محمدحسن نجمی: «اتفاقا اینکه شما میگویید جام زهر؛ من و آقای روحانی و... جزء افتخارات ماست»؛ این بخشی از سخنان مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی است در دیدار با جمعی از رزمندگان دفاع مقدس. حساب اینستاگرامی حسن روحانی دیروز به مناسبت سالگرد پذیرش قطعنامه ۵۹۸، حدود یک دقیقه از این دیدار را که ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ برگزار شد، منتشر کرد. در این ویدئو هاشمیرفسنجانی میگوید: «در داخل هم هنوز کسانی الان از جنگ میخواهند حرف بزنند، حقیقت جنگ را نمیگویند؛ چیزهای دیگری برای خودشان میبافند و به تاریخ تحویل میدهند، اما بالاخره هنوز میلیونها شاهد مثل شماها هست و نمیگذارند این حقیقت گم شود. اتفاقا اینکه شما میگویید جام زهر؛ من و آقای روحانی و... جزء افتخارات ماست؛ یعنی ما این کار را کردیم که جنگ تمام شود؛ بچههای ما مثل برگ خزان میریختند روی زمین. اگر یکی از بمبهایی که در حلبچه انداختند، در تبریز میانداختند، چه اتفاقی میافتاد. بعد از دو سه ماه که جنگ متوقف شد، خود امام به من فرمودند آن روز جام زهر تلخ بود برای من، ولی امروز میبینم خیلی شیرین شده»، ۲۷ تیر ۱۳۶۷ بود که قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران پذیرفته شد؛ قطعنامهای که حدود یک سال قبلش یعنی ۲۹ تیر ۱۳۶۶ در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده بود و ایران پس از یک سال آن را پذیرفت. شاید مستندترین روایت از روزهای پذیرش قطعنامه را بتوان لابهلای خاطرات مرحوم هاشمیرفسنجانی پیدا کرد؛ مخصوصا خاطرات ۱۰ روز آخر تیر ۱۳۶۷.
قرائت نامه محسن رضایی در جلسه با امام
هاشمیرفسنجانی در مقدمه کتاب خاطرات ۱۳۶۷ خود که به نام «پایان دفاع؛ آغاز بازسازی» منتشر شده، نوشته است: «پس از مذاکرات فراوان با فرماندهان سپاه و ارتش و مشخصشدن نیازهای ادامه جنگ، آقای محسن رضایی در نامهای کلیه نیازهای جبهه و شروط موفقیت را و زمان و تاریخ احتمالی فعالشدن جبههها را نوشت و امضا کرد. قبلا این تقاضاها شفاهی مطرح میشد. نامه ایشان را در جلسه سران قوا مطرح کردم. پس از بررسی و محاسبات، به اتفاق آرا نظر بر این شد که کشور امکان تأمین این نیازها را ندارد». هاشمی در ادامه از جلسهای میگوید که نامه فرمانده کل سپاه در حضور امام قرائت شد: «تصمیم گرفته شد که مسئله را با امام (ره) در میان بگذاریم. در تاریخ ۲۳ تیر ۱۳۶۷ خدمت امام رسیدیم و با خواندن نامه آقای رضایی از ایشان نظر خواستیم و پس از بحثهای زیاد و بررسی جوانب کار، امام (ره) هم معتقد شدند که امکان تهیه این نیازها را نداریم». هاشمیرفسنجانی میافزاید: «قبلا نخستوزیر و وزیر دارایی هم در گزارشی خدمت امام (ره) گفته بودند که حتی در سطح هزینههای موجود هم، کشور قدرت تأمین هزینه جنگ را ندارد و از خط قرمز اقتصادی هم فراتر رفتهایم». اما هاشمیرفسنجانی درباره علت اصلی قانعشدن امام (ره) هم میگوید: «ولی آنچه بیشتر از همه امام (ره) را قانع کرد، توضیح فاجعه بمبارانهای شیمیایی حلبچه و سردشت بود که پیشبینی میشد در آینده شاهد استفاده از سلاحهای کشتارجمعی توسط صدامیان با چراغ سبز ابرقدرتها و حتی تکرار آن در شهرهایی مثل تبریز، اصفهان، قم و تهران با پرتاب موشک شیمیایی باشیم...».
من را محاکمه کنید
او در ادامه روایتی میگوید که ناطقنوری هم در مجلس ترحیم هاشمیرفسنجانی از او نقل قول کرد: «... به امام (ره) پیشنهاد دادم که شخصا به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا و فرمانده جنگ، اعلان پذیرش قطعنامه و آتشبس را مینمایم و به عهده میگیرم و اگر نتیجه خوب نبود، مرا محاکمه کنید. این را هم نپذیرفتند. ولی اصل پذیرش قطعنامه و ختم جنگ را پذیرفتند...».
