دکتر ابراهیم یزدی در حالی دار فانی را وداع گفت که هیچ گاه از مبارزه دست نشست، یاس، خستگی، فشارهای سیاسی، زندان و بازداشت با شرایط خاصی که به لحاظ جسمانی، کهولت سن و بیماری داشت بر پیگیری مطالبات دموکراتیک از سوی او و حزب متبوعش اثری نگذاشت و همواره آماده پرداخت هر هزینهای برای ظلم ستیزی و آزادی خواهی بود.
وزیر خارجه دولت موقت مهندس بازرگان که وفادارایاش به او بر همگان آشکار بود اگرچه به شعارهای انقلاب و مطالبات مردمی و ضرورت فرو پاشی رژیم سلطنتی باور مند بود اما چندی بعد پس از انقلاب با رویهای که نظام نو پا و رهبری آن در پیش گرفت زاویه پیدا کرد.
مشاور ارشد و امین آیت الله خمینی در پاریس در روزهای طوفانی منتهی به فروپاشی رژیم پهلوی پس از بحران گروگانگیری و اشغال سفارت امریکا که آن را حرکتی قرون وسطایی میدانست و هیچ گاه حاضر نشد در تائید آن اقدام سخنی بگوید به دنبال استعفای مهدی بازرگان از سمت خود استعفا کرد و از آن پس دوباره به مبارزه بازگشت. در اولین دوره مجلس شورای اسلامی که هنوز استبداد دینی پایههای محکمی نداشت و تیغ تیز نظارت استصوابی وجود نداشت تا میانگین مجلس به راستی عصاره فضائل ملت باشد نه فضولات آن، نماینده مردم تهران بود و در ایفای وظایف نمایندگی جز در مسیر آزادی خواهی و پیگیری دیگر حقوق مردم قدم برنداشت و بر خلاف بسیاری از نمایندگانی که این رو زها این سمت را به یدک میکشند این صندلی را تبدیل به پلی برای رانت خواری و زمین خواری نکرد و چون پاک دست بود ونسبت به دستبرد به اموال عمومی حساسیت داشت در دورههای بعدی با برچسب رد صلاحیت مجالی برای ورود به مجلس پیدا نکرد. در تمامی دورانی که برای ثبت نام در انتخابات راهی وزارت کشور میشد التزام به ولایت فقیه را مینوشت اما با صراحت میگفت که اعتقادی به ولایت فقیه ندارد.
ابراهیم یزدی، در جلد سوم کتاب خاطراتش، در صفحه ۷۳۷ در نامهای به تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۶۹ خطاب به احمد خمینی نوشته: «شما خوب میدانید که «برنامه سیاسی و اجرایی» آقای خمینی را من تنظیم کرده و ایشان تصحیح و تنقیح نمودند، که بعدها بر طبق آن شورای انقلاب و دولت موقت... تأسیس گردید. شما به کسی این اتهامات پوچ و بی اساس را زدهاید که طراح و مؤسس سپاه پاسداران بودهاست، طراح و مبتکر «روز قدس» بودهاست، طراح اصلی و اولیه برخی دیگر از نهادهای انقلاب بودهاست.
او البته نهایتا مقهور همین نهادهایی شد که خودش پیشنهادشان را به آیت ا.. خمینی داد. در اواخر عمر به این مساله که همراهی روشنفکران و چهرههای ملی و دانشگاهی با آیت ا.. خمینی که خود یکی از آنان و از چهرههای بر جسته اشان بود اشتباه بوده است اذعان کرد، اگرچه پشیمانی دیر هنگام او و دوستانش در همراهی با آیت ا... خمینی تغیری در اوضاع فعلی نداد اماروحانیت را بیش از هر زمان دیگری رسوا کرده است.
ابراهیم یزدی در نقد کارنامه خود صریح بود و هنگامی که مسیر انقلاب را در انحراف دید در کناره گیری از قدرت ذرهای تردید به خود راه نداد چون دل باخته پست و منصب و مقام نبود و اینها را برای خدمت به مردم میخواست و چون مسیر خدمت گذاری را مهیا نمیدید از" بودن در قدرت" عقب نشست.
هنگامی که آرمانهای بلند انقلاب را قربانی استبداد دینی دید در اینکه خودش را در تقابل با استبدادی که زائیده رژیمی بود که خودش از بنیان گذران و سیاست گذاران مهم آن بود تعریف کند ابا نکرد. باو جود اینکه بارها و بارها طعم تلخ زندان را در جمهوری اسلامی چشیده بود هر جایی که فکر میکرد باید قدمی به نفع مردم بر دارد حاضر بود.
پس از شکسته شدن حصر آیت ا.. منتظری جزء اولین افرادی بود که رهسپار قم شد و از مقام شامخ فقیه پارسا که حاضر به معامله دنیا با آخرت و وجدان با قدرت نشد تجلیل کرد. در سالهای پس از کناره گیری از "بودن در قدرت" که خیلی کوتاه بود بخشهای مهمی از زندگی خود را در زندان گذراند. پس از بازداشتهای فلهای فردای کودتای انتخاباتی ۸۸ از چهرههای مهم حامی مهندس موسوی بود که به زندان رفت اما حاضر به اعترافهای نمایشی نشد. طعنه جوانهایی که به باور مندی او به اصلاح جمهوری اسلامی پوز خند میزدند را، به جان میخرید اما در جایی که فکر میکرد رای دادن بهتر از رای ندادن است، رای میداد. هر چند ایرادات بنیادینی به ساختار انتخابات داشت اصرار داشت که رای دادن حرکتی پراتیک است و نه ایدئولوژیک...
اصرار داشت که ما رای میدهیم، مطالبه میکنیم و در صورت لزوم مبارزه خواهیم کرد. آپولتیک شدن (غیر سیاسی شدن) جوانها را سمی مهلک برای آینده کشور میدانست و بر ضرورت آگاهی بخشی، کار فرهنگی و رسانهای پای میفشرد. آرزومند شکشته شدن حصر رهبران جنبش سبز بود اما شور بختانه بی آنکه این آرزویش محقق شود بدرود حیات گفت. روحش شاد...