ترجمه سایت شفقنا - یک جنگ سرد در خاورمیانه مابین عربستان سعودی و ایران در حال سر رسیدن است. این جنگ تاکنون به شکل جنگ های نیابتی در سوریه، عراق، یمن و دیگر کشورها در جریان بوده، اما اینک خطر آن وجود دارد که یک درگیری نظامی مابین این دو قدرت منطقه ای به وقوع بپیوندد.
وب سایت موسسه سیاست استراتژیک استرالیا، با انتشار مقاله ای با عنوان «آتش جنگ سرد در خاورمیانه گرم می شود»* به قلم «محمد ایوب»** نوشت:
یک جنگ سرد در خاورمیانه مابین عربستان سعودی و ایران در حال سر رسیدن است. این جنگ تاکنون به شکل جنگ های نیابتی در سوریه، عراق، یمن و دیگر کشورها در جریان بوده، اما اینک خطر آن وجود دارد که یک درگیری نظامی مابین این دو قدرت منطقه ای به وقوع بپیوندد.
عوامل متعددی وجود دارد که نشان می دهد این بازی بزرگ وارد خطرناک ترین مرحله خود شده است. نخست اینکه مبارزه علیه داعش به مرحله نهایی رسیده است. با آزادسازی سرزمین های تحت کنترل داعش و حتمی شدن شکست آن، پیش بینی می شود نزاع سختی در میان بازیگران متعدد، نه تنها ایران و عربستان، درگیرد تا بتوانند کنترل استراتژیک قلمروهای تخلیه شده مهم را در دست گیرند.
کردهای سوریه مشغول ایجاد یک موجودیت مستقل در منطقه هستند و ترکیه در تلاش است تا آنها را از این کار بازدارد. برخی از گزارشات حاکی از آن است که نیروهای دارای پشتیبانی ایران، از جمله نیروهای رژیم بشار اسد، حزب الله و نظامیان شیعه عراق در تلاش برای کنترل بخش هایی از شرق سوریه هستند که می تواند امکان یک کریدور را برای ایران فراهم آورد تا این کشور از طریق عراق و سوریه به لبنان که قوی ترین نیروی نظامی و بازیگر سیاسی آن حزب الله است، دسترسی پیدا کند.
درحالیکه ممکن است این یک اغراق و گزافه گویی باشد، به طور فزاینده گزارشات مکرری که خبر از بمباران نظامیان تحت حمایت ایران و نیروهای اسد در شرق سوریه از سوی آمریکا می دهند، مبین آن است که واشنگتن این احتمال را جدی گرفته است. با وجود اینکه سعودی ها چندان حضور نظامی مستقیمی در سوریه نداشته و حمایت مالی آنها به گروه های شورشی بی فایده بوده است، عملیات ضدایرانی آمریکایی ها در سوریه علاوه بر اینکه اهداف مستقیم آمریکا را برای بازداری ایران پیش می برد، می تواند به حمایت از منافع سعودی در خاورمیانه نیز تعبیر شود.
گرچه حمله موشکی اخیر ایران به مواضع داعش به ظاهر تلافی بمب گذاری داعش در تهران است اما از نظر بسیاری از کارشناسان امر، این اقدام پیامی برای آمریکا، عربستان و اسراییل است تا بدانند ایران قادر به استفاده از موشک های بالستیک برای حمایت از منافع خود به شکل نظامی است. این استدلال که هدف سیاسی اصلی حمله موشکی ایران، عربستان سعودی بوده، از این واقعیت ناشی شده است که گروه های مهم ایرانی مستقیما ریاض را به خاطر حملات تروریستی به مجلس ایران و مزار آیت الله خمینی سرزنش کرده اند.
گویا شدت و وسعت جنگ در سوریه کافی نبوده، عربستان سعودی به طور فزاینده ای به دلیل باختن به ایران عصبانی است، در ماه جاری با تحمیل یک محاصره به کشور کوچک قطر با کمک امارات، بحرین، مصر و دولت های غیرموثر یمن و لیبی، ساز یک بحران را در خلیج فارس کوک کرده است. این حرکت اندکی پس از سفر دونالد ترامپ به ریاض انجام شد که طی آن وی از سعودی ها تمجید کرد و ایرانی ها را مورد لعنت قرار داد. این اقدام به ظاهر با هدف وادار ساختن قطر به توقف حمایت از تروریست ها در منطقه انجام شد. اما در عین حال یک سردرگمی برای سیاستگذاران آمریکایی ایجاد کرد زیرا قطر مقر بزرگترین پایگاه هوایی خلیج فارس است که برای انجام عملیات در سوریه و افغانستان ضروری است.