هاشمی در خاطرات روز ۲۳ تیر هم نوشته: «از سران قوا خواستم که برای مذاکره درباره آینده جنگ، با توجه به مسائل اخیر جبهه، عصر به منزل بیایند. آقای[سیدمحمد] خاتمی خبر داد که نیروهای ما طبق قرار از منطقه حاج عمران عقب نشستهاند؛ قرار شد خودمان اعلان کنیم. مکررا با جبهه در مورد اوضاع در تماس بودم. ساعت پنج بعدازظهر، سران قوا و احمدآقا آمدند. وضع جبهه و رویدادهای اخیر را گفتم. بعد از کمی بحث، سیاست ختم جنگ مورد اتفاق نظر قرار گرفت و دستهجمعی برای پیشنهاد ختم جنگ خدمت امام رفتیم. نماز مغرب و عشا را با امام خواندیم و به مذاکره نشستیم. جلسه بیش از یک ساعت طول کشید. شرح مبسوطی از مشکلات جنگ و ضعف روحیه و امکانات و عده خودی و قدرت و امکانات دشمن را توضیح دادیم... ایشان فرمودند راه حل چیست؟ همگی گفتیم ختم جنگ با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ یا شکل دیگر. امام نگران عدم وفای دشمن بودند و ناراحتی مردم حزبالله که احتمال اول را ضعیف و احتمال دوم را هم در مقابل خوشحالی بخش عظیمی از مردم و آثار مثبت صلح قابلتحمل دانستیم، و علاوهبراین، پیشبینی اجبار به پذیرش صلح در آینده، بعد از تحمل خسارات بیشتر به علت کمی نیروی داوطلب و بیخاصیتی نیروهای اجباری. سرانجام ایشان موافقت کردند و فرمودند با حضور جمعی از وجوه روحانیت و مدیران و مسئولان تصمیمگیری شود».
هاشمی در مقدمه کتابش به نامهای اشاره کرد که پس از انتشار آن، واکنشهای زیادی را به همراه داشت. محسن رضایی درباره نگارش این نامه گفته «برآورد لازم انجام و دوم تیرماه ۶۷ نامهای تهیه و به آقای هاشمی ارائه و ۲۷ روز پس از این نامه قطعنامه از سوی ایران امضا شد». رضایی در بخشهایی از این نامه درخواستهایی برای تأمین سلاح و نیرو داشت.
سردار «حسین علایی»، فرمانده اسبق نیروی دریایی سپاه، در کتاب خود به نام «روند جنگ ایران و عراق» درباره نامه محسن رضایی نوشته: «نامه فرمانده سپاه نیز مستند خوبی برای مسئولان کشور شد تا از زبان فرمانده سپاه که معتقد به ادامه جنگ تا پیروزی نهایی بود، واقعیات جبهه و جنگ را به امام خمینی به عنوان فرمانده کل قوا منعکس کنند. در آن زمان، ارتش زیاد مدعی ادامه جنگ نبود، سپاه هم برای تداوم جنگ فهرست بلندبالایی از نیازمندیها را ارائه کرده بود که طبیعتا برآوردن آن در توان کشور نبود. بیان واضح چنین واقعیاتی نیاز به تصمیمی اساسی و تعیینکننده داشت».
قرائت نامه امام در جلسه سران و مسئولان
اما یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۶۷ روزی تاریخی برای ایران بود؛ تصمیم امام (ره) پذیرش قطعنامه بود. از طرفی بنا بود قبل از اعلام عمومی، مقامات دیگر نظام هم در جریان قرار بگیرند. از همین رو، جلسهای با حضور مقامات و مسئولان برگزار شد تا نظر امام خمینی هم در چارچوب نامهای که آن زمان منتشر نشد، اعلام شود.
سردار علایی درباره جلسه روز یکشنبه ۲۶ تیر ۱۳۶۷ نوشته: «با نظر حضرت امام، جلسهای صبح روز یکشنبه ۲۶ تیر ۶۷ در دفتر رئیسجمهور و با حضور حدود ۴۰ نفر از مسئولان نظامی و سیاسی کشور و نیز عدهای از مسئولان استانها تشکیل شد. در آن جلسه، درباره آخرین وضعیت جبههها و مسائل مربوط به جنگ تا هشت شب بحث و تبادل نظر شد. در این جلسه، پیام حضرت امام برای حاضران را سیداحمد قرائت کرد. البته این نامه به صورت علنی انتشار نیافت».
