مقدمه
بحران در روابط بین کره شمالی و آمریکا به مرحله بسیار خطرناکی رسیده است. پرزیدنت دانالد ترامپ و برخی از اعضای مهم دولت ایشان، همچون آقای جیمز متیس وزیر دفاع و ژنرال هربرت مکمستر مشاور امنیت ملی آقای ترامپ، کره شمالی را بشدت تهدید کرده اند. آقای ترامپ به کره شمالی هشدار داد که اگر آمریکا را تهدید کند، با "خشم و آتش [آمریکا] مواجه خواهد شد که نظیر آنرا تاریخ ندیده است." این تهدید آقای ترامپ با واکنش بسیار منفی سیاستمداران و تحلیلگران بسیاری در آمریکا مواجه شد. ولی دو روز بعد آقای ترامپ نه تنها عقب نشینی ننمود، بلکه اظهار داشت که تهدید اول او به اندازه کافی قاطع نبوده است. آقای متیس نیز به کره شمالی اخطار داد که "باید در نظر گرفتن هر اقدامی بر علیه آمریکا که به خاتمه دادن به رژیم آن و نابودی مردم آن منتهی میشود را کنار بگذارد." سپهبد مکمستر نیز اعلام کرد که آمریکا در حال آماده شدن برای یک "جنگ پیشگیرانه" با کره شمالی است. در مقابل روزی نیست که کره شمالی آمریکا را تهدید نکند، و کمتر هفتهای میگذرد بدون آنکه این کشور آزمایش موشکی جدیدی را انجام نداده باشد. این مقابله به مثل شرایط را انفجاری نموده است.
رژیم کره شمالی یک دیکتاتوری تمام عیار است که کشورش، بر خلاف کره جنوبی، از لحاظ اقتصادی بسیار عقب افتاده است. مردم کره شمالی غذا به اندازه کافی برای خوردن ندارند، و اکثریت عظیم آنها در فقر بسر میبرند. کّل صادرات کره شمالی در سال حدود ۳ میلیارد دلار است، که واضح است برای یک جمعیت ۲۶ میلیونی کافی نیست. ولی این فقط یک روی سکه است. روی دیگر سکه تاریخچه روابط کره شمالی و آمریکا از زمان جنگ کره، که در ۱۹۵۰ آغاز شد و در ۱۹۵۳ خاتمه یافت میباشد. با مطالعه این تاریخچه خواهیم دید که رژیم کره شمالی، علیرغم تمایل خود برای مصالحه با آمریکا، همیشه دست ردّ بر سینه آن زده شده که نه تنها بحران در روابط را کم نکرده است، بلکه آنرا تشدید نموده است، که حال در حال رسیدن به مرحله انفجار است. این مقالهٔ مروری است مختصر بر این تاریخچه.
آتش بس، نه معاهده صلح
۶۴ سال پس از پایان جنگ کره در ۱۹۵۳ [که در طول آن آمریکا تهدید نمود که به کره شمالی با بمب هستهای حمله خواهد کرد]، آمریکا هنوز رسما در حال جنگ با کره شمالی است. پایان جنگ کره منجر به قرارداد صلح نشد. فقط آتش بس برقرار شد، و ناحیه غیر نظامی درمیان کره شمالی و جنوبی به وجود آمد تا طرفین را از هم جدا کند. در آن جنگ متجاوز از ۱.۵ میلیون مردم کره شمالی و ۱ میلیون نفر از مردم کره جنوبی کشته و یا مجروح شدند. مستقل از نوع رژیم در کره شمالی، که به گمان من بسیار بد است، این عدم امضای قرارداد صلح برای هر نظام سیاسی و رژیمی نگران کننده و دلهره آور است، بخصوص زمانیکه در رابطه یک کشور کوچک مانند کره شمالی با بزرگترین قدرت نظامی دنیا باشد.
مصالحه با دولت بیل کلینتن
اولین راکتور هستهای کره شمالی، که یک راکتور تحقیقاتی بود، در ۱۹۶۲ آغاز بکار کرد که حداکثر توان آن ۴ مگا وات بود. در دهه ۱۹۷۰ کره شمالی مشغول تجسس و اکتشاف برای یافتن معادن اورانیوم در خاک کشور خود شد، و در سال ۱۹۸۵ اولین کارخانه تولید کیک زرد، مواد خام برای غنی سازی اورانیوم را تأسیس نمود. در ۱۹۸۶ کره شمالی ساخت یک راکتور هستهای کوچکی برای تولید پلوتونیوم را تکمیل نمود. بین ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰ آمریکا با استفاده از ماهوارههای خود از وجود راکتورهای در حال ساخت هستهای در کره شمالی آگاه شد. در دسامبر ۱۹۹۰ کره شمالی بین ۷۰ تا ۸۰ آزمایش با مواد منفجره غیر هستهای با قدرت بالا انجام داد. این آزمایشها برای آغاز واکنش هستهای در بمب هستهای بکار برده میشوند، و از نوع همان آزمایشهایی هستند که آمریکا ایران را متهم به انجام آن در پارچین نموده بود، که هیچگاه هیچ شواهدی برای آن پیدا نشد. در ۱۹۹۱ آمریکا سلاحهای هستهای خودرا از کره جنوبی خارج نمود، و در سال ۱۹۹۲ کره شمالی برای اولین بار به اژهنس بینالمللی انرژی هستهای اجازه داد که از آن کشور دیدار کند.
