محمود دولتآبادی میگوید: شرایط با گذشته تفاوت کرده. ممکن است حتی در موقعیتهای خاصی نویسندگان را هم در موضع سخت دفاعی قرار بدهد و امیدوارم چنین اتفاقی نیفتد.
محمود دولتآبادی که به تازگی نشان عالی هنر برای صلح سال ۹۶ را دریافت کرده است، در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در ارزیابیاش از موضعگیری ادبیات معاصر چه داخلی و چه خارجی نسبت به مسأله صلح و انساندوستی باتوجه وضعیت تاریخی امروز جهان و اینکه این مقولات تا چه حد جزو اولویتهای ادبیات جهان هستند، گفت به نسبت گذشته موضوع صلح چندان در فضای ادبی جهانی دیده نمیشود. دلیلش هم این است که ادبیات از آدم فاصله گرفته و وقتی ادبیات از آدم فاصله بگیرد از مسائل حاد آدمیزاد هم دور میشود. منتها اگر بخواهم به طور کلی اظهارنظر کنم ذات هنر و ادبیات همزاد با صلح و انساندوستی است و هیچ نویسنده یا هنرمندی نیست که جانبدار جنگ باشد.
خالق «کلیدر» افزود: در تمام این سالها شخصا به کرات مقالاتی نوشتهام درباره ضرورت آشتی و صلح بین کشور و مردم خودمان با مردم دنیا و کشورهای دیگر و با ملل و حتی دولتهای دیگر. به این ترتیب بدون اینکه شخصا هیچ نفعی در این امور داشته باشم و درحالیکه مدام مورد هجمه بودم؛ مقوله صلح و انساندوستی در دستور کار فکری من بوده و خواهد بود.
دولتآبادی سپس صلح را یکی از الزامات زندگی آدمی خواند و یادآور شد: در شرایط موجود یک وضعیتی به وجود آمده که نویسندگان و هنرمندان باید متوجه آسیبها و خطراتی که ممکن است به جامعهشان وارد شود؛ باشند. مثل همین اتفاق اخیری که در کشور ما رخ داد و به مجلس مملکت حمله شد. اگرچه شخصا به هیچکدام از آن نمایندگان رای ندادهام ولی در هر صورت آنجا ساختمان مجلس ایران است. شرایط با گذشته تفاوت کرده و ممکن است حتی در موقعیتهای خاصی نویسندگان را هم در موضع سخت دفاعی قرار بدهد و امیدوارم چنین اتفاقی نیفتد. به طور کلی هنر با صلح همذات و همزاد است و در هیچ کجای دنیا نشانی ندیدم که نویسندگان و شاعران هنرمندان به جز برای صلح زندگی و فعالیت کرده باشند. همانطور که اشاره کردم موضوع عمده ادبیات انسان است و صلح یکی از الزامات زندگی آدمی است.
او همچنین در پاسخ به این پرسش که رویکرد ادبیات فارسی به مسأله انساندوستی و صلح تا چه حد کاربردی بوده و در قیاس با ادبیات جهان چقدر توانسته نقش خود را در جلب توجه افکار عمومی به مسئله صلح ایفا کند، بیان کرد: یکی از اشکالاتی که در ادبیات معاصر ما پدید آمد این بود که فترت ایجاد شد میان نویسندگان ما در آغاز انقلاب تا ۱۵-۱۰ سال پس از پایان جنگ. این فترت را هیچکس نتوانسته پرکند و نویسندگان جدید ما هم موفق به پرکردن این خلا نشدند بنابراین هنوز یک هویت شاخص در میان نویسندگان بعد از فترت پدید نیامده که بتوانیم درباره اثرگذاری آن در حوزه صلح صحبت کنم. اما تک به تک افراد را که میبینم هیچ جنبه غیرصلحآمیز در روحیه، فعالیتها و آثارشان نمیبینم که البته این شیوه زندگی جزو طبیعت ادبیات و هنر است.
خالق «جای خالی سلوچ» در پایان با تاکید بر اینکه ادبیات نیازی به تبلیغ صلح ندارد، چون با صلح گره خورده است، گفت: اشتباه است اگر فکر کنید ادبیات باید مبلغ چیزی باشد، با این حال فکر نمیکنم تمام آن بچههایی که درباره جنگ نوشتهاند هم به صلح فکر نکنند و قطعا آنها هم به سمت صلح قلم زدهاند. البته اظهارنظر من تلویحی چون تمام آن آثار را نخواندهام. به این ترتیب نباید انتظار کاربرد فوری در این امر داشت. بنا نیست یک اثر ادبی صرفا به صلح و انساندوستی بپردازد بلکه اساسا نفس ادبیات با این مقولات گره خورده است. جهت ادبیات به سمت زندگی و صلح است. فکر کودکانهای است که کسی بگوید من مشغول نوشتن میشوم تا صلح را تبلیغ کنم چون اساسا نیازی به این کار نیست و ادبیات و شعر به احترام زندگی و صلح روی کاغذ آورده میشوند و احتیاجی نیست به کاربرد و تاثیرگذاری فکر کنیم. هیچ نویسنده یا کتابخوانی برداشت جنگجویانه و خصمانه از زندگی و انسان و ادبیات ندارد.