هاشمیرفسنجانی در خاطراتش درباره جلسه ۲۶ تیر ماه نوشته: «... به دفتر آیتالله خامنهای رفتم. در جلسهای که برای شنیدن و توجیه نظر امام در پذیرش آتشبس منعقد شده بود، شرکت کردم. جمعی از نمایندگان مجلس و جمعی از وزرا و جمعی از اعضای شورای نگهبان و مجلس خبرگان و جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] و جمعی از نظامیان بودند. آقای خامنهای به عنوان مدیر جلسه صحبت کوتاهی کردند و احمدآقا پیام امام را خواندند که مضمون آن عدم امید به پیروزی به این زودیها، بنا بر اعتراف فرماندهان نظامی سپاه و ارتش و درخواست امکانات زیادی برای جنگ بر اساس نامه فرمانده سپاه که دولت قادر به انجام آن نیست و سرانجام نهی و تهدید افراطیها از مخالفت با این تصمیم و چون مضامین تأثرآوری داشت، جلسه را تحت تأثیر قرار داد و جمعی گریه کردند. سپس من با بیان مفصل، علل این تصمیم را توضیح دادم. سپس فرماندهان نظامی، حسنیسعدی و شمخانی علل نظامی را گفتند و [آقایان ایروانی و روغنیزنجانی] وزرای اقتصاد و برنامه مشکلات مالی ادامه جنگ را گفتند...».
امام گفتند این نامه را داشته باشم
این روایت هاشمیرفسنجانی جزئیات دقیقی از نامه امام که در جلسه قرائت شد، ندارد؛ البته آن زمان که او خاطراتش را یادداشت میکرده، بنا بر منتشرنشدن نامه امام در آن جلسه بود. ولی سال ۸۵ که درباره پایان جنگ، نزاع کلامی بین هاشمیرفسنجانی و محسن رضایی درگرفت، هاشمیرفسنجانی متن نامه امام را که مرحوم «سیداحمد» آن را در جلسه یادشده قرائت کرده بود، برای اولین بار منتشر کرد. او چند سال پیش در مصاحبهای درباره چرایی انتشار نامه امام، گفت: «من وقتی دیدم اینها دارند تاریخ جنگ را به همین زودی وارونه و منحرف میکنند، با یادآوری آن نامه به همه گفتم که بهتر است در مسئلهای به این مهمی، با سند حرف بزنیم و بهترین سند هم همان نامه بود که در متن خود چندین سند غیرقابل انکار داشت. جالب است که بدانید در همان زمان کپی همین نامه توسط حاج احمدآقا به دست من رسید و گفت: امام میگویند این نامه را داشته باشم تا در مقطعی که نیاز شد، منتشر کنم. من هم دیدم بهترین زمان انتشار از سوی من همان زمان است که جوانان واقعیتهای مقطع پایان جنگ را بدانند».
متن نامه امام
در نامه امام خمینی آمده: «حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ میباشند، صریحا اعتراف میکنند که ارتش اسلام به این زودیها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به اینکه مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را بههیچوجه به صلاح کشور نمیدانند و با قاطعیت میگویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذاردهاند بههیچوجه و با هیچ قیمتی نمیشود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکاندهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامی و سیاسی است که بعد از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسایل خنثیکننده آن، اینجانب با آتشبس موافقت مینمایم و برای روشنشدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ ۲/۴/۶۷ نگاشته است اشاره میشود، فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابلهبهمثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و دوهزارو ۵۰۰ تانک و سههزار توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر... که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است داشته باشیم میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی میگوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دوبرابرونیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته آمریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود. این فرمانده مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر میرسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند.
البته با ذکر این مطالب میگوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست. آقای نخستوزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کردهاند، مسئولان جنگ میگویند تنها سلاحهایی را که در شکستهای اخیر از دست دادهایم به اندازه تمام بودجهای است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود. مسئولان سیاسی میگویند از آنجا که مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی به دست نمیآید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است. شما عزیزان از هر کس بهتر میدانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبرویی داشته باشم خرج میکنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتشبس را قبول میکنیم. خداوندا تو خود شاهدی که ما لحظهای با آمریکا و شوروی و تمام قدرتهای جهان سر سازش نداریم و سازش با ابرقدرتها و قدرتها را پشتکردن به اصول اسلامی خود میدانیم، خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حیله و دورویی ما غریبیم، تو خود یاریمان کن. خداوندا در همیشه تاریخ وقتی انبیا و اولیا و علما تصمیم گرفتهاند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را در هم آمیزند و جامعهای دور از فساد و تباهی تشکیل دهند با مخالفتهای ابوجهلها و ابوسفیانهای زمان خود مواجه شدهاند. خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را برای رضای تو قربانی کردیم غیر از تو هیچکس را نداریم ما را برای اجرای فرامین و قوانین خود یاری فرما، خداوندا از تو میخواهم تا هرچهزودتر شهادت را نصیبم فرمایی. گفتم جلسهای تشکیل گردد آتشبس را به مردم تفهیم نمایند. مواظب باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند، صریحا میگویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عکسالعمل میشود. شما میدانید که مسئولان ردهبالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن اسلامیمان چنین تصمیمی گرفتهاند خدا را در نظر بگیرید و هرچه اتفاق میافتد از دوست بدانید».
۲۶ تیرماه ۱۳۶۷ هم گذشت و روز موعود؛ یعنی روز اعلام رسمی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ فرارسید و پذیرش قطعنامه از سوی ایران اعلام شد؛ قطعنامهای که در پیام ۲۹ تیرماه امام خمینی به «جام زهر» تشبیه شد.