سخنان اخیر دونالد ترامپ درمورد برجام و سپاه پاسداران و صحبتهای روحانی و ظریف در حمایت از سپاه، بحث حمایت کردن یا نکردن مردم از این نیروی مهم نظامی کشور را در رساناهای فارسی زبان خارج کشور و شبکههای اجتماعی داغ کرده است. سپاه همانگونه که در عرصه داخلی نقش منفی، سرکوبگر و آزادی ستیز داشته، در دفاع از کشور در برابر صدام یا داعش و یا حمله احتمالی نظامی امریکا نقش مدافع کشور و حافظ تمامیت ارضی آن را داشته و دارد. تعیین زاویه دید و اینکه در چه نقش و جایگاهی درمورد سپاه قضاوت میکنیم، در ارزیابی و قضاوت درباره نقش این نیروی نظامی کشور بسیار مهم است. تداخل این موقعیتها و تغییر ندادن زاویه دید در نگاه به سپاه، باعث سردرگمی اخیر درمیان بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی و برخی مفسران سیاسی شده است.
سپاه در سه عرصه مهم نظامی، سیاسی و اقتصادی نقش عمده در کشور بازی میکند. در سالهای اخیر نقش سیاسی و بویژه اقتصادی سپاه در کشور افزایش چشمگیر داشته است. روشن است که آزادیخواهان ایران از دخالت سپاه در سیاست و بویژه ورود این نیرو به عرصه انتخابات برای حمایت از کاندیدای یک جناح خاص و یا چنگ اندازی بر اقتصاد کشور و خفه کردن فضای رقابت آزاد اقتصادی برای بخش خصوصی، ناراضیاند. همچنین نقش سپاه در سرکوب و بازداشت معترضان و مخالفان کارنامه سپاه را در اذهان بخش بزرگی از مردم ایران سیاه کرده است.
کارنامه سیاهِ سپاه در عرصه داخلی و سیاستهای بعضا نابخردانه جمهوری اسلامی در منطقه اما، نقش مهم این نیروی نظامی در دفاع از مرزهای کشور و ایجاد امنیت عمومی در کشور را منتفی نمیسازد. امنیت مقدم بر دمکراسی است و تا امنیت نباشد کشوری نیست تا برای آن دل بسوزانیم و یا شرایطی مهیا نیست تا برای برقراری دمکراسی تلاش کنیم. سپاه تنها در خیابانهای تهران باتوم بر سر معترضان یا بر قلم دختر جوان نمیکوبد، بلکه پای داعش و دیگر نیروهای تکفیری و تروریست را از مرزهای ایران و در خیابانهای تهران نیز قلم میکند. سپاه یکی از نیروی عمده در مبارزه با داعش و جلوگیری از پیروزی این جماعت تروریست در عراق و سوریه و نهایتا جلوگیری از تهدید مناطق مرزی ایران از سوی آنان بوده است.
یکی از معضلات بسیاری از مخالفان و منتقدان نظام جمهوری اسلامی این است که در بررسی و نقد جایگاه نهادها و شخصیتهای سیاسی کشور، نگاهی همه یا هیچ داشتهاند و یا به عبارت دیگر همیشه از یک زاویه به نهادها و سیاستمداران کشور نگریستهاند. این درحالیست که نمیتوان از یک دیدگاه ثابت به سپاهِ مدافع مرزهای کشور و سپاهِ سرکوبگر در خیابانهای تهران یا مداخله گر در انتخابات، نگریست. رئیس جمهور در تبلیغات انتخاباتی نیز با رئیس جمهوری که صدای واحد کشور در برابر تهدیدات خارجی، آن هم از سوی پرقدرت ترین نیروی نظامی و اقتصادی جهان است، یکی نیست و در یک جایگاه قرار ندارد. در هیج جای دنیا نیز از جمله در دمکراسیهای جهان احزاب و شخصیتهای سیاسی از همان زبان سیاسی که در عرصه سیاست داخلی و گفتگو با رقیب داخلی بکار میبرند، در برابر نیروهای دشمن یا تهدید کننده خارجی استفاده نمیکنند. پس از سر مچگیری نمیتوان به روحانی یا محمد جواد ظریف خرده گرفت که دیروز در تریبونها از دخالت سپاه در سیاست و نقش فربه آن در اقتصاد کشور ایراد میگرفتند و امروز در برابر تهدید و زورگویی دولت امریکا به رهبری ترامپ از سپاه به مثابه نیروی عمده دفاعی کشور، حمایت میکنند.
فرض کنیم حملات داعش به مجلس و آرامگاه آیت الله خمینی محدود نشده بود و موفق شده بود در مرزهای کشور نفوذ کند و امنیت مردم آن نواحی را برهم زند یا اینکه متروهای تهران و یا محل تجمعات مردمی مانند کنسرتها و ورزشگاهها، پیاده روها را مورد حمله قرار دهد و یا امنیت هواپیماها و قطارهای مسافری کشