"دونالد ترامپ" جای خالی "محمود احمدی نژاد" را برای رسانهها به خوبی پر کرده است. اگر چه این پدیده کمیاب پس از یک خلل چند ساله پس از احمدی نژاد ظهور نموده است. ترامپ نه فقط برای رسانهها از جایگاه با اهمیتی برخوردار است که سوژه خبر و تحلیل آنان قرار میگیرد بلکه، نزد ما ایرانیان نیز از جایگاه قابل توجهی برخوردار است. چرا که سخنان، اعمال و رفتار او لحظه به لحظه در سیاست ایران نقش میآفریند. هم رهبر رژیم حاکم بر ایران از پیروزی او بهره بردهاند و هم بخشی از اپوزوسیون ورشکسته خارج نشین که از عقبه مردمی داخل ایران برخوردار نبودهاند به بقعه او دخیل بسته و طلب شفا دارند. اکنون او و دیگر ترامپیستها در کنگره، سنا و کاخ سفید تحریمهای جدیدی را علیه سپاه پاسداران و چند نهاد و شخصیت به بهانه مبارزه با تروریسم تصویب نموده و "سپاه پاسداران" را در لیست تروریستی قرار دادهاند. تحلیل و بررسی این اقدام ترامپیستها از زاویهای دیگر میتواند درخور تأمل باشد.
اول: رژیم حاکم بر ایران همیشه روابط پشت پرده خود با دولتهای امریکایی بالاخص جمهوری خواهان را پاس داشته و به تداوم آن جامه عمل پوشانده است. "اکتبر سورپرایز" و "ایران گیت" نمونه هایی بارز از این روابط بودهاند. اما رژیم ایران از شعار مرگ بر آمریکا و عدم رابطه با امریکا جهت سرکوب منتقدان و مخالفان خود در داخل بهره جسته است. ترس و واهمه علی خامنهای طی مذاکرات هستهای موسوم به برجام از همین زاویه ناشی میشد. او همواره ترس از آن داشت که به ناگهان مذاکرات علنی پیرامون برجام به مذاکرات علنی دیگر با آمریکا و در نهایت رابطه عادی و علنی مبدل نشود. چرا که در این صورت سرکوب منتقدان و مخالفان به بهانه پیاده نظامهای امریکا بلا توجیه مینماید. او به کرات به حامیان مذاکره با امریکا حمله نموده است.
او در پانزدهم مهرماه سال نود و چهار گفته بود:
«مذاکره با آمریکا ممنوع است به خاطر ضررهای بیشماری که دارد... بر همین اساس بیشترین تلاش و برنامه ریزی قدرتهای استکباری، برای دشمنی با نظام اسلامی ایران است و ادعای آمریکا برای مذاکره با ایران نیز در همین چارچوب و برای نفوذ، است... در کنار این افراد سهل اندیش، بی خیالان جامعه و افرادی هم هستند که به مصالح و منافع ملی کشور هیچ اهمیت و توجهی ندارند»
همچنین او در سی شهریورماه نود و پنج گفت بود:
«اگر ما امروز راه را برای مذاکره با آمریکایی ها و وسوسه های آن ها در بخش های مختلف، باز کنیم، نه فقط زمینه ساز نفوذ آشکار و پنهان آن ها شده ایم بلکه پیشرفت مورد نظر کشور هیچگاه محقق نخواهد شد و عقبماندگی قطعی خواهد بود»
او همچنین در شانزدهم بهمن ماه هفتاد و شش متذکر شده بود:
«مذاکره با سلطه گری مانند آمریکا از رابطه بدتر است؛ ضرر رابطه سیاسی در مجموع به اندازه ضرر مذاکره نیست، و اگر در رابطه اندک فایدهای نیز وجود داشته باشد، به قدر مذاکره نیست؛ اما مضار رابطه در مذاکره هست. مذاکره سیاسی با آمریکا برای سیاست، فرهنگ، روحیه مردم و عمق استراتژیک نظام در خارج از کشور مضر است و برای تداوم این راه ضرر دارد؛ بنابر این ما مذاکره را از آغاز نفی کرده و اکنون نیز آنرا نفی میکنیم»
اما اکنون با اقدام اخیر ترامپیستها مبنی بر ثبت نام سپاه پاسداران در لیست تروریستی دلنگرانیهای رهبر رژیم حاکم بر ایران که همچون کابوسی برای او بود به یکباره حل شد. چرا که اکنون او به خوبی میداند که ترامپیستها با چنین حرکت نمادینی تا سالها مانعی عریض و طویل در برابر از سر گرفتن رابطه علنی با امریکا ایجاد نمودهاند. پس هموراره روابط غیر عادی پشت پرده میباید کما فی اسابق ادامه یابد تا منافع طرفین محفوظ داشته شود.
