منبع: سایت دیدگاه نو
سهل انگاری حسن روحانی و عهد شکنی او برای پیگیری موضوع حصر، راهی جز اعتصاب غذا برای مهدی کروبی باقی نگذاشت. کاری که شیخ کرد اگر در میان معممین بی سابقه نباشد حداقل کم سابقه و نادراست. شاید بتوان همین نادر بودن و انعکاس وسیع آن را دلیل رسیدن به موفقیت ظاهری دانست. در شرایطی که سید محمد خاتمی می،گوید " کاری از من ساخته نیست " و حامیان شیدای روحانی سعی در تو جیه رفتار عهد شکنانه او دارند شیخ کروبی شخصا دست به کار شد و البته با حمایت مردمی ، توانست حاکمیت را از اصرار بر اجرای یک قانون شکنی آشکار - استقرار غیر قانونی ماموران در داخل خانه خود- پشیمان کند. هر روز بر شماره و شدت سرشکستگی ها و رسوایی هایی که در تاریخ به نام حکومت ولی فقیه ثبت خواهد شد اضافه می شود و اعتصاب غذای شیخ دو رسوایی بزرگ را برای همیشه با نام اینحکومت ، عجینکرد . به برکت رسانه های نوین و به خاطر نام آور بودن کروبی ، امروز در سراسر دنیا خبری منتشر شد که قطعا در تاریخ سیاه جمهوری اسلامی ، ماندگار خواهد بود : " یکشهروند هشتاد ساله ایرانی پس از دو هزار چهارصد روز حبس ، اعتصاب غذا کرد تا دیکتاتور حاکمرا به متوقف کردن دو قانون شکنی آشکار ، وادار سازد: محاکمه پس از دو و نیمسال حبس غیر قانونی خانگی و پایان حضور نیروهای خشنامنیتی در داخل خانه خود"
عقب نشینی ظاهری حکومت که تنها چند ساعت پس از اعلاماعتصاب غذای کروبی صورت گرفت قدرت رسانه ها را به رخ حکومتی کشید که سالهاست علاوه بر رسانه های پرخرج مانند صدا و سیما ، بر تریبونهای مختلف و حتی محافل مذهبی ، تسلط انحصاری دارد و همه تریبون ها را به سخنگوی خود تبدیل کرده است. با همه ارادتی که به کروبی دارماذعان می کنم نام شیخ و جایگاه اجتماعی او، نقش دوم در ضربه اخیر بر حکومت را داشت و اولین تاثیرگذار در این عرصه ، بهره برداری از رسانه های متنوع برای انعکاس خبر بود تا جایی که در غیاب این رسانه ها ، شاید اعتصاب غذای اخیر قبل از آنکه به تاثیری چنینشگرف منجر شود موجب تحقق آرزوی حکومت - حذف فیزیکی شیخ - می شد.
