- بهاره رهنما بعد از مقتل خوانی در سوگ عاشورا، نمایشی یا مضمون زنان کربلا را روی صحنه میبرد.
- نمایش مذهبی که به کارگردانی این بازیگر روی صحنه رفته، یک خوانندهی زن دارد!
- اجرای این موسیقی دو نفره از اینستاگرام بهاره رهنما و لیدا باقری حذف شد.
- چه شد بازیگری که مدافع آزادی و حقوق زنان بود، مقتلخوان و به مبلغ عاشورا تبدیل شد؟
فناوریها و اختراعات بشری هنوز به آن سطح نرسیده که سیستم یا لوازمی طراحی کند که با کمک آن سنجیده شود «آدمی چه میزان به آن کاری که میکند باور دارد» از این رو قضاوت در مورد «میزان باور افراد به آنچه از خود بروز میدهند ممکن نیست» اما بیتردید اگر روزی بشنویم جودی فاستر یا جولین مور ستارگان آتئیست سینما هر یکشنبه به کلیسا میروند حتما تعجب خواهیم کرد.
جولین مور در سال ۲۰۱۳ در فیلم معروف «کری» نقش مادر مذهبی و متعصب دختربچهای را بازی کرد که زندگیاش به دلیل فشارهای مادر فناتیک بر باد رفت. اما کسی به جولین مور انتقاد نکرد که چرا به عنوان یک آتئیست در نقش یک زن مذهبی ظاهر شده است و او هرگز در مصاحبه یا نوشتهای عنوان نکرد که به آنچه بازی کرده اعتقاد داشته است، چون کار بازیگر «نقش پردازیست». جولین مور در این فیلم آنقدر حرفهای نقش یک زن مذهبی را اجرا کرد که نامزد سه جایزه شد.
«خورشیدهای همیشه» عنوان نمایشی است به کارگردانی بهاره رهنما که خود او به همراه اکرم محمدی بازیگران آن هستند. در مورد این نمایش آمده «روایتگر لالاییهای حضرت رباب و عاشورا از نگاه زینب و امالبنین» است؛ سه زنی که طبق روایات شیعه واقعه عاشورا روی آنها تاثیر زیادی داشته است.
اگرچه در حیطهی فنی، محتوای نمایش، دکور و لباس بازیگران و موسیقی با رنگ و بوی عاشورایی و مذهبی تهیه شده، اما دستکم گریم، طراحی پوستر، خواننده زن و بعضی مسائل حاشیهای دیگری وجود دارد که این نمایش را میتوان بر اساس آن از جهات مختلف زیر ذرهبین قرار داد.
کمی به عقببرگردیم، سال ۱۳۸۸، آن زمان که بهاره رهنما و خیلی دیگر از هنرمندان به حمایت از میرحسین موسوی برخاستند و بعد از انتخابات و سرکوب معترضین به نتیجهی انتخابات، خود را حامی «جنبش سبز» معرفی کردند. در مورد بهاره رهنما تا سالها شال سبز از سر او نمیافتاد، اگر شال سبز نداشت، حتما مچبند یا مانتوی سبزش را بر تن داشت و با همانها در فضای عمومی و مصاحبهها و جشنوارهها و افتتاحیهها حاضر میشد.
معمولاً صفحات آخر روزنامههای اصلاحطلب در ایران پاتوق روشنفکران است و در طول ماه چند بار دلنوشته و یادداشتی از آنها در این صفحات به چاپ میرسد که عموماً محتوای اجتماعی دارد و بر مبنای سوژههای شخصی آنهاست. روزنامههای شرق و اعتماد در ایران در صف نخست مطبوعات اصلاحطلب قرار داشتند و رهنما ستوننویس آنها که از دردها و رنجهای شخصی و اجتماعی مینوشت.
دی ماه سال ۱۳۹۱ بهاره رهنما حتی شب آخر نمایش «چشمهایی که مال تو نیست» را به مصطفی تاجزاده تقدیم کرد. وبسایت صراط نیوز وابسته به حزبالله در واکنش به این موضوع نوشت که «باید به جناب ضرغامی [رییس پیشین صدا و سیما] دست مریزاد گفت که چگونه تریبون بیتالمال را در اختیار افرادی قرار میدهد که هنوز در توهم فتنه بسر میبرند و چگونه از سران فتنه حمایت میکنند و خون به دل علاقمندان نظام میکنند».
همزمان در طول این سالها بهاره رهنما، خود را در قامت یک فعال در حوزه زنان نیز معرفی و اعلام کرد «دغدغهام آسیبشناسی مسائل زنان است».
وی در صفحه اینستاگرام خود، تصاویری از خودش منتشر میکرد که به طور خلاصه از نظر ظاهری با آن چارچوبهایی که شرع و قوانین اسلامی و انتظامی امر و نهی کرده متفاوت بود و در انظار طوری ظاهر میشد که هم سبز بودنش علنی باشد و هم دور بودنش از اعتقادات سفت و سخت شرعی به ویژه در مسئله حجاب، اما همین فرد با این خصوصیات سال ۱۳۹۳ به مناسبت ماه محرم در برج میلاد «مقتلخوانی» میکند و در انتقاد به آنهایی که او را با هویتی دیگر میشناختند و این تضاد را زیر سوال میبردند مینویسد: «سازندگان این موج را به گلوی تیر خورده سه ساله امام حسین میسپارم»!
بعد از مقتلخوانی، رسانههای تندرو که تا آن زمان علیه رهنما موضع داشتند، منتقدین او را متهم به «استبداد شبهروشنفکرها در قالب دموکراسی!» کردند.
حالا او بعد از حدود چهار سال، نمایش دیگری را روی صحنه برده با مضمون عاشورا، که حالا بدون تعارف در مورد آن میگوید: «زنان کربلا ادامهی یک دلمشغولی است». همسر دوم بهاره رهنما اسپانسر و تهیهکننده این نمایش است.
همسر دوم بهاره رهنما یک تاجر لوازم آرایشی است، پیراهنی میپوشد که به یقه آخوندی مشهور است و ریشی میگذارد که در ایران نماد آدمهای ارزشی و انقلابی است. رهنما میگوید: «او [همسرش] مثل من به امام حسین عشق دارد و دوست داشت در کاری با من همکاری داشته باشد که ترجیح داد این نمایش باشد».
خوانندهی نمایش «خورشیدهای همیشه» لیدا باقری است. او و بهاره رهنما هزمان بخشی از موسیقی نمایش را به همراه تبلیغ آن در اینستاگرام خود قرار دادهاند. اما خوانندگی یک زن حتماً عبور از خط قرمزهاست. از دو جبهه به او و بهاره رهنما حمله شد. یک سو، اقلیت تندرویی که خوانندگی و صدای زن را علیه آموزههای دینی خود میدانند، و سوی دیگر، اکثریت پرسشگر که سوالشان این است: «تضاد تا کجا؟» مگر میشود بدیهیات و باید و نبایدهای دین البته میتوان به کنار گذاشت و با همه آنها خداحافظی کرد؛ ولی آیا میتوان آنها را را به سلیقه نیز انتخاب کرد و دلبخواه به کار برد یا نبرد؟!
منتقدین بهاره رهنما میپرسند چطور فردی که پوششی غیر از آنچه آموزههای اسلامی به او امر و نهی کرده دارد و صدای ممنوعهی زن را در خدمت هنر و نمایش گرفته حالا راوی اسلام و «امام حسین» شده است؟!
بسیاری از مخاطبان، این تغییرات بهاره رهنما را به ازدواج او نسبت دادهاند. دلیل آنها نیز حجاب این بازیگر است که بعد از ازدواج تغییر کرد و سفت و سخت شد.
تصاویر شخصی لیدا باقری خوانندهی این نمایش در اینستاگراماش نشان میدهد، او نیز مانند خیلی از هم سن و سالهایش پایبندی چندانی به حجاب ندارد و قواعد و ساختارهای فرهنگی و دینی حکومتی برایش ملاک نیست. حتی میتوان به او حق داد که مثل بسیاری دیگر از هنرمندان صرفا برای انتفاع اقتصادی و کسب درآمد، پروژههای مذهبی را که قلباً اعتقادی به آنها ندارند قبول میکنند.
اما باقری و رهنما تفاوت عمدهای با هم دارند، باقری دستکم در صفحه اینستاگرام خود مدعی پایبندی به چیزی نشده، درست در نقطه مقابل رهنما که بخشی از دین را کنار زده و بخش دیگری از آن را دغدغه و مشغولیت درونی خود معرفی میکند.
در توضیح اینکه چرا آهنگ زنانه از صفحه اینستاگرام آنها حذف شده، لیدا باقری به تندروها اشاره کرده است.
البته چرخشی که بهاره رهنما داشته، پیش از او آزاده نامداری و الهام چرخنده هم داشتند و از سوی عموم جامعه تقبیح شدند. حجاب رهنما هم بعد از ازدواجاش سوژه رسانهها شد.
تا چه اندازه منافع شخصی در این تغییر اثر دارد و تا چه اندازه انسان هویت مستقل خود را حفظ میکند یا بسته به شرایط آن را از دیگری یا دیگران وام میگیرد پرسشهایی است که نه تنها خود این افراد میبایست به کند و کاو در آن بپردازند بلکه در حیطهی روانشناسی اجتماعی نیز قابل بررسی است.