مجتبی واحدی - خبرنامه گویا
در سال های اولیه استقرار جمهوری اسلامی، در اغلب تریبونهای رسمی و غیر رسمی، فقر مالی به عنوان یک افتخار مطرح می شد.حتی به یاد دارم یکی از ائمه جمعه تهران حدیث " الفقر فخری - فقر مایه مباهات من است " را به پیامبر اسلام نسبت داد. در هماناوان ، روحانی روشن ضمیری مرا به خواندن یکی از دعاهای امامعلی در نهج البلاغه تشویق کرد : "اللهم صن وجهی بالیسار ....خدایا آبروی مرا با تمکن مالی حفظ کن و با تنگدستی حیثیت مرا به خطر نینداز ...." آنچه از این دعاکه مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد استدلال امام علی برای این دعا بود که در فراز های بعدی آمده و ترجمه خودمانی آن ، چنیناست :" فقر مرا وادار می کند به تحسین افراد ناشایسته ای بپردازم که مرا مدیونخود می کنند و در مقابل، به ملامت کسانی روی بیاورم که نفعی به من نرسانده اند ".
از نخستین روزی که این جملات را در نهجالبلاغه خواندم تا امروز صدها نمونه عینی،از اثرات تنگدستی و گشاده دستی در رفتار خود و دیگرانمشاهده کرده ام.اشتباه نشود. بسیار انسان های شریف می شناسمکه فقر مالی ، هیچگاه موجب سر خم کردن آنان در برابر ثروتمندان تازه به دوران رسیده ، نشده و هزاران ثروتمند دیده ام که ثروت ، احساس بی نیازی در آنان به وجود نیاورده است. اما با تلخی می گویم بسیارند کسانی که رفتار وگفتار خود با دیگران را بر اساس منفعتی که به آنها می رسد تنظیممی کنند. بسیاری از اینافراد را ملامت نمی کنم زیرا شرمندگی در برابر زن و فرزند ، گاه چاره ای برای انسان ها باقی نمی گذارد جز تسلیم در برابر " شهوت تملق خواهی " که اغلب صاحبان ثروت و قدرت به آن مبتلا هستند. اما تملق گویی ها و ملامت های غیرمنصفانه ، همیشه از سرنیاز نیست و اغلب ، ریشه در طمع ورزی ها دارد. هر یک از ما، عده ای را می شناسیم که فقرآنان ، نه مالی بلکه ناشی از جاه طلبی و اشتهای رسیدن به جایگاه های سیاسی است و همینطمع حقیرانه، آنان را در دو موقعیت منع شده توسط امام علی قرار می دهد :" مدح قدرتمندان نالایق و ملامت کسانی که برای آنها نفعی ندارند". اینگروه از فقرای سیاسی ، نه مبنای مشخص عقیدتی دارند نه اصول ثابت سیاسی. آنان را می توان هم در میان عمامه به سر ها یافت هم در گروه کراواتی ها. هم در زیر چادر هم درمیان کسانی که جمهوری اسلامی، آنان را بدحجاب می نامد، از زبان آنان ، همشعار سوسیالیستی می توان شنید هم سخنان حمایت آمیز از سرمایه داری نامحدود. بعضی از اینفقرای سیاسی ، خود را اصلاح طلب می نامند و گروهی از ایشان اشک در چشم، سینه چاکی برای ولی فقیه را بزرگترین افتخار خویش می شمارند، همطرفدار کاپشن احمدی نژاد همشیفته عبای شکلاتی خاتمی ، همساکنقم و تهران هم مجاور نیویورک و پاریس و لندن ....
اما چرا اینها را می نویسم؟ مگر حضور این فقرای سیاسی ، موضوع جدیدی است ؟ پاسخ به این پرسش، هم آری است هم نه. موضوع مورد بحث در اینمقاله ، قدمتی به تاریخ کشورمان دارد. قبل از انقلاب ، عده ای با لباس های مدرن و چهره متجدد، دست شاه را می بوسیدند و گروهی در زیر عبا و عمامه، شاه را ظل اله می نامیدند در حالی که اغلب آنها هیچگونه نیاز مالی نداشتند و مطامع سیاسی، آنان را در زمره فقرای متملق- نسبت به نالایقان - یا هرزه گو - علیه شایستگان - قرار داد ه بود پس جدید نیست . اما ازنگاه دیگر ، جدید است زیرا تملق گویی نسبت به قدرتمندان و بی انصافی نسبت به شایستگان ، اکنون با وقاحتی مثال زدنی عجینشده است.
بگذارید با ذکر چند مثال، مدعای خود را توضیح دهم. نام کانال تلگرامی "آمد نیوز " را شنیده اید ؟ من شنیده ام و هر گاه فرصت کنم نگاهی به اخبار آن می اندازم. به عنوانکسی که حدود بیست سال است به نوشتن مشغول هستم شهادت می دهم که در مقایسه با بسیاری ازکانال ها، موفق بوده و گاه موجب کلافگی و بی تابی سران جمهوری اسلامی می شود . البته مانند هر فعالیت سیاسی و اجتماعی، خالی از اشکال نیست و گاه از انصاف مورد توقع ، فاصله می گیرد در عین حال ، در یکنگاه کلی، می توان از وجود و فعالیت آن ، خوشنود بود. اما واکنش ها به فعالیت های این کانال ، نشان می دهد که بسیاری از هتاکی ها نسبت به آن ، تنها ناشی از فقر و طمع ورزی سیاسی است. ناگفته پیداست که اینقضاوت ، شامل متتقدانحرفه ای آمد نیوز نیست. اما با جرئت می گویم در صد بالایی از حملات به این رسانه ، فقط برای خوشایند صاحبان قدرت است این در حالی است که در میان حمله کنندگان به آمد نیوز، هم روزنامه نگار اصلاح طلب یافت می شود هم مشاور رئیس جمهور معتدل هم سینه چاکولایت. مثال دیگری بزنم . نام مهدی خزعلی به گوش شما خورده است ؟ من هم ناماو را شنیده ام و فقط یکبار - سی و شش سال قبل در یکمجلس فاتحه - او را دیده ام. در برخی برنامه های تلویزیونی هم که مشترکا حضور داشته ایم نظرات ما گاه بسیار متفاوت و حتی متضاد بوده است. اما او را آزاده ای می دانم که علیرغم دسترسی به مزایای آقازادگی ، مبارزه برای رسیدن به حق را انتخاب کرده و سالهاست که هزینه های آن را می پردازد. اما ببینید و ببینیم هم زبانی برخی مدعیان اصلاح طلبی و اصولگرایان دروغین را علیه او . کوچک ترین اتهام برخی اصلاح طلبان در ماجرای خزعلی ، سکوت مرگبار در برابر ظلمی است که بر او می رود و اینسکوت ، در اغلب موارد دلیلی ندارد جز کسب رضایت قدرتمندان فاسد همچون صادق لاریجانی. باز همبگویم ؟ فعال شجاع کارگری رضا شهابی و تعداد دیگری از زندانیان حق جو، حدود یکماه است برای رسیدن به برخی خواسته های عادی ، در اعتصاب غذا به سر می برند و انواع فشارها بر آنان و خانواده هایشان می رود. اما آنان زمان نامناسبی را برای پیگیری خواسته های خود انتخاب کرده اند :" زمان ماه عسل برخی اصلاح طلبانِ شرافت گریز با حاکمان زورگو." در چنینشرایطی ، فقرای سیاسی که در ائتلافِ "اعتدال و اصلاح " جا خوش کرده اند ترجیح می دهند برای خوشایند حاکممحبوب، زبان تملق گوی خود را از هر اعتراضی معاف کنند یا عنداللزوم علیه معترضان به کار بگیرند. . آنان زبان خود را لازم دارند تا در حضور قریب به اتفاق چهره های متهم به اصلاح طلبی، قلع و قمع های انتخاباتی را نادیده بگیرند و برای خوشایندِ" آمر اصلی رد صلاحیت ها " چنینبگویند : " تأکید مکرر و اصرار مقام معظم رهبری بر ضرورت افزایش مشارکت مؤثر مردم و فتوا و ابرام ایشان بر حقالناس دانستن رأی مردم در انتخابات، اکنون این موضوع را به امری راهبردی در سیاست کلان جمهوری اسلامی ایران بدل کرده است و ما خرسندیم که در گشایش و ارتفاع این افق خود را صمیمیترین و صادقترین پیرو ایشان میدانیم." البته که حق با آنهاست. قبلا نیز فقر سیاسی اینگروه و ملامت عملی شایستگان، در دستور کار بوده است.
انتخابات شوراهای شهر و روستا را به یاد می آورید ؟ نام افشا کنندگان املاکنجومی به گوش شما خورده است ؟ یاشار سلطانی، برای شما آشنا نیست ؟ همراهان او در شورای سوم که قالیباف را رسوا کردند چه؟ عدم حمایت از کاندیداتوری آن افراد در انتخابات اخیر شوراها، نمایش دیگری بوداز ملامت حق گویان و تلاش" اصلاح طلبانِ منتظر الحکومه" برای اعلام قرابت با قدرتمندان فاسد، بدان امید که لقمه ای از سفره انقلاب به آنان برسد.
اگر قرار باشد نشانه های فقر سیاسی در میان دو جناح سیاسی را لیست کنیممثنوی هفتاد من خواهد شد. در خصوص جناح ولایت ، حرفی برای گفتن ندارم. آنها سال هاست که ذلت سینه چاکی برای رهبر را به جانخریده اند. کارشناسان اقتصادی آنها چشمبر مفاسد کلان احمدی نژاد و سایر هم محفلی های فاسد بستند تا رضایت رهبر را جلب کنند. در برابر اقدامات هزینه ساز در تعاملات بین المللی سکوت کردند تا سهم آنان از قدرت ، کمنشود و ظلمدستگاه های امنیتی و قضایی به شریف ترینانسان ها را تحمل و حتی تشویق کردند زیرا هر نوع اعتراض می توانست موجب کوتاهی آنان از خوان یغما شود . اما آنان هر چه باشند شعارهای مردمفریب نمی دهند. در حالی که گروه مقابل آنان ، فقرای سیاسی و طالب جاه و مقام هستند که به دروغ، خود را مستغنی نشان می دهند .آنان به لطایف الحیل ، گدایی های سیاسی خویش را توجیه و حتی تقدیس می کنند. پس افشای رفتار توام با گدایی سیاسی اینگروه ، اولویت بیشتری دارد و ایننوشتار نیز نه از سر کینه نسبت به کسی بلکه مبتنی بر اعتقاد به اولویت مزبور است.
اجازه دهید ذکر نمونه ها را با یادآوری مظلومیت یک وکیل وظیفه شناس و اقدامات تحسین برانگیز یک روحانی شجاع به پایانببرم. وکیل آزاده ، عبدالفتاح سلطانی سالهاست که به جرم دفاع از متهمانسیاسی در زندان به سر می برد. مقایسه تصاویر قبل از زندان او با چهره ای که طی شش سال حبس ظالمانه برای او ساخته اند نشانمی دهد در داخل زندان نیز او از " غیر خودی " هاست و فشار ها بر او، مضاعف. اما "اصلاح طلبان و اعتدالیونِ لاس زن " حاضر نیستند از تریبون های خود برای رساندنفریاد مظلومیت او استفاده کنند. لابد حق دارند ! سلطانی در باند کسی نیست و گدایانسیاسی ، حاضر نیستند به خاطر حمایت از او، اخم دستگاه قضایی و مقام مافوق آن را شاهد باشند. البته سلطانی مظلوم، اینشانس را دارد که اصلاح طلبان و اعتدالیون علیه او بدگویی نمی کنند. در حالی که یک مرجع تقلید ساده زیست ، حق طلب و شجاع از یکسو مورد کینه بالاترین سطح حکومت است و از سوی دیگر برخی قلمبه دستان وابسته به جبهه اصلاحات ، برای خوشایند حاکمیت ، علیه او ، هرزه گویی می کنند. از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی، هیچیک از جناح های حکومتی ، رابطه مناسب با بیت شیرازی - مرحومسید محمد و برادرش آیت اله سید صادق شیراری - نداشتند . اما شیرازی ها ، هیچگاه موضع گیری های سیاسی خود را با نحوه برخورد جناح های سیاسی، تنظیم نکردند.در جریانجنبش سبز ، مواضع حق طلبانه شیرازی و حمایت او از جنبش اعتراضی ، موجب حیرت و تحسینبود . نگاه سنتی سید صادق شیرازی به برخی مناسک و مراسممذهبی ، در طول بیست سال گذشته تغییری نداشته است . پس تردیدی نیست که فریادهای همراه با عصبانیت راس نظام و حواریون او ، ربطی به نگاه سنتی شیرازی ندارد . اگر سردمدار اسلامروسی - سید علی خامنه ای - اتهامناجوانمردانه " تشیع انگلیسی " را متوجه شیرازی می کند دلیل آن را باید در مواضع حق طلبانه این مرجع ظلمستیز جستجو کرد. تلاش عالمانه او برای نشان دادن تفاوت ماهوی نظامولایت فقیه با حکومت علوی ، تاکیدات مکرر بر مخالفت اسلام با زندانی کردن منتقدان و معترضان ، پیگیری و پافشاری بر فعال شدن رسانه های غیر حکومتی به ویژه شبکه های ماهواره ای و حمایت او از نگاه غیر حکومتی به احکام دینی، موجب کینه حکومت علیه شیرازی شده تا جایی که حتی به کتابخانه و مخزن مطبوعات او رحم نکردند. متاسفانه در مورد این روحانی شجاع نیز شاهد رفتاری بودیم که در دعای امام علی ، از آنابراز انزجار شده است . بله ! برخی تریبونهای مدعی اصلاح طلبی ، همانیاوه هایی که رقیب ظاهری آنها تولید کرده است را بازگو می کنند و اینمرجع مستقل را خرافی و وابسته معرفی می نمایند. از نگاه من، این رفتار نیز ریشه در فقر سیاسی و طمع ورزی وابستگان به دو جناح مسلط سیاسی در ایران دارد.
همه آنچه گفتممرا تشویق می کند که همواره دعای امام علی را زمزمه کنمو از خدای بزرگبخواهم مرا در فقری غوطه ور نکند که برای خلاصی از آن ، تملق گوی فاسدترین سیاست پیشگان باشم و ملامت گر انسانهای شایسته.