Monday, Aug 7, 2017

صفحه نخست » جهانی شایسته برای زیستن؛ ۲۵‌مین سالگرد قتل فریدون فرخزاد

35254mm45g5f_small.jpgدویچه وله - روحی حساس و زبانی بی‌پروا. این است حکایت ققنوسی که سری بی‌باک و دلی بزرگ داشت. ۲۵ سال پیش، فریدون فرخزاد در شهر بن آلمان به قتل رسید. قتلی که پرونده‌اش همچنان باز است. فرخزاد بر آن بود جهان را و وطن را شایسته زیستن کند.

یوهانس بوبروفسکی، شاعر آلمانی زمانی درباره اشعار فریدون فرخزاد گفته بود که شعرهای او از وحشت زیستن در جهانی جنگزده می‌کاهند. این یک سوی واقعیت وجودی فریدون فرخزاد بود. مروری بر اشعار و زندگی پرفراز و نشیب این هنرمند نشان از آن دارد که او دو چهره داشته است: چهره‌ای خندان و بشاش و چهره‌ای غمزده که اسیر تنهایی پرملال خود بود.

آنگاه که به عنوان شومن و مجری برنامه‌های تلویزیونی پا بر صحنه می‌نهاد، لبخند از چهره‌اش محو نمی‌شد. او روی صحنه، رویکردی خوش‌بینانه به زندگی و آینده را به نمایش می‌گذاشت. و آنگاه که پا پس می‌کشید و به تنهایی خود پناه می‌برد، لبخند از لبانش دور می‌شد و غم بر او مستولی می‌گشت. این چهره دیگر فریدون فرخزاد از نگاه نزدیکانش پنهان نمانده بود. و این همان چهره ناآشنای فریدون فرخزاد برای کسانی بود که او را تنها در برنامه‌های هنری تجربه کرده بودند. همان چهره‌ای که با قتل او و توجه بیشتر به شخصیت‌اش آشکار شد.

پرونده باز قتل فرخزاد

۲۵ سال از قتل او می‌گذرد و ۲۵ سال از معمای بی‌پاسخ قتلی فجیع که زبان از بازگفتن آن عاجز و ناتوان است. نوک پیکان اتهام دست داشتن در این قتل، جمهوری اسلامی را نشانه رفته است. علت تقویت این گمانه زنجیره‌ای از قتل‌های سیاسی است که در همان ایام و پس از درگذشت آیت‌الله خمینی در گوشه و کنار جهان و به‌ویژه در اروپا روی داد.

ترور شاپور بختیار، عبدالرحمان برومند از اعضای نهضت مقاومت ملی، ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو و یارانش از سران حزب دموکرات کردستان ایران، قتل کاظم رجوی، برادر مسعود رجوی و از اعضای شورای ملی مقاومت، ترور سیروس الهی از رهبران سازمان "درفش کاویانی" وهمچنین ماجرای ترور میکونوس در برلین، همه در فاصله کوتاهی پیش یا پس از قتل فرخزاد روی داده‌اند. آیا قتل فرخزاد برگی است تصادفی در این فصل خونین از تاریخ ایران؟

فریدون فرخزاد در شهر بن آلمان به شکل فجیعی با ضربات چاقو به قتل رسید. سه روز پس از آن، موضوع این قتل فاش شد. پرونده قتل این هنرمند نام‌آشنای ایران همچنان باز است و تا کنون قاتل یا قاتلان او دستگیر نشده‌اند و روشن نیست که آمران و عاملان آن چه کسانی بوده‌اند.

زبانی بی‌پروا و روحی تابوشکن

فریدون فرخزاد هنرمندی همه فن‌حریف و زبردست بود. هم شعر می‌گفت و هم شومنی فوق‌العاده بود، همه ترانه‌سرا بود و هم خواننده، هم مجری برنامه‌های رادیو و تلویزیون بود و هم آهنگساز و هنرپیشه. و فراتر از همه این‌ها، فردی دانش‌آموخته و آشنا با تحولات سیاسی جهان.

آمیخته‌ای از دانش سیاسی و هنر ره توشه او بود در ایران پیش از انقلاب، که گذار از جامعه‌ای سنتی به جامعه‌ای کمابیش مدرن را تجربه می‌کرد. سال‌های زندگی و تحصیل در اروپا و به‌ویژه آلمان او را با جلوه‌های یک جامعه باز آشنا ساخته بود. این شناخت تجربی ارمغان فرخزاد در بازگشت او به ایران بود.

"جامعه باز" را دیده بود اما از دشمنان این جامعه باز غافل مانده بود. دشمنانی که شمارشان در مسیر گذار جامعه سنت‌زده ایران به یک جامعه مدرن پرشمار بودند. مخالفان فریدون فرخزاد به قشر و لایه‌‌ای خاص تعلق نداشتند. هم سانسور کور در تشخیص مرزهای مجاز و ممنوع ناتوان بود و هم روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی جامعه‌ای که در جست‌وجو راه خود در مسیر گذار، دائم تلو تلو می‌خوردند، قادر به فهم او نبودند.

در آن هنگام کم‌نبودند روشنفکران چپ مذهب‌زده‌ای که در شماتت از بی‌پروایی در رفتار و گفتار "غیرشرقی" فریدون فرخزاد با ارکستر نیروهای سنتی و مذهبی هم‌سرایی می‌کردند.

رنجش فرخزاد در سال‌های تبعید پس از انقلاب اسلامی نیز برخاسته از همین رویکرد غیرعقلایی بود. از زخمی‌شدن از تیغ انتقادهای ناوارد کسانی که به‌رغم زندگی در خارج از کشور، آبشخور فرهنگی‌شان همان بود که بود، بی‌تکانه‌های تامل‌برانگیز.

خنیاگر در خون

در سال‌های اخیر و پس از گذشت سال‌ها از قتل فریدون فرخزاد، تلاش‌هایی برای معرفی چهره واقعی این هنرمند صورت گرفته است. یکی از این تلاش‌ها به دستخط شاعر ایرانی ساکن آلمان، میرزا آقا عسگری (مانی) است. مانی درکتابی به نام "خنیاگر در خون" به زندگی هنری و سیاسی فریدون فرخزاد پرداخته است. کتابی که ۱۳ سال پس از قتل او منتشر شد.

میرزا آقا عسگری در ‌گفت‌وگویی با دویچه وله درباره علت نوشتن زندگی‌نامه فریدون فرخزاد گفت: «من آقای فریدون فرخزاد را نه دیده بودم و نه می‌شناختمش و نه با او مکاتبه داشتم. ولی بعد از اینکه او به قتل رسید، سکوتی در ارتباط با اوحاکم بود و من فکر کردم که کشتن او کشتن من هم هست، کشتن هر نویسنده‌ی تبعیدی دیگری نیز هست و نباید درباره‌اش سکوت کرد. به همین خاطر نشستم و برای اولین بار زندگی‌نامه‌ی کسی دیگر را نوشتم که حرفه‌ی من نبود. ولی خوشحالم که کار موفقی بود و توانست در معرفی فریدون فرخزاد به مردم کمک زیادی بکند،به‌ویژه درمجامع روشنفکری که تازه فهمیدند او هنرمند، نویسنده و شاعر ارزشمندی نیز بوده.»

شماری از ایرانیان ساکن اروپا برای بزرگداشت فریدون فرخزاد بارها اقدام به برپایی مراسم فرهنگی کرده یا در سفر به بن لحظاتی را کنار آرامگاه این هنرمند سپری کرده‌اند.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy