اکبر گنجی - خبرنامه گویا
آیت الله علم الهدی در اول شهریور ۱۳۹۶، در تفسیر آیات اول سوره توبه، درباره شأن این آیات گفته است :
"مفسران زمان نزول این آیات را در سال نهم هجرت، یعنی یک سال قبل از حجه الوداع می دانند که در آن زمان، هنوز پیرایه های نادرست زمان جاهلیت در مناسک حج مشرکان وجود داشت و مشرکان و مسلمانان مناسک حج را به اتفاق یکدیگر به جای می آوردند. مشرکان بر این باور بودند که هرکس مناسک خود را با یک لباس انجام دهد، آن لباس بر او حرام می شود و تا آخر عمر نباید آن لباس را بپوشد. در چنین شرایطی، مسأله اجاره دادن لباس برای حج رواج پیدا کرد؛ به گونه ای که اگر کسی توان مالی برای اجاره لباس نداشت، باید به صورت عریان مناسک را انجام می داد و کار به جایی رسید که روزی یک زن به صورت عریان برای انجام مناسک وارد مسجدالحرام شد و مردان برای در اختیار گرفتن او به سمتش هجوم آوردند. وقتی خبر این اتفاق فجیع به پیامبر اکرم رسید، آیات اول سوره مبارکه توبه نازل شد. خداوند در این آیه ابتدا از بیزاری خود و رسولش از مشرکان سخن می گوید و سپس می فرماید آن عده از مشرکانی که با پیامبر پیمان داشتند، ۴ ماه فرصت دارند که در مکه باقی بمانند. در ادامه فرمان جنگ با مشرکان اعلام شد...مردم مکه از امیرمؤمنان بغض داشتند؛ چرا که ایشان بزرگان قریش را کشته بود و بت های آن ها را به زیر کشانده بود. امیرمؤمنان در مسجد الحرام ایستادند و شمشیر را از غلاف کشیدند و ضمن خواندن این آیات اعلام کردند «از این لحظه کسی حق طواف برهنه در دور مکه را ندارد و مشرکین باید حداکثر پس از ۴ ماه از مکه خارج شوند.» این سخنان امیرمؤمنان در روز عید قربان در کنار مسجدالحرام اعلام شد".
درباره این رویداد و احکام باطلی که فقیهان از آن نتیجه گرفته اند، چند نکته قابل تأمل است:
اول- حج یکی از برساخته های اعراب پیش از اسلام بود. اعراب قرن ها این مراسم را انجام می دادند. پیامبر اسلام این برساخته آنان را با اصلاحاتی "امضا" کرد. تغییر شعارهای مشرکانه به شعارهای موحدانه مهمترین اصلاح در برساخته اعراب بود. بدین ترتیب، حج یکی از احکام امضایی است و پیامبر اسلام آن را به عنوان یک حکم جدید "تأسیس" و "اختراع" نکرده است. "خمس" و "سید" بودن هم از برساخته های اعراب پیش از اسلام است. سید بودن هیج ربطی به پیامبر اسلام ندارد.
دوم- پیامبر الگوی مسلمانان است. فقیهان الگو بودن پیامبر را نادرست معنا کرده و می گویند برساخته های اعراب جاهلی- احکام امضایی- را باید عملی کرد. وقتی از پیاده کردن اسلام سخن می گویند، منظور پیاده کردن سنت ها و سبک زندگی اعراب پیش از اسلام است. برای این که تقریباً ۹۹ درصد احکام غیر عبادی، احکام امضایی هستند. در حالی که بارها در طول سال های گذشته توضیح داده ایم که آن چه باید الگو قرار گیرد، این است که پیامبر عرف عقلای زمان خود را با اصلاحاتی امضا کرد. مسلمانان امروز هم باید عرف عقلای دوران جدید را با اصلاحات عادلانه (ضد تبعیض، دموکراسی خواهانه، حقوق بشری، و...) امضا کنند.
سوم- فقیهان دائماً در مذمت غرب زدگی سخن گفته و می گویند. بارها از آنان پرسیده ایم: آیا غرب زدگی بد و عرب زدگی خوب است؟ اگر استقلال به معنای عدم استفاده از دستاوردهای بشری بیگانگان است، غربیان و اعراب در بیگانه بودن چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ ضمن آن که اگر دموکراسی خواهی، آزادی خواهی، پلورالیسم، فمنیسم، حقوق بشر، و..."غرب زدگی مدرن" است، عمل به احکام فقهی، "عرب زدگی جاهلی" است. در واقع فقیهان، سبک زندگی اعراب جاهلی را به زور به مردم جهان جدید تحمیل می کنند. فقیهان، عرب زده و جاهلیت زده هستند. این انتقاد را بارها در طی یک دهه اخیر مطرح کرده ام.
صادق لاریجانی- رئیس قوه قضائیه- در ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ ضمن حمله شدید به حقوق بشر غربی و دموکراسی غربی، به این انتقاد به شرح زیر پاسخ گفت :
"متأسفانه برخی افراد و روزنامه نگاران که سر در آخور کشورهای سلطه دارند ادعا می کنند که مسئولان قضایی جمهوری اسلامی با حقوق بشر غربی مخالفند اما احکام عرب جاهلی را می پذیرند. این ادعاهای مضحک و عجیب در واقع حمله به احکام اسلام است. کدام فقیه اگر حکمی در زمان جاهلیت وجود داشته و توسط اسلام امضا نشده است را پذیرفته که ما بخواهیم به عنوان مسئولان قضایی جمهوری اسلامی بپذیریم؟ دفاع ما از احکام امضایی و تأسیسی اسلام است و دلیل تبعیت مان از این احکام نیز اتصالی است که به حق تعالی دارد و فهم آن با مجتهدان و فقهاست".
ادعا این بود و این است: پیامبر عرف عقلای پیش از خود را برای زمان خود امضا کرد تا مسلمان دوران بعدی هم به عرف عقلای زمان خود عمل کنند، نه این که به سبک زندگی اعراب جاهلی- احکام امضایی- عمل کنند و بدین ترتیب، اسلام را دینی خشن و تبعیض آمیز قلمداد کنند. صادق لاریجانی به صراحت از عرب زدگی جاهلی دفاع می کند.
چهارم- علی بن ابی طالب در آن مأموریت، چهار نکته را به مشرکان مکه ابلاغ کرد که یکی از آنها ممنوع شدن حج برهنه بود. فرض کنید پیامبر اسلام این اصلاح را در حج برساخته اعراب جاهلی صورت نداده بود، آیا اینک زنان و مردان مسلمان مجاز بودند کاملاً برهنه حج را انجام دهند؟ پاسخ "عرب زدگی جاهلی فقیهانه" مثبت است. اما نوگرایی اسلامی بر این باور است که آن احکام امضایی فقط و فقط برای صدر اسلام امضا شده اند، نه امروز.
فقط حجاج اواخر عمر پیامبر برای تصاحب زن برهنه هجوم نیاوردند، امروز هم اگر آن حادثه تکرار شود، به احتمال بسیار، عده زیادی برای تصاحبش هجوم خواهند آورد. توجه کنید که سوره توبه آخرین سوره نازل شده و متعلق به کمی پیش از یک سال آخر زندگی پیامبر است.
پنجم- آیت الله علم الهدی در همین سخنان می گوید:
"مسأله برائت از مشرکین در بیابان عرفات یک کار سیاسی نیست، بلکه دستور خود پیامبر و کاری است که امیرمؤمنان انجام دادند اما متأسفانه برخی از افرادی که خود را پیرو امیرمؤمنان هم می دانند، حاضر به انجام کاری که ایشان انجام داده اند، نیستند. برائت از مشرکین یک واقعیت به صورت شعار و اعلام است و بر مسلمانان واجب است که طبق این آیات، مرگ بر آمریکا را اعلام کنند. این اعلام بیزاری تکلیف ماست؛ نه این که به اقتضای سیاست های روز باشد و همه باید توجه داشته باشند که برائت از مشرکین یک عمل دینی و قرآنی است".