دلایل واقعی برای این تحریم زمانی روشن شد که سرانجام فهرست خواسته ها به قطر ارائه شد. این دلایل عبارتند از وادار ساختن دوحه به قطع روابط با تهران، توقیف شبکه الجزیره و توقف حمایت از اخوان المسلمین. گرچه تحت فشار دولت قطر، الجزیره به تازگی از شدت انتقادات خود به رژیم های عرب کاسته است اما به دلیل نمایش دادن اعمال بد سلطان های عرب، تبدیل به خاری در چشم آنها شده است. به ویژه سعودی ها مدت زمان قابل توجهی است که این شبکه را مورد حمله قرار داده اند. در طی چند سال اخیر اخوان المسلمین در مصر، عربستان و امارات تحریم شده است. اما در این خصوص قطر در میان کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یک تافته جدا بافته محسوب شده است چرا که علی رغم ابراز نارضایتی عربستان، روابط خود را با این گروه حفظ کرده است.
به هر حال، به نظر می رسد نگرانی اصلی ریاض، روابط دوستانه قطر با ایران است که در بزرگترین منابع گاز طبیعی جهان با هم مشترک هستند. علاوه بر قطر، این حرکت هشداری نیز به عمان و کویت محسوب می شود که دو عضو دیگر از شورای همکاری خلیج فارس هستند اما آنها نیز روابط عادی با ایران دارند. این پیامی است برای همه اعضای این شورا که آنها باید عربستان سعودی را ارباب این گروه بدانند و در مسیر آن حرکت کنند، به ویژه در مورد رقابت آن با ایران. اگر عمان و کویت خواسته های عربستان را نپذیرند، امکان دارد که شورای همکاری خلیج فارس از هم فروپاشد. همچنین احتمال دارد فرصتی برای ایران فراهم آورد که روابطش را با قطر مستحکم تر کند. رییس جمهور روحانی به طور واضح اعلام داشته است که «محاصره قطر برای ایران غیرقابل پذیرش است. آسمان، زمین و دریای کشور ما همواره به روی قطر به عنوان یک کشور برادر و همسایه گشوده خواهد بود.» به دنبال تحمیل تحریم به رهبری عربستان بر قطر، تهران و آنکارا نیازهای ضروری دوحه را تامین کرده اند.
تحریم قطر یک اقدام گستاخانه است که موجب ناراحتی چندین عضو شورای همکاری خلیج فارس شده، وزارت امور خارجه ایالات متحده را سردرگم کرده و ایران را در موقعیت اخلاقی قرار داده است. اما این تنها یکی از اقدامات بی پروایی است که ریاض از زمان روی کار آمدن شاهزاده سلمان در سال ۲۰۱۵ انجام داده است. محمد بن سلمان، پسر محبوب پادشاه که اکنون ولیعهد عربستان شده است، معمار اصلی این سیاست «تهاجمی» است که با دخالت مصیبت بار ریاض در یمن آغاز شد. بن سلمان معتقد است سعودی می بایست قدرت خود را به همسایگانش نشان دهد و روشن کند که هنوز عربستان ارباب است.
وی عمیقا ضدایران است. در یک مصاحبه در ماه می وی ادعا کرد که ایران برای سلطه بر شهر مکه برنامه ریزی می کند. وی تا آنجا پیش رفت که گفت «ما منتظر نمی مانیم که جنگ به عربستان برسد ... ما کاری می کنیم که میدان جنگ برای آنها در ایران باشد، نه در عربستان.» با وجود چنین شخص بی پروایی که چنین دیدگاه های بیگانه هراسی در سر دارد، در راس قدرت عربستان سعودی، به نظر می رسد که فتیله جنگ در خلیج فارس فاصله کمی با روشن شدن داشته باشد. یک قدم اشتباه از سوی هر گروهی برداشته شود، این منطقه نفت خیز را به یک آتش سوزی بزرگ تبدیل می کند.