دوم: برابر قانون اساسی جمهوری اسلامی "سپاه پاسداران" به عنوان نهادی نظامی جزئی از کل سیستم سیاسی حاکم بر ایران میباشد. بر این اساس نمیتوان سپاه پاسداران را در لیست تروریستی قرار داد اما مابقی این کل را تروریستی ندانست. اگر واقعا سپاه پاسداران تروریست شناخته شده است میباید تبعات آن در ابعاد دیپلماتیک گریبان کلیت رژیم را بگیرد. فی المثل از حضور حسن روحانی در اجلاس سالانه سازمان ملل جلوگیری به عمل آید، در غیر این صورت روابط دیپلماتیک و... با دیگر ارکان رژیم بیش از پیش این گمانه را تقویت مینماید که در پشت تحریمهای اخیر و افزودن سپاه پاسداران در لیست تروریستی واقعیتی دیگر از همراهی پنهانی طرفین نهفته است.
سوم: برخی از فعالان اپوزوسیون ایرانی خارج از کشور از روز ابتدا به ضریح نا مقدس ترامپ دخیل بستهاند. این اپوزوسیون که در گفتار مدعی ارزشهای حقوق بشر است آیا گفتارها و رفتارهای ترامپ و ترامپیستها را ناشی از ارزشهای حقوق بشر میدانند یا ناشی از منافع اقتصادی ترامپیستها؟! به نظر نمیرسد بزینسمنی همچون ترامپ و ترامپیستها که همه چیز را با منافع اقتصادی میسنجند دغدغه حقوق بشر داشته باشند.
"تیلرسون" وزیر خارجه ترامپ علنا میگوید منافع بر ارزشها ارجحیت دارند او گفته است:
«از دید من، برای اینکه شعار اول آمریکا را در قالب سیاستخارجیمان اجرا کنیم، یعنی امنیت ملی و شکوفایی اقتصادی را در اولویت بگذاریم. اگر تلاشهایمان برای امنیت ملی را مشروط کنیم به اینکه کسی ارزشهای ما را فرا بگیرد، احتمالا نمیتوانیم به اهدافمان برای امنیت ملی برسیم. ما توازن را از دست دادهایم. و این روابط و ائتلافها خیلی برایمان مهماند و باید آنها را به توازن برگردانیم»
ترامپ علنا از اعمال شکنجه در امریکا حمایت کرده بود و مضاف بر آن سعی داشته و دارد تا از کمک هایی که امریکا در خصوص حقوق بشر و مسائل زیست محیطی به سازمانهای بین المللی میکرده کاسته یا آنها را کاملا قطع نماید. بنا بر این این دسته از اپوزوسیون مدعی حقوق بشر میباید چشم از ترامپ برداشته به فکر ضریح دیگری باشند.
چهارم: مخالفت ترامپ و ترامپیستها با برجام را میباید بر مبنای منافع اقتصادی ترامپیستها مورد تحلیل قرار داد. ترامپ بارها از عدم منفعت برجام برای امریکا سخن گفته است. البته از آنجا که ترامپیستها همه چیز را دلار میبینند بی شک منظورشان از منفعت منفعت اقتصادی ست.
ترامپ به مناسبت پایان صد روز اول فعالیتش به عنوان رئیس جمهور در شهر پنسیلوانیا گفته بود:
«برجام تاثیر منفی بر اقتصاد آمریکا دارد. هر آنچه که بتوانیم برای لغو هر توافقنامهای که به منافع ما ضرر برساند انجام میدهیم»
حال اینکه در رقابت اقتصادی اروپا و امریکا بازار اقتصاد ایران در اختیار اروپا قرار گرفته است و سر امریکاییها بی کلاه مانده است.
