Saturday, Aug 26, 2017

صفحه نخست » ای که بوی ماه، می‌دهی! رضا مقصدی

Reza_Maghsadi_NEW.jpg

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


در کدام شب
نطفه‌ی تو بسته شد؟
ای تو! ای که بوی ماه، می‌دهی !

maah.jpgآسمانم از ستاره‌ها تهی
روزهای من، کبود بود.
رود هم برای برگ‌های من
حرفِ تازه‌ای نداشت.

ناگهان، سرود ِ ناگهانه‌ات چه خوش نشست
بر من وُ همیشه‌های ریشه‌ام.

دانه‌های گندم‌ام به خاک
سبز نیست؟ چه باک.
من به این خوشم که آرزوی آبی ِ مرا
زیر ِ سایه ـ روشنت پناه، می‌دهی !

پیش ِ چشمِ باغِ ِ باورم
دوستی، شکست وُ ریخت
خنجری دوباره آمد وُ میان ِ کِتف‌های من نشست.

خواستم که بگذرم ز سیب
وز کنار ِ هر انارِ تازه، تلخ بگذرم
دستت ای بهار ِ بلخ !
سیب را به سمتِ من گرفت .

عطر ِ سرخوشی‌ست در مشام ِ من
عطرِ روشنایِ صبحگاه.
در شبی که جان ِ عاشق ِ مرا فرو گرفته است
راه را به نور ِ تازه، فرش کن !

ای تو! ای که بوی ماه، می‌دهی !

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy