اعتماد ـ سمیه مقدم: «راه سرمایهگذاری شرکتهای امریکایی در پروژههای نفت و گاز ایران باز است و لازم نیست آقای ترامپ به این اندازه اظهار نگرانی کند.» این بخشی از اظهارات بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران است که در حاشیه دیدار با همتای کرهای خود عنوان میکند تا بار دیگر خیال شرکتهای امریکایی که قصد دارند به بازار ایران وارد شوند را راحت کند.
در سالهای پس از برجام، زنگنه بارها اعلام کرده است که با ورود شرکتهای امریکایی به ایران مشکلی ندارد و این شرکتها میتوانند پای میز مذاکره برای اجرای پروژههای مختلف نفتی ایران قرار گیرند و حالا پس از اظهارات جدید دونالد ترامپ در مورد رابطه با ایران و نفعی که شرکتهای اروپایی از این ارتباط میبرند؛ زنگنه یک بار دیگر از شرکتهای امریکایی میخواهد که وارد بازار ایران شوند و از همان سودی که اروپاییها از رابطه با ایران میبرند، آنها هم مستفیض شوند.
گویا اینبار، در باغ سبزی که زنگنه به امریکاییها نشان میدهد، بیش از دعوتهای دفعات گذشته است و زنگنه قصد ندارد از حرف خود کوتاه بیاید و مستقیم قوانین امریکایی را به عنوان مانع سرمایهگذاری و حضور شرکتهای امریکایی نشانه گرفته است.
به نظر میرسد حالا با این اظهارات جدید و رویهای که شیخالوزرای نفتی ایران در پیش گرفته است ایران قصد دارد به سهمخواهی امریکا از بازار نفت پایان دهد و اینبار با دعوت از سرمایهگذاران نفتی امریکایی برای حضور در ایران مستقیما تضاد بخش خصوصی امریکا با قوانین دونالد ترامپ را نشانه گرفته است. نکتهای که بارها مستقیم و غیر مستقیم از سوی کاخ سفید مطرح شده است. آمادگی برای حضور سرمایهگذاران امریکایی در پروژههای نفتی ایران در شرایط کنونی که شرکتهای اروپایی نگران تجربه جریمههای سنگین سال ۲۰۰۷ هستند از این جهت توسط وزیر نفت مطرح میشود تا راهی برای مذاکره با شرکتهای امریکایی باز شود و بتواند از شدت تحریمهای احتمالی که اگر بر میز کاخ سفید قرار بگیرد، بکاهد تا کمتر دامن صنعت نفت ایران از این تحریمها متضرر شود.
در این بین برخی کارشناسان معتقدند که سهمخواهی نفتی امریکا، در شیطنتهای گاه و بیگاه کاخ سفید بیتاثیر نیست و گرچه کاخ سفید مسائل پیچیده دیپلماتیک را پیش میکشد اما سهم خواهی مساله دیگری است. شواهد این موضوع را از اظهارات عریان کاخ سفید در ماههای آغازین روی کار آمدن دولت آقای دونالد ترامپ درباره عراق و در ماههای گذشته درباره ایران به روشنی میتوان دریافت. کاخ سفید در ماه فوریه سال جاری یعنی دقیقا یک ماه پس از آغاز به کار دولت جدید، اذعان داشت که دولت آقای اوباما با خارج کردن نیروهای امریکایی از عراق و عدم دریافت مالیاتی که عراق در قبال حفاظت نظامی به امریکا میپرداخت، این کشور را عملا از سود نفتی عراق بیبهره ساخته است. ترامپ همچنین در اظهارات ماههای گذشته خود نیز اعلام کرده بود که چرا نباید امریکا هیچ بهرهای از منابع نفت و گاز ایران داشته باشد.
خروج امریکا از برجام، گرچه هنوز ساز و کار ادامه همکاریهای سرمایهگذاران اروپایی در پروژههای نفتی ایران را تغییر نداده است و این کشورها اعلام کردهاند که به برجام پایبند بوده و همکاریهای تجاری خود را به خصوص در بخش انرژی با ایران ادامه خواهند داد اما سابقه سالهای تحریم ایران در فاصله سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ میلادی که شرکتهای سرمایهگذار در ایران را متحمل پرداخت جریمهای بالغ بر ۱۱ میلیارد دلار ساخت، نگرانیهایی را در شرایط کنونی برای این سرمایهگذاران ایجاد کرده است.
زمانی که زنگنه قرارداد توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی را با کنسرسیومی تحت ریاست توتال به امضا رساند که در واقع آگاهانهترین قرارداد تاریخ صنعت نفت ایران محسوب میشود؛ محتملا پیشبینی میشد که سهمخواهی نفتی امریکا از ایران تمامی ندارد و امریکاییها گرچه، سیاست یک بام و دو هوا را برای حضور در پروژههای ایران در پیش گرفتهاند اما خواهان حضور در صنعت نفت و گاز آن هستند. با توجه به باز نشدن قسمت دوم سوییفت پس از تحریمها، جابهجایی پول برای سرمایهگذاران خارجی همانند سالهای تحریم، بزرگترین مشکل سرمایهگذاری خارجی است.
این مشکل تا زمانی که دستور آن از خزانه داری امریکا صادر نشود، تحرکی در این زمینه صورت نخواهد گرفت کمااینکه در این دو سال نیز این مشکل عمدهترین معضل سرمایهگذاران بینالمللی ایران بوده است. بنابراین در شرایط کنونی سرمایهگذاری شرکتهای امریکایی و همراه کردن آنها با سرمایهگذارانی از سایر ملیتها ضمن اینکه احتمال حل مشکل جابهجایی پول را کاهش میدهد، میتواند مصونیتی باشد برای شرکتهای اروپایی که در ایران سرمایهگذاری کردهاند و کشور مطبوعشان با امریکا برای خروج از توافق برجام همکاری نکردهاند.
این موضوع را به روشنی از پاسخ وزیرنفت در دیداربا همتای کرهایاش پاسخ میدهد زمانی که از وی سوال میشود «آقای دونالد ترامپ، رییسجمهوری امریکا بهتازگی در اظهارات خود اعلام کردهاند که اروپاییها از برجام حمایت میکنند زیرا در ایران منفعت دارند، آیا این گفتهها روی مراودات شما با شرکتهای اروپایی تاثیرگذار است»، به صراحت میگوید: آقای ترامپ چرا ناراحت است که اروپاییها از معامله با ایران پول میبرند، چرا جلوی شرکتهای امریکایی را گرفته است؟ شرکتهای امریکاییها هم به ایران بیایند و منفعت ببرند تا آقای ترامپ ناراحت نباشد. خودشان مانع حضور شرکتهای امریکایی در ایران شدهاند، ما هیچ محدودیتی برای همکاری و مذاکره با شرکتهای امریکایی بهمنظور توسعه منابع نفت و گاز ایران نداریم و همین فردا اگر آنها بخواهند آماده مذاکره هستیم.
با نگاهی به سابقه همکاری شرکتهای امریکایی در ایران میتوان دریافت که پس از برجام تنها کشوری که سهمی در پروژههای تجاری و توسعهای ایران نداشته، امریکاست. بسیاری بر این باورند که شرکتهای امریکایی تنها شرکتهایی در جهان هستند که همواره در راستای منافع ملی این کشور حرکت نمیکنند و منافع سازمانی شرکتهای خود را در نظر میگیرند، اما تجربه پسا برجام نشان داد که شرکتهای بزرگ نفتی امریکا از این جهت که سهامداران آنها عمدتا از حزب جمهوریخواه هستند، تا زمانی که دستورکاخسفید نباشد حاضر به همکاری با ایران نیستند با وجود اینکه در ماههای گذشته مذاکراتی با برخی سرمایهگذاران امریکایی انجام شده است. در این راستا شرکتهای هالیبرتون و اکسون موبیل مهمترین شرکتهای نفتی بزرگ امریکایی هستند که پیش از تحریمها در پروژههای نفتی ایران حضور داشتند، شرکتهایی که در حال حاضر در غرب ایران و در آن سوی مرزها در عراق برای توسعه میادین نفتی این کشور، حضور فعال دارند.
بعید نیست اگر با اظهارات اخیر وزیر نفت که البته بارها تکرار شده است، شرکتهای سرمایهگذار امریکایی وارد پروژههای نفتی ایران شوند، پروژههای غرب کارون و فاز ۱۱ پارس جنوبی در اولویت سرمایهگذاری آنها قرار گیرد. اگرچه برجام شرایطی برای مذاکره با شرکتهای امریکایی نیز فراهم آورد اما برخلاف مذاکرات با شرکتهای اروپایی عملا منتج به قرارداد و سرمایهگذاری این کشورها نشد و مشخص نیست که آیا به راستی کاخ سفید مانع انجام این قراردادهاست یا دلایل دیگری مانع ورود این شرکتها شده است. با این همه شرکتهای امریکایی بسیاری پیش از تحریمها در ایران برای توسعه پروژههای نفت و گاز حضور داشتند.
باید متذکر شد که سهم خواهی از نفت امریکا تنها شامل ایران نیست و کاخ سفید معتقد است که تمام منابعی که در جهان وجود دارد باید سودی به کشور مطبوعش برساند. این موضوع را به روشنی میتوان از خروج امریکا از یونسکو و تجارت جهانی دریافت.