در ۲۱ اکتبر ۱۹۹۴، دوران دولت آقای بیل کلینتن، کره شمالی توافقی را با آمریکا امضا نمود که بر طبق آن آمریکا متعهد شد که راکتورهای آب سنگین آن کشور [مانند آنچه که ایران در اراک مشغول ساختن بود] را با راکتورهای آب سبک جایگزین کند، نفت، سوختهای دیگر، و مواد غذائی به کره شمالی دهد، و روابط خودرا با آن کشور به تدریج عادی کند. بر طبق این توافق، که به آن "چهارچوب مورد توافق" گفته میشد، آمریکا همچنین متعهد شد که به کره شمالی اطمینان دهد که از سلاح هستهای بر ضدّ کره شمالی استفاده نخواهد کرد، و تحریمهای اقتصادی خود بر ضدّ کره شمالی را لغو کند. کره شمالی قرارداد ان پی تی را امضا کرد، راکتورهای آب سنگین خودرا خاموش نمود، و پلوتونیم تولید شده تا آن زمان را تحت نظر آژانس بینالمللی انرژی هستهای انبار نمود.
عدم اجرای کامل تعهدات آمریکا
ولی جمهوری خواهان در آمریکا مخالف توافق بودند، بودجه لازم برای کمک به کره شمالی هیچگاه فراهم نشد، نفت و سوخت دیر به کره شمالی میرسید، و مسائل دیگر. طبق معمول، آمریکا که به هدف خود رسیده بود، از انجام تعهدات خود یا امتناع میکرد، یا در انجام آنها تاخیر داشت، که دقیقا همانکاری است که درباره توافق هستهای با ایران انجام میدهد. همین موضوع باعث آغاز سست شدن توافق شد.
در ژانویه سال ۲۰۰۹ پرزیدنت جورج بوش پسر در سخنرانی معروف ولی بدنام خود ایران، عراق و کره شمالی را "محور شیطانی" اعلام نمود که باعث وحشت سران کره شمالی شد. در اکتبر ۲۰۰۲، دولت آقای جورج بوش پسر کره شمالی را متهم نمود که دارای تاسیسات پنهانی غنی سازی اورانیوم میباشد. کره شمالی آنرا ردّ کرد و از آمریکا خواست تا شواهد خودرا عرضه کند، که آمریکا اینکار را نکرد. سازمان سیا به کنگره آمریکا گزارش داده بود که واردات تجهیزات لازم برای غنی سازی اورانیوم به کره شمالی را کشف کرده است و آنرا نشانه وجود برنامه ساخت سلاح هستهای میداند، ولی دستکم برخی از کارشناسان آنرا کافی نمیدانستند. آمریکا ادعا نمود که در مذاکرات با کره شمالی مقامات آن کشور اعتراف کرده اند که دارای برنامه ساخت سلاح هستهای هستند، ولی مقامات کره شمالی آنرا انکار نموده و گفتند که آنچه که گفته شده بود این بود که "ما برنامه تولید سلاح هستهای نداریم، ولی بعنوان یک کشور مستقل این حق را برای خود قائل هستیم که برای دفاع از خود سلاح هستهای بسازیم."
ارسال نفت به کره شمالی در دسامبر ۲۰۰۲ به کلی متوقف شد. کره شمالی در ۱۰ ژانویه ۲۰۰۳ اعلام کار که قرارداد ان پی تی را ترک کرده است، و بازرسان آژانس را اخراج کرد. در نتیجه ساخت راکتور آب سبک کره شمالی نیز متوقف شد. در ماه مه ۲۰۰۳ پروژه ساخت آن راکتور بطور رسمی لغو شد. کره شمالی نیز دستکم یک راکتور آب سنگین را دوباره راهاندازی نمود.
