اکبر گنجی - رادیو فردا
حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور، در سال ۱۳۹۳ گفت که "به زور و شلاق نمی شود مردم را به بهشت برد". به غیر از فقیهان منصوب رهبری، آیت الله خامنه ای چندین بار به طور علنی به نقد این نظر حسن روحانی پرداخت. با این همه، در دیدار ۳۰ شهریور ۱۳۹۶ با اعضای مجلس خبرگان رهبری، دوباره لازم دید رویکرد حسن روحانی را نقد کند. اما نکته مهم، تحول نظری او در این زمینه است.
آیت الله خامنه ای همیشه یکی از ایدئولوگ هایی بوده که بردن مردم به بهشت را وظیفه حکومت اسلامی قلمداد کرده است. به عنوان نمونه ، او در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ در مورد این نزاع فکری گفت :
"امیرالمؤمنین فرمود: اگر از من اطاعت کنید، من شما را به بهشت می رسانم. عبارت امیرالمؤمنین در خطبه [۱۵۶] نهجالبلاغه این است؛ می فرماید: فَاِن اَطَعتُمونى فَاِنّى حامِلُکُم اِن شاءَ اللهُ عَلى سَبیلِ الجَنَّة؛ فرمود اگر آنچه من می گویم، گوش کنید و عمل کنید، من شما را به بهشت خواهم رساند، وَ اِن کانَ ذا مَشَقَّةٍ شَدیدَةٍ وَ مَذاقَةٍ مَریرة؛ اگرچه این کار، بسیار دشوار است، بسیار سخت است، تلخ است. این حرکت، حرکت کوچکى نیست، حرکت آسانى نیست؛ این هدف امیرالمؤمنین [است]. رساندن انسانها به بهشت، هم در زمینه فکرى مردم، [هم] در زمینه روحى و قلبى مردم، [هم] در حیات اجتماعى مردم، نقش مى آفریند. من از این جهت روى این تکیه می کنم که گاهى شنیده می شود کسانى در گوشه و کنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند این ها می شود، می گویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟ خب بله؛ بله، همین است. فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است: حاکم اسلامى می خواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛ [لذا] راهها را باید هموار کند. اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است. فطرت انسانها متمایل به سعادت است، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛ این وظیفه ما است، این کارى است که امیرالمؤمنین بار آن را بر دوش خود گرفته است و احساس وظیفه میکند که مردم را به بهشت برساند".
بدین ترتیب، مهمترین ملاک تمایز "حکومت/ زمامدار اسلامی" از "حکومت/ زمامدار غیر اسلامی" ، بردن و نبردن مردم به بهشت است. منتهی بر این نکته تأکید می کند که رهبر مسلمانان مردم را به "زور و فشار و تحمیل" به بهشت نمی راند، بلکه راه های رفتن آنان به بهشت را هموار می سازد.
اگر چه ناقدان می توانستند همان زمان از او بپرسند که هموار کردن راه به چه معناست؟ آیا راه را با اجبار هموار نمی سازید؟، ولی "نفی زبانی" کاربرد زور و فشار و تحمیل برای راندن مردم به بهشت توسط حکومت، از سوی رهبر جمهوری اسلامی، اندکی امید بخش بود که "بهشت به زور تازیانه و شمشیر" آن قدر ژشت و ناموجه و ناموثر است که اگرچه در عمل هرکاری انجام می دهند، حداقل در مقام نظر و زبان آن را انکار می کنند.
سه سال از آن زمان گذشته است. سه سال دیگر بر عمر آیت الله خامنه ای افزوده شده و او هرچه به مرگ نزدیک تر می شود، گویی بی پرواتر شده و وظیفه خود می داند که هرچه بیشتر به سمت بنیادگرایی دینی و قشری گری مذهبی پیش رفته تا شاید بدین ترتیب- به خیال واهی- خود نیز راهی بهشت شود. او به همه فقهای عضو مجلس خبرگان رهبری گفت :
"مسئله تدیّن مردم؛ خب ما می خواهیم مردم متدیّن بشوند. این حرف گاهی تکرار شده که "ما مردم را نمی خواهیم بِزور به بهشت ببریم"؛ خب این به نظر ما یک تعبیر صحیحی نیست، تعبیر مغالطهآمیزی است. هیچ کس بِزور کسی را به بهشت نمی خواهد ببرد امّا بایستی ما راه بهشت را به روی مردم باز کنیم، مردم را تشویق کنیم. اصلاً پیغمبران برای این آمدند؛ آمدند که مردم را به بهشت ببرند، نگذارند مردم به جهنّم بروند؛ اصلاً تمام ارسال رسل و انزال کتب و اینهمه زحمت و مجاهدت برای این بوده که نگذارند مردم دچار جهنّم بشوند. این وظیفه ما است، باید این کار را انجام بدهیم، مردم باید متدیّن بشوند؛ در این شکّی نیست. البتّه از طریق درست و به شکل درست. اینهم که حالا کسی بگوید "در اسلام در این زمینه زور وجود ندارد" حرف درستی نیست؛ [پس] این حدود شرعیّه چیست؟ این "فَـاجلِدوا ... مِائَةَ جَلدَة:..صد تازیانه بزنید"(نور، ۲ ) یا "فَاجلِدوهُم ثَمّْنینَ جَلدَة:...هشتاد تازیانه به آنان بزنید ..."(نور، ۴؛ ) پس چیست؟ این ها همان زور است".
تحول- یا به تعبیر بهتر: سقوط فکری- آیت الله خامنه ای در این است که به صراحت از کاربرد زور برای راندن مردم به بهشت توسط حکومت دفاع می کند. در این خصوص چند نکته قابل تأمل ست :
یکم- زور چیست؟ آیت الله خامنه ای حدود و قصاص را به عنوان زورهای حکومت برای راندن مردم به بهشت مطرح می سازد. احکام فقهی چون حد سرقت، حد محاربه، حد ارتداد، حد سنگسار،حد زنای محصنه، حد زنای غیر محصنه، حد شرابخواری، حد سب النبی، حد لواط ، و...؛ قصاص. البته تعزیرات حکومتی را هم که فقیهان معتقد به ولایت فقیه از اختیارات ولی فقیه به شمار می آورند، بخش دیگری از احکام اجباری راندن مردم به بهشت هستند.
دوم- آیا اجرای حدود و قصاص فرد را به بهشت می برد؟ آیت الله خامنه ای دقیقاً روشن نکرده است که اجرای حدود و قصاص و تعزیرات چگونه موجب بهشت اجباری می شود. آیا وقتی دست سارقی قطع شد، آن سارق بهشتی می شود؟ آیا وقتی دست و پای محارب به طور معکوس قطع شد، محارب راهی بهشت خواهد شد؟ آیا اعدام مفسد فی الارض ، مفسد را به بهشت می راند؟ آیا زانی با سنگسار شدن، راهی بهشت می شود؟ آیا اعدام مرتد، او را بهشتی می سازد؟ و...
معلوم است که از نظر فقیهان جای این ها دوزخ است. مرتد گرفتار جهنم ابدی است و با اجرای حد، به بهشت نمی رود. مرتکب زنای محصنه هم به قعر جهنم می رود، نه بهشت.
سوم- آیا اجرای حدود برای ترس دیگران است؟ در واقع- به تعبیر امروزیان، از نظر فقها، اجرای حدود و قصاص و تعزیرات، به غیر از "مجازات استحقاقی" ، "نقش پیشگیرانه" دارند. یعنی مردم با دیدن این نوع مجازات های شدید دنیوی- و عقوبت اخروی وعده داده شده- از ارتکاب خلاف و گناه دست خواهند کشید.
فرض کنیم اجرای حدود و قصاص و تعزیرات واقعاً نقش پیش گیرانه داشته باشند و اکثریت بالای مردم پس از دیدن این مجازات ها درباره خلافکاران، مرتکب خلاف نشوند. آیا در این صورت آنان لزوماً به بهشت خواهند رفت؟
پاسخ این پرسش منفی است. ممکن است فردی به طور مطلق بی دین باشد. یا مشرک باشد. یا در دل و ذهنش به خدا و پیامبر و مقدسات توهین کند. یا پیامبر اسلام را راستگو- و در نتیجه پیامبر- به شمار نیاورد. این "یا" ها را می توان همین طور ادامه داد.
بدین ترتیب، ما با افراد بسیار بیشماری مواجه خواهیم بود که اگر چه مرتکب اعمالی نشده اند که شامل حدود و قصاص و تعزیرات شوند، اما- از نظر فقها- قطعاً جایشان جهنم است، نه بهشت.
چهارم- آیا اجرای حدود موثر است؟ واقعیت ۳۹ سال حکومت فقیه سالار جمهوری اسلامی و اجرای حدود و قصاص و تعزیرات نشان می دهد که اجرای این مجازات ها به هیچ وجه موثر نبوده و شمار مرتکبان مصادیق این عناوین نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش هم پیدا کرده است.
سهل است. جامعه عناوین تازه ای ساخته که نظیرش در دوران شاه اصلاً وجود نداشته است. "ازدواج سفید" یکی از آن موارد است. گمان نمی کنم در زمان شاه رسمی شدن ارتباط جنسی برخی زنان شوهردار مصداقی داشته باشد.
حتی عده ای در واکنش به بهشت زوری فقیهانه، خود را یهودی، مسیحی، بهایی، و...اعلام می کنند. فرایند مسیحی شدن مسلمانان، مراجع تقلید و آیت الله خامنه ای را به شدت عصبانی کرده است.
برخی افراد آگاهانه مرتکب اعمالی می شوند تا حد تازیانه درباره آنان اجرأ شود و به آن در سطح جهانی فخر بفروشند. یا از مزایای دنیوی آن استفاده کنند.
مجازات تعزیراتی اعدام در مورد مواد مخدر، که به گفته مقامات قوه قضائیه بیش از ۹۰ درصد اعدام های ایران را تشکیل داده، و ایران را به یکی از سه کشور اول اعدام کننده تبدیل کرده، نشان می دهد که اجرای حدود و قصاص و تعزیرات تا چه اندازه موثر بوده اند.
پنجم- آیا با اجرای حدود جامعه اخلاقی/بهشتی می شود؟ تصور این که چه نوع افرادی بهشتی خواهند شد، نیز مهم است. فقها باورهای دینی و فضایل اخلاقی را در پای احکام فقهی قربانی کرده اند. گویی عدم ارتکاب مصادیق حدود و قصاص و تعزیرات فرد را بهشتی می سازد.
فقها دائماً از بی اخلاقی می نالند. آنان به خوبی می دانند که نتیجه عملکردشان افزایش بسیار زیاد چیزی است که "مسائل اجتماعی" و "بد" به شمار می آورند. علی مطهری گزارش داد که وقتی چند جلسه وضعیت مسائل اجتماعی را به آیت الله خامنه ای گزارش داد ه اند، او در حضور جمع گریسته است.
گریستن، حداقل مجازات آیت الله خامنه ای برای کاری است که فقیهان به رهبری او با مردم و جامعه ایران کرده اند.
ششم- جهاد افضل چیست؟ به گفته پیامبر اسلام ، بزرگترین جهاد سخن حق و عدل گفتن در برابر سلطان ستمگر است. آیت الله خامنه ای رهبری نظام "استبداد دینی" است. سلطان ستمگر با کمک فقیهان درباری و نظامیان، مطابق میل خودسرانه حکمرانی می کند.
این سلطان ستمگر اگر واقعاً خواهان بهشت رفتن مردم است، حکومت دینی، ولایت فقیه و اجرای حدود و قصاص و تعزیرات را تعطیل سازد. در این صورت مردم آزاد خواهند شد. اسلام هم هزینه عملکرد فقیهان و مفتیان و مفتشان و...را نخواهد پرداخت.
کانال تلگرام اکبر گنجی: https://telegram.me/ganji_akbar