس جمهور از جمله نشانه آن است که این دو نتوانسته اند از طریق سازوکارهای معمولی که نیازی به کشاندن دعوا به حوزه عمومی ندارد اختلافات خود را کاهش دهند. به سخن دیگر حکایت از ایستادگی روحانی در برابر منویات رهبری جمهوری اسلامی می کند. با توجه به آن که آیت الله خامنه ای می داند قادر به تحمل هزینه عزل روحانی و مهار پیامدهای آن نیست، با آغاز کار دولت دوازدهم کشمکش این دو احتمالا کاهش پیدا خواهد کرد هرچند که متوقف نخواهد شد. برای نمونه خامنه ای در سخنان پیش از نماز عید فطر لحن خود را نسبت به دولت تعدیل کرد و مقصود خود از "آتش به اختیار" بودن را نیز ابتکار در حوزه فرهنگی اعلام کرد نه حرکات قانون شکنانه!( نقل به معنی).
روحانی به همان اندازه که رای دهندگان وی در صحنه جامعه ایران بتوانند حمایت خود را از وی ابراز دارند قدرت چانه زنی با هسته مرکزی قدرت و شخص خامنه ای پیدا می کند.