درس کره شمالی از عراق و لیبی
علاوه بر مخالفت جناح راست افراطی آمریکا با توافق هستهای با کره شمالی و سنگ اندازی در راه آن، کره شمالی از سرنوشت عراق و لیبی درس گرفته است. لیبی برنامه هستهای خودرا متوقف کرد و حتی تمامی تجهیزات خودرا به غرب تحویل داد. سرنوشت آن کشور را همه میدانیم. عراق یک راکتور در حال ساخت در نزدیکی بغداد داشت که توسط بمب افکنهای اسرائیل در سال ۱۹۸۱ منهدم شد. این کشور بعد از آن برنامه مخفی برای تولید سلاح هستهای را راه اندازی کرد، که وقتی در سال ۱۹۹۱ بعد از جنگ کویت کشف شد گفته شد که فقط چند ماه با تولید اولین بمب هستهای خود فاصله داشت [این البته میتواند اغراق باشد]. در هر صورت، تمامی تاسیسات تولید سلاحهای کشتار جمعی عراق در اوائل دهه ۱۹۹۰ برچیده شد. بعد از تحریم اقتصادی وحشتناکی که بر ضدّ آن کشور برقرار شد که به گزارش سازمان یونیسف سازمان ملل دستکم ۵۷۶،۰۰۰ کودک و نوجوان عراقی را به هلاکت رساند [بسیاری معتقدند که آمار واقعی بسیار بزرگتر بود]، و در حالیکه عراق هیچ تهدیدی بر ضدّ هیچ کشور نبود -- خانم مدلین آلبرایت وزیر خارجه آقای کلینتون گفت که آمریکا "عراق را در یک جعبه [تنگ] استراتژیک قرار داده [که از آن نمیتواند بیرون آید] -- آمریکا و بریتانیا در سال ۲۰۰۳ به عراق هجوم بردند، و سرنوشت تمامی خاورمیانه، و حتی ایران، را تغییر دادند. از آن زمان چیزی در آن ناحیه به جز جنگ، ویرانی، خونریزی، و آوارگی وجود نداشته است.
تحریمهای مخرب سازمان ملل
"حماقت انجام دوباره و سه باره کاری و انتظار برای نتیجهای متفاوت است." [اینرا به آلبرت اینشتین نسبت میدهند، ولی ایشان هرگز آنرا نگفت]. این کاری است که شورای امنیت سازمان ملل درباره کره شمالی انجام داده است. هر بار بحران کره شدت میگیرد، شورای امنیت سازمان ملل تحریمهای اقتصادی شدیدتری بر ضدّ آن کشور تصویب میکند، بدون اینکه کوچکترین تغییری در موضع کره شمالی به وجود آورد، و فقط گرسنگی و فقر اقتصادی بیشتری برای مردم آن کشور به بار میاورد . آنچه که کره شمالی در پی آن است به رسمیت شناخته شدن توسط آمریکا، پایان تهدید ها، و عادی شدن روابط بین دو کشور است که منجر به روابط اقتصادی شود.
کلام پایانی
هیچ بحرانی در سطح بینالمللی نیست که یک طرف مقصر کامل باشد و طرف دیگر "بیگناه" کامل. این درباره بحران برنامه هستهای و موشکی کره شمالی نیز صدق میکند. یکی از اهداف نگارنده در نوشتن و انتشار مقالات سیاسی نیز همین است: بازگو نمودن آن جنبه از یک مساله بغرنج سیاسی که یا درباره آن صحبت نمیشود، و یا خیلی کم به اصل موضوع پرداخته میشود، و آنهم با اغراق و دروغ. برنامه هستهای ایران نمونه بسیار خوبی درباره این موضوع بود. آنقدر دروغ و اغراق درباره برنامه هستهای ایران گفته شد و اغراق شد، حتی از طرف ایرانیانی که کوچکترین تخصص و آگاهی درباره برنامه هستهای نداشتند، ولی همصدا با اسرائیل و عربستان خواهان برچیده شدن کامل برنامه هستهای بطور داوطلبانه و بدون مذاکره بودند [که به گمان نگارنده خیانت کامل بود]، که تشخیص واقعیات از دروغها و اغراقها تقریبا غیر ممکن شده بود. رژیم کره شمالی دیکتاتوری کامل است، و رهبری آن، با وجود "جمهوری دمکراتیک" بودن آن، موروثی. ولی این کشور ۶۴ سال پس از آتش بس در شبه جزیره کره هنوز توسط آمریکا تهدید میشود، که آنرا وادار نموده که ۲۵ درصد از تولید ناخالص ملی خود را، که در شرایط عادی نیز بسیار کم است، چه برسد در شرایط انزوای آن کشور و تحریمهای شدید اقتصادی سازمان ملل، به بودجه دفاعی خود اختصاص دهد.
بنا براین، بار بعد که سخنان تهدید آمیز، نابخردانه، و جنگ طلبانه آقای ترامپ و واکنش تند و نابخردانه متقابل کره شمالی به آنها را گوش میکنید و یا میخوانید، این حقایق را به یاد آورید.
صفحه فیسبوک نگارنده