پنجم: اقتصاد ایران از دو بخش سفید و سیاه برخوردار است. بخش سفید دولت است و بخش سیاه سپاه و دیگر زیرمجموعههای رهبر رژیم. پس از برجام بازارهای ایران اعم از بخش سیاه و سفید وارد روابط اقتصادی با اروپاییها شدهاند و به علت ضعف اقتصاد ایران، اقتصاد ایران به حیاط خلوت اروپاییها مبدل شده است. عکس العملها و اعتراضات دولتهای غربی به تحریمهای اخیر و گنجاندن سپاه در لیست گروههای تروریستی گویای این مهم است.
وزارت امور خارجه فرانسه طی بیانیهای در چهارم مرداد تحریمهای اخیر را به علت تبعات فرامرزی آن مغایر قوانین بین المللی خواند و گفت:
«به دلیل تاثیرات احتمالی این تحریمها بر شهروندان و شرکتهای اروپایی، مذاکراتی در سطح اتحادیه اروپا ضروری است»
همچنین سخنگوی وزارت خارجه فرانسه اعلام کرده بود:
«درباره موضوعات مربوط به امنیت و سیاست صنعتی اروپا، فرانسه خواهان رعایت هماهنگیهای لازم از سوی آمریکا در چهارچوب موازین توافق شده در کشورهای "گروه هفت" است... فرانسه از چندین سال پیش درباره بروز مشکلاتی که برخی از قوانین آمریکا به سبب داشتن ماهیت برون مرزی ایجاد میکنند، به آمریکا هشدار داده است»
همچنین "ژان کلود یونکر" رئیس اتحادیه اروپا گفته است:
«اگر تضمینهای لازم درباره تاثیر احتمالی تحریمهای جدید بر روی منافع اروپا داده نشود، این اتحادیه ظرف چند روز پاسخ مناسبی به این اقدام خواهد داد»
همچنین آلمان و اتریش هم مواضعی مشابه داشته و از ضررهای اقتصادی شرکتهای اروپایی انتقاد کردهاند. این همه نشان میدهد که اروپاییها با بخش سیاه اقتصاد ایران پس از برجام ارتباطات اقتصادی داشتهاند و اکنون ترامپیستها که چیزی جز منفعت مالی برای نه امریکا بلکه شرکتهای خود در نظر ندارند سعی کردهاند تا دست اروپاییها از بخش اقتصاد سیاه ایران را کوتاه نمایند.
ششم: ترامپیستها در پی منافع اقتصادی از دست رفته پس از برجام در بازار ایران میباشند اما آیا تحریمهای جدید که دست شرکتهای ثالث اروپایی را از بخش اقتصاد سیاه ایران کوتاه میکند منافع ترامپیستها را تضمین مینماید؟؟؟ به یقین این فقط گام اول و قسمت سلبی داستان است و میباید منتظر گام دوم و ایجابی قضیه توسط ترامپیستها و بخش اقتصاد سیاه ایران بود. اکنون بیزینسمنهای ترامپیست خود آماده تدارک جهت معاهدات اقتصادی با بخش سیاه اقتصاد ایران بویژه سپاه پاسداران میباشند. روابط اقتصادی پشت پرده و پنهانی میان سپاه و شرکتهای ترامپیست امریکا که میتواند در بازار سیاه منافع اقتصادی ترامپیستها را تأمین و تضمین نماید. معامله با بخش سیاه اقتصاد ایران که مورد تحریم قرار گرفته است برای ترامپیستها بسیار ساده و راحت است. چرا که برای آنها ارزشها از معنا و مفهوم تهی هستند. ترامپ به راحتی میتواند به سپاه پاسداران هم بگوید پشت پرده مسئله به گونهای دوستانه خواهد بود نه خصمانه. همانگونه که در مکالمه تلفنی با رئیس جمهور مکزیک در مورد هزینه دیوار مرزی گفته بود:
«نمی شود که تو دائما به رسانهها بگویی مکزیک هزینه دیوار را پرداخت نمیکند. اگر تو بخواهی بگویی که مکزیک پول دیوار را نمیدهد، آن وقت من دیگر تمایلی به دیدار با شما ندارم چون من نمیتوانم با این قضیه کنار بیاییم. هزینه دیوار را ما تأمین میکنیم»
حال باید در انتظار بود تا دید شنود مکالمات تلفنی او با علی خامنهای در مورد تحریمهای اخیر از سوی مطبوعات افشا خواهد شد.
احتمالا "ایرانگیتی" دیگر در راه است و سر اپوزوسیون دخیل بسته به ترامپ مانده بی کلاه.