در جریان دوازهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حسن روحانی بی آنکه به وعده خود مبنی بر رفع حصر در دولت یازدهم جامه عمل پوشانده باشد در کمپینهای انتخاباتی سخن از بازوی ناتوانی کرد که با رای ۵۱ درصدی نمیتوانست با قدرت با قدرت سخن بگوید و از مردم در خواست کرد که بازوی او را برای پیگیری این خواسته و دیگر خواستههای به حقشان چون آزادی و رفاه توانا کنند اما پس از پیروزی ۲۴ میلیونی مطابق آرای رسمی و شواهدی که رای او ر ا تا ۳۰ میلیون برآورد میکنند نه تنها گامی برای رفع حصر صورت نداده است بلکه نحوه چینش کابینه او نشان میدهد که او خود را در بست در اختیار قدرت قرار داده است.
وزیر اطلاعات او محمود علوی که قرار است مدافع مردم، حق آزادی بیان و حقوق اساسی آنها باشد در پاسخ به مخالفتهای علی مطهری میگوید: "ا گر رهبر تمام اختیارات ما را به نهاد دیگری واگذار کند، دست ادب به سینه میزنیم» معنای سیاسی این حرف این است که بنده دست ادب به سینه دارم و در مقابل نهادهای زیر نظر رهبری که دست به بازداشت افراد میزنند موضعی ندارم. امیر عباس هویدا آخرین نخست وزیر پهلوی پیش از تحولات منتهی به انقلاب اسلامی که قریب به ۱۳ سال در این پست بود در جریان گفت و گویی در مجلس شورای ملی در خصوص بودجه که نمایندگانی برای خود شیرینی گفته بودند فلان موضوع خواسته شخص اول مملکت است، گفته بود که بهتر است نمایندگان خودشان را به خریت نزنند و منظورش این بود که شخص دومی وجود ندارد. حالا قریب ۴۰ سال پس از انقلابی که خونها برای آن داده شده است در هم چنان بر همان پاشنه میچرخد. اینکه کابینه روحانی محصول فشارهای نهادهای بیرون از دولت است خیلی هویداست. اما بر خلاف هویدا که میخواست نمایندگان خودشان را به خریت نزنند روحانی برعکس دلش میخواهد که نمایندگان ملت و افکار عمومی خودشان را به خریت بزنند و باور کنند که کابینه محصول نظر و خواست روحانی است. مهدی کروبی که در جریان بستری شدن در بیمارستان طوفان ملاقاتهای فعالان سیاسی و دانشجویی را از زبان همسرش شنیده و در جریان مسائل سیاسی روز کشور قرار گرفته است با توجه به شرایط جسمانی خود و بیم از آن که بی قانونی و حصر مخالفان و بازداشتهای خود سرانه به یک رویه در جمهوری اسلامی تبدیل شود و روسای جمهور به تن دادن به بی قانونی خو کنند تا اجابت درخواست محاکمه دست به اعتصاب غذا زده است. او آخرین سلاح خود که جان عزیزش هست را به میدان هماوردی با بی قانونی آورده است. او پس از تحمل بیش از ۲۴۰۰روز زندان خانگی با شرایط ویژه با انگیزههای شخصی اعتصاب غذا نکرده است که اگر چنین میبود میتوانست از شروع حصر یا کمی پس از آن چنین کند. او جانش را به میدان هماوردی با استبداد دینی آورده است تا حاکمیت هزینه "عدم گردن گذاری به حاکمیت قانون" را پرداخت کند. مهدی کروبی فرزند احمد بار دیگر صدایش را با اعتصاب غذا بلند کرده است تا شاید در آخرین روزهای حیات با صدای هویدایی که هیچ گاه خفه نشد به رئیس جمور ما بگوید: خودتان را به خریت نزنید.....