حال که قدرت رسانه ها اینگونه یکحکومت مستبد را به زانو در آورد سکوت فعالان سیاسی و رسانه ای در مواجهه با برخی مسائل دیگر ، هیچتوحیهی ندارد . ادعا ندارم که موجرسانه ای در خصوص همه نمونه هایی که به آنها اشاره خواهمکرد بتواند تاثیر مشابه با حادثه اعتصاب غذای کروبی داشته باشد اما عدم بهره گیری از این امکاننیز هیچتوجیهی ندارد. کسانی که با موج رسانه ای اخیر مواجه شدند قاعدتا هم با سوابق کروبی در دفاع مساوی از حقوق شهروندان با خبرند هم دلیل اصلی به حصر رفتن او را می دانند. فعالیت های شیخ در حمایت از حقوق فعالان سیاسی به صورت عام و زندانیان سیاسی به صورت خاص ، سابقه ای سی و پنجساله دارد و من شخصا از سال شصت و یک شمسی شاهد بسیاری از آنها بوده ام اما آگاهی بسیاری ازافراد در اینخصوص ناشی از فعالیت های او در مجلس ششم است که به شهادت ناظران ، شامل نحله های گوناگون سیاسی می شد. پس ازکودتای انتخاباتی سال هشتاد و هشت هم کروبی علیرغم همه فشارهایی که بر او وارد می شد خود را به موظف به دلجویی از همه آسیب دیدگان و خانواده های آنان می دانست. ( امیدوارم شیخ یک بار برای همیشه تکلیف خود با اعدام های ننگ آور سال شصت و هفت را روشن کند تا بر فعالیت های حقوق بشری او هبچ خدشه ای وارد نباشد)
اکنون مایلمهدف اصلی از این یادداشت را درقالب یک پرسش، مطرحنمایم: "شیخ چرا به حصر رفت و اگر امروز در حصر نبود جه می کرد؟"
بر این باورم آنچه خشم رهبر جمهوری اسلامی را بر انگیخت تا شخصا دستور حبس و حصر موسوی، رهنورد و کروبی را صادر کند اعتراض آنها به نتایجانتخابات نبود. رهبر جمهوری اسلامی همچون سلف خودبر این باور است که تشویق مردم به آشنایی با حقوق خود و پافشاری بر اینحقوق، پایه های حکومت فردی او را به خطر می اندازد. پافشاری موسوی و کروبی بر "باز پس گیری آرای دزدیده شده " در واقع تاکید بر حفظ حقوق شهروندی آحاد ایرانیان بود که در تضاد با حاکمیت فردی و استبدادی ولی فقیه است. با اطمینان می گویم اگر کروبی امروز در حصر نبود نه در برابر ظلم به آرش صادقی و همسرش گلرو سکوت می کرد نه نسبت به اعتصاب غذای مهدی خزعلی بی تفاوت بود.
امروز جای خالی شیخ برای دفاع از هنگامه شهیدی و ساسان آقایی کاملا حس می شود. یقین دارم کروبی نمی توانست بر ظلمی که به مادر سعید زینالی می رود و با فراموشی - احتمالا عمدی - اغلب اصلاح طلبان مواجه شده ، چشمببندد. نمی دانم کروبی چه قضاوتی در خصوص سیاست های کلی رادیو بی بی سی دارد اما مطمئنهستماگر در حصر نبود به تصمیم ظالمانه و باجگیرانه جمهوری اسلامی در اعمال محدودیت مالی علیه کارکنان بی بی سی فارسی اعتراض می کرد. اعتصاب غذای پانزده زندانی رجایی شهر نیز از چشمکروبی مخفی نمی ماند و احقاق حقوق آن مظلومان را در خواست می کرد.بر اساس شناخت دقیق از کروبی می گویماو اگر در حصر نبود در برابر جعل عنوان تشیع انگلیسی برای ساکت کردن یک مرجع تقلید منتقد سکوت نمی کرد ، به خاطر اعمال فشار بر دادگاه محمد علی طاهری ، بر سر بازجو- سپاهی ها فریاد می کشید ، ازاینکه اصلاح طلبان نسبت به اعتصاب غذای رضا شهابی بی تفاوت هستند غمگین می شد و...
پیروزی اخیر رسانه ها در ماجرای اعتصاب غذای کروبی، تکلیف آنان را برای پیگیری مواردی که در بالا گفته شد و- یقینا موارد دیگری می توان به آنها افزود - مضاعف می سازد. اقدام فعالان رسانه ای در بازتاب خبر اعتصاب غذای شیخ ستودنی است و موفقیت اخیر ، متعلق به آنهاست . بسیاری از فعالان سیاسی و رسانه ای ، تلویحا یا به تصریح ، خود را موظف به ادای دین نسبت به کروبی دانستند اما فراموش نکنیم چرا کروبی و موسوی به حصر رفتند. رسانه ها می توانند ضمن پیگیری خواسته دوم کروبی یعنی " برگزاری دادگاه " ، جای خالی او در دفاع غیرگزینشی از حقوق شهروندی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی را پر کنند . این گوی و این میدان.