گفتیم که اصل حج یکی از برساخته های اعراب جاهلی است. اعلام برائت از مشرکین ناظر به وقایع تاریخی خاص و مشخص آن دوره بوده است. تحمیل آن احکام به دوران جدید مضحک و دارای پیامدهای بسیار هزینه داری برای ایران، ایرانیان و شیعیان است.
الف- آیا امروز مشرکینی وجود دارند که دشمن اسلام هستند؟
ب- آیا امروز زنان برهنه در حج شرکت می کنند که نیاز به برائت از عمل آنان باشد؟
پ- آیا آمریکا و اسرائیل مشرک هستند. آمریکا دیندارترین جامعه مغرب زمین است و اسرائیل هم یهودی است و اینک راست افراطی متحد با یهودیان ارتدوکس در آنجا حاکم است. آیا "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" در حج سر دادن، تفسیر معتبر برائت از مشرکین است؟ دولتمردان آمریکا و اسرائیل مسیحی و یهودی هستند و فقیهان برائت از مشرکین را به برائت از مسیحیان و یهودیان تبدیل کرده اند.
ت- ما در دوران مدرن و ملت/دولت ها زندگی می کنیم. دو سلطان جمهوری اسلامی- آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای- و فقیهان درباری، شعارهای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی را رکنی از حج قلمداد کرده اند. این "اختراع" آیت الله خمینی بود.
گذشته از هزینه های گزاف این شعارهای نابخردانه برای ایران و ایرانیان از سوی آمریکا و اسرائیل، عربستان سعودی هم مخالف برگزاری این مراسم است. بر سر این تظاهرات میان ایران و عربستان سعودی درگیری پیش آمد و چند صد حاجی کشته شدند. سپس جمهوری اسلامی کوتاه آمد و قرار شد این مراسم زیر یک چادر برگزار شود و امسال یک گام دیگر هم کوتاه آمده و قرار شده فقط در هتل برگزار شود. مراسم برائت از مشرکین- یعنی سر دادن شعارهای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی- یکی از مسائلی است که اجازه نمی دهد روابط ایران و عربستان سعودی بهبود یابد.
ث- فرض کنید عربستان سعودی هم حدود یک صد هزار تن از شهروندانش را به مشهد- که تحت سلطه علم الهدی و دامادش آیت الله قتل عام است- اعزام کند و بگوید می خواهیم در این شهر تظاهرات برپا کرده و به متحدان جمهوری اسلامی- سوریه، روسیه، چین، حزب الله لبنان، و...- مرگ بگوئیم. آیا جمهوری اسلامی اجازه می دهد که شهروندان دیگر کشورها در مشهد- یا شهر دیگری- تظاهرات کرده و مرگ بر متحدان ایران بگویند؟ مثلا بگویند:مگر بر بشار اسد، مرگ بر پوتین، مرگ بر حسن نصرالله، مرگ بر سوریه، مرگ بر روسیه، مرگ بر حزب الله. به پیامدهای دین شناسی غلط فقیهان توجه کنید.
ج- آیات اولیه سوره توبه ۴ ماه به مشرکان و مسلمانان فرصت داده و می گوید:"مشرکان را هر کجا که آنان را بیابید بکشید و آنان را بگیرید و به بندشان کشید و در هر کمینگاهی برای آنان [به کمین] بنشینید"( توبه، آیه ۵).
اگر برائت از مشرکین واجب است، اگر آمریکا و اسرائیل و انگلیس مصادیق امروز مشرکانند، پس به حکم فقیهان، مسلمانان هر جا هر آمریکایی/اسرائیلی/انگلیسی را یافتند، باید آن ها بکشند.
اگر فقیهان از تحمیل سرکوبگرانه "عرب زدگی جاهلی" خودداری ورزند، "صنعت اسلام هراسی" هم تعطیل خواهد شد. مواد خام کارخانه های صنعت اسلام هراسی، اجرا و تحمیل احکام فقهی امضایی است.
آدرس کانال تلگرام اکبر گنجی: https://telegram.me/ganji_akbar