در مطلب پيشين، گفتيم كه آزادى انديشه و بيان، در اختيار ما ايرانيان هست اگرچه با سدها و موانع بسيار همراه است. هر انديشمندى مى تواند به كمك «اينترنت» و امكانات آن، انديشه هاى خود را در اختيار مخاطبان قرار دهد. اين آزادى، سه دهه ى پيش وجود نداشت و امكانى براى نشر انديشه هاى گوناگون در اختيار نبود.
پس ما به دنبال چه نوع آزادى يى هستيم؟
نوشتيم كه «اينترنت»، به هر دليل، در اختيار بخش بزرگى از مردم روى زمين قرار گرفت. در فضاى آزاد كشورهاى پيشرفته، جوانانى جين پوش، كه جزو قدرتمندان و ثروتمندان جهان نبودند، بر بستر اينترنت، چيزهايى ساختند و پرداختند، كه قدرت و ثروت را از انحصار عده اى خاص بيرون آورد و به مردم جهان به طور رايگان ابزار ارتباط فرد با فرد و گروه با گروه و فرد و گروه با اشيا را ارائه كرد.
اين جوانان، با خلاقيت و نوآورى هاى خود، چهره ى جهان را به طور كامل تغيير دادند. جهان امروز، به طور كلى قابل مقايسه با جهان سه دهه ى پيش نيست. سى سال پيش، تصور جهان امروز مقدور نبود. اين تغيير عظيم، بر مبناى برنامه ريزى خاصى صورت نگرفت. حكومت ها و قدرت ها اين تغيير را عامدانه به وجود نياوردند. هيچ كس، حتى كسانى كه چهره ى جهان ما را تغيير دادند، نمى دانستند كه در حال انجام چه كار عظيمى اند و چه تغييراتى در اثر تلاش و فعاليت آن ها در كل دنيا به وجود خواهد آمد.
اين تغييرات، تنها زمانى مى توانست به وجود بيايد كه آزادى وجود داشته باشد. جوانان خلاق و نوآور، جلوى شان گرفته نشود، و بر سر راه آفرينش آن ها سدى وجود نداشته باشد. نه اين كه بر سر راه اين پيشاهنگان مانعى وجود نداشت، اما دشوارى ها آن قدر نبود كه نتوان بر آن ها فائق آمد.
گفتيم كه «هايپر لينك» ها، كه عبارتند از كلمات يا جملاتى كه ما با كليك بر روى آن ها به صفحات و مطالب ديگر مى رويم، تحولى بزرگ و غير قابل اندازه گيرى از نظر اهميت، در زندگى بشر به وجود آوردند. امروزه اين امكان، يك امكان ساده و ابتدايى در فضاى اينترنت به شمار مى آيد اما اگر به كاركرد آن دقت كنيم، پى به كاربردهاى آن نيز مى بريم و وقتى اين موضوع را در ابعاد جديد تر در نظر آوريم، آن گاه متوجه اهميت فوق العاده زياد آن مى شويم.
سال هاست كه از اهميت «ارتباطات جديد» سخن گفته مى شود. در ذهن عامه ى مردم، ارتباطات عبارت است از ارتباط ميان يك نفر با نفر ديگر. مثل ارتباط تلفنى، يا ارتباط با فكس و امثال آن. وقتى مى گوييم ارتباطات اينترنتى، تعدادى بيشتر از انسان ها را در نظر مى آوريم، و ارتباط فرد با افراد يا افراد با فرد را به ذهن مى آوريم؛ مثل نوشتن يك مطلب و گذاشتن يك ويدئو يا يك فايل صوتى در اختيار تعداد زيادى از مردم در اقصى نقاط جهان، تا ارتباط شركت هايى كه تعداد زيادى پرسنل دارند با فرد و افراد و مثلا مشترى هاى بالقوه.
اما اين ساده ترين نوع «ارتباط» در جهان مجازى ست. ارتباط هايى كه وجود دارند، به مراتب بيشتر از اين ها و از نظر كيفى كاملا متفاوت با اين هاست. ارتباط هاى آينده را سخت بتوان در ذهن مجسم كرد. اين ارتباط ها، غير از ارتباط ميان انسان و انسان، شامل ارتباط ميان انسان و چيزها، و چيزها و انسان و در نهايت چيزها و چيزها خواهد بود.
شايد باور كردنى نباشد كه مثلا پرتقال درون يخچال با خانم خانه، از طريق سنسورها ارتباط داشته باشد و مثلا از تازگى خود، احتمال خراب شدن اش، وضعيت اش از نظر كمى و عددى، وضعيت اش از نظر كيفى و طعم و عطر، به خانم خانه اطلاعات لازم را بدهد.
دشوار است تصور اين كه قلب انسان، از طريق سنسورها، با پزشك، در هر جاى دنيا كه باشند، ارتباط برقرار كند، و وضع دقيق خود را با تمام جزييات به اطلاع او برساند.
نمونه هايى از اين نوع ارتباط را در حد بسيار ساده و خام، با دستگاه هاى داراى سنسور، مثل ساعت ورزشى، يا قطعات ريزى كه به بدن متصل مى شود مشاهده كرده ايم و شايد از آن ها استفاده نيز بكنيم. اما اين نوع ارتباط ميان شخص با شى، و شى با شخص، در آينده اى نه چندان دور، چنان گسترده و فراگير و خودكار خواهد شد، كه ديگر نخواهيم توانست وجود آن ها را از زندگى عادى خود حذف كنيم. در ارتباطات آينده، چيزها با چيزها نيز بدون دخالت انسان متصل خواهند شد، و بخشى از كارهاى زندگى ما را به طور خودكار انجام خواهند داد.
توضيح اين موضوعات، نياز به مقالات جداگانه و فنى دارد ولى بر فرهيختگان ما، همين اشاره ى مختصر كافى ست تا دگرگونى هايى كه ما در آينده در پيش رو خواهيم داشت را در نظر بياورند و اهميت و ضرورت ورود ما ايرانيان به اين جهان جديد را درك نمايند.
مغز انسان، يكى از پيچيده ترين ارگان هاى بدن، و نتيجه ى تكامل چند ميليون ساله است. اصل كاركرد مغز، در ارتباط ميان سلول هاى آن است.
پيچيدگى اين ارتباط، و ظرافت و كثرت رشته هاى حامل داده و اطلاعات است كه مغز انسان را از مغز ساير جانداران متمايز مى سازد.
جهان فعلىِ ساخته دست بشر كه ما تنها شش هفت هزار، و حداكثر ده هزار سال از آن را بر اساس چيزهاى باقى مانده مى شناسيم، در واقع ساخته ى دست نيست، بلكه ساخته ى مغز است. پيچيدگى «ارتباط» ميان سلول هاى مغز، و قدرت جمع آورى اطلاعات و پردازش آن موجب شده تا بشر به نقطه اى كه امروز هست برسد.
رشد ارتباطات جديد، كه اينترنت به عنوان رشته هاى اوليه و ساده ى ميان عناصر آن عمل مى كند، مانند رشد سلسله ى اعصاب يك ارگان زنده، و متصل كردن هر چيز به چيز ديگر است. حاصل اين اتصال ها، پيچيدگى روز افزون اين اتصالات و ارتباطات است.
با افزايش پيچيدگى ارتباط ميان عناصر مختلف، و بعدها «تمام» عناصر زندگى بشرى، چيزهاى جديدى خلق خواهد شد كه نحوه ى زندگى و تفكر و كار انسان را تغيير اساسى خواهد داد.
امروز حتى نمى توان پيش بينى كرد كه ده سال ديگر و بيست سال ديگر، چه چيزها به وجود خواهد آمد و چه چيزها تغيير اساسى و كيفى خواهد يافت و زندگى انسان ها را كلا دگرگون خواهد كرد، چنان كه سى سال پيش ممكن نبود بشود وضعيت امروز را پيش گويى كرد.
اين كه در كشورهاى آزاد و پیشرفته، هر روز زيرساخت هاى جديدى براى ايجاد ارتباطات بيشتر و سريع تر ايجاد مى شود و دولت ها، بر افزايش سرعت ارتباطات اينترنتى اصرار مى ورزند، قطعا براى اين نيست كه مثلا ما فيلم يا عكس را سريع تر دانلود يا آپلود كنيم بلكه هدف هاى آينده نگرانه ى بسيارى در نظر است كه حكومت هاى عقب مانده و مستبد، نيازى به فكر كردن به آن احساس نمى كنند و حتى معتقدند كه نيازى به ابزار ارتباطى بيشتر ندارند و همين قدر اينترنت و سرعت آن، و همين قدر امكان باز كردن صفحات اينترنتى و غيره كافى ست!
اما جهان به سمت تبديل شدن به يك مغزِ بزرگ است، و تجهيز به وسايل ارتباطى پيچيده و سريع، امكان رشد اين مغز و عملكرد خلاقانه و آفرينش هاى باور نكردنى اش را فراهم مى آورد.
اين كار، تنها در آزادى امكان پذير است. در اين جا اصولا موضوع يك كشور مطرح نيست؛ كل كره ى زمين در وهله ى اول، و بعد از آن كل مكان هايى كه انسان به آن ها در آينده دست خواهد يافت و در آن ها زندگى خواهد كرد مدّ نظر است.
حكومت اسلامى، كه حكومتى ست جهل زده و عقب مانده، با گرفتن آزادى از نخبگان ما، مانع پيوستن شان به مردمانى مى شود كه شكل و محتواى جهان ما را تغيير خواهند داد. ما، هميشه در زمينه ى تكنولوژى وابسته و دنباله رو بوده ايم، و با آمدن اينترنت وابسته تر و دنباله رو تر هم شده ايم. عقب ماندگى ما چنان است كه بعيد به نظر مى رسد، بتوانيم به آسانى خود را به سطح كشورهاى پيشرفته ى جهان برسانيم.
به هرحال چيزى كه براى رفع جبران عقب ماندگى ها و رشد و تعالى ما لازم است، آزادى ست. آزادى در همه ى زمينه هاى انديشگى. آزادى در همه ى زمينه هاى سازندگى. آزادى براى انسان هاى خلاق و آفريننده.
حكومت اسلامى، مى خواهد رشته هاى ارتباطى ميان مردم ايران و جهان را از فيلتر بگذراند و به ميل خود، زشت و زيبا را از هم سوا كند. يك مغز فعال و جهانى هرگز نمى تواند به اين شكل به وجود آيد، و حكومت اسلامى، بخشى از اين مغز بزرگ را كه تك تك «چيزها»ى جوامع انسانى را به هم متصل خواهد كرد، با آزادى ستيزى خود، معيوب مى كند، و در نهايت ناچار به دنباله روى از ديگران مى شود بى آن كه به نخبگان خلاق ما اجازه دهد آن ها نيز، با تفكر خود، با ابتكار خود، با آفرينش فردى و جمعى خود، نقشى در ساختن مغز بزرگ جهانى داشته باشند و جامعه خود و جامعه ى جهانى را در تحول عظيمى كه در پيش دارد يارى رسانند.
اهميت آزادى يى كه نخبگان ما بايد از حكومت اسلامى بخواهند و يا درست تر بگويم بايد از حكومت اسلامى بگيرند، از اين جهت است.