در ۲۸ مهر دو سال پیش، هر کس دیگری جای جواد ظریف بود، از آن بازی "تاجوتخت" لذت میبرد. سردیس یا مجسمهی سر او را پس از برجام ساخته بودند!
روز گذشته هم باقر قالیباف این لذت را چشید، با تندیس خودش! این انقلابیون (!) کجای راه را اشتباه رفتند که از شکستن مجسمه، دوباره برگشتند به ساختن مجسمهی زندهی خودشان؟
🔹 آن ۲ سال پیش، شاید اگر به جای ظریف، یک فرد بزرگمنش با مجسمهی خودش روبرو میشد، خواهش میکرد که آن تندیس را بشکنند!
شاید اگر "انقلابیها! " به "آخروعاقبت" مجسمهی آدمهای زنده که سرنگون شدهاند فکر میکردند، هوس بازی تاج و تخت و مجسمه نمیکردند.
دو سال قبل اگر مثلاً استاد شجریان به جای ظریف بود (آن سردیس را که بعد از امضای برجام برایش ساختند) در همان مراسم رونمایی میشکست تا از این سنت غلط، از همان اول جلوگیری کند.
ظریف میتوانست از محبوبیتش در میان آن جمعیتی که دور مجسمهاش ایستاده بودند و کف میزدند، برای فرهنگسازی استفاده کند که نکرد! از همان روز "مجسمهسازی از آدمهای زنده! " که نوعی کیش شخصیت و خودپرستی در آن نهفته است، در بین "انقلابیها! " پا گرفت.
🔹 در مراسم تجلیل از شهردار سابق تهران، یک تندیس مومی از آقای باقر قالیباف "رونمایی" شد، که اگر رضایت بدهد آن را در خیابان نصب کنند، معنای بدی دارد. و اگر آن را در سالن پذیرایی منزلش بگذارد، معنای خیلی بدتری دارد! شاید از این به بعد باید منتظر باشیم تا مجسمهی افراد زندهی کوتوله (از امامجمعهی ساوه و مشهد تا صاحب کارخانههای چسبسازی!) ساخته و نصب شود.
این بازی تاج و تخت انقلابیها، یک معنا بیشتر ندارد: "انحطاط و مرگ آرمانهای انقلابی نظام مقدس"!
🔹 شاید بشود ساختن و نصب مجسمه از "درگذشتگان مشهور" را پذیرفت، اما چه حُسنی و چه خیری در ساختن مجسمه از "اشخاص زنده و سیاسیون" وجود دارد؟ جز این است که آن شخص را درگیر احساس خودپرستی و غرور غیرمعمولی میکند؟ یک فرد با دیدن مجسمهی خود، چه احساس متفاوتی از حس غرور "صدام حسین" دارد؟ مگر ما افراد خودپرست و دیکتاتورصفت کم داریم که با ساختن مجسمهها، این حس سرکش را در افراد بیشتر کنیم؟
🔹 این چه تجلیل و قدردانی است که به جای اینکه قالیباف یا ظریف را وارسته و مخلص ملت کند، دچار احساس شاهانه میکند؟ کجای این کار عُرفی و اخلاقی و حتی دینی و کجای این بازی سلطانی، "انقلابیگری! " است؟ قبول کنید که آن حرفها و شعارها تمام شدهاند.
🔹 مگر نه اینکه "اولین حرکت انقلابی" همین قالیبافها و ظریفها در سال ۵۷ این بود که مجسمهی محمدرضا شاه را سرنگون کردند؟ آن انقلابیها به چه بنبست و "دور باطلی" رسیدهاند، که از شکستن مجسمه شاه، به ساختن تندیس و مجسمهی قالیباف عقبگرد کردهاند؟!
🔹 در مراسم تجلیل از قالیباف، که از بت او رونمایی کردند، "وحید حقانیان" بود که دست راست رهبر نظام است! "حسن خمینی" حضور داشت که نوه و نماد "خمینی بتشکن! " انقلاب ۵۷ است! این یعنی آن انقلاب و رهبرانش بعد از ۳۹ سال شعار دادن، برگشتهاند به تاج و تندیس و سلطنت!
در بازی امنیتی که روی ساواک را سفید کرده بودید! در تاجوتخت هم که باختید "انقلابیها"!
آیا همین یک آیه، نشانهای نیست از پایان جمهوری اسلامی و شکست کامل انقلاب ۵۷؟ انقلاب کردیم که یک شاه را بیرون کنیم تا به جایش یک آخوند را بنشیند و سلطنت کند؟! و بعد در هر شهرداری و کارخانهای، مجسمهی صدها "شاهک" یا دیکتاتورهای کوچک را بسازند؟ این اسمش چیست جز شکست و مرگ آن انقلاب؟!
🔹 در مراسم تجلیل قالیباف، اتفاقات مهم دیگری هم افتاد، که در فرصتهای بعد به آنها خواهم پرداخت. اتفاقاتی که خیلیها را شوکه کرد! تجلیل تندیسی از قالیباف؛ با حضور علی مطهری و حسن خمینی؟!
"صعب روزی، بولعجب کاری، پریشان عالمی"!
بابک داد
🔲 پینوشت: زندانیان زندان رجایی شهر در اعتصاب و فشار و سرکوباند. دل ما با آنهاست. دل ما با تمام زندانیان عقیدتی و سیاسی است که نام برخی را به نمایندگی از همه یاد کنیم:
خانمها نرگس محمدی، هنگامه شهیدی، آتنا دائمی، زهرا رهنورد و...
آقایان کاظمینی بروجردی و نکونام
آقایان محمدعلی طاهری، آرش صادقی، برادران رجبیان، رضا شهابی، مهدی خزعلی، ضیاء نبوی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و...
تکتک زندانیان سیاسی و عقیدتی؛ سند ظلم و ستم این نظام فاسد هستند.
مادامی که این بیگناهان در بندند، "سند رسوایی و ظلم این حکومتاند". عاقلانه است که همه را از بندهای ظالمانه آزاد کنند.
آقایان انقلابی! به خدا که این سخن را باید دلسوزان به شما بگویند، نه مایی که از ظلم سلطنت شما آزارها دیدهایم.
آخر آقای خزعلی و شهابی و رجبیانها یا محصوران و دانشجویان و...، چه خطری برای "بازی تاجوتخت" شماها دارند؟
🔹 تلگرام:
@BabakDad
🔹 تماس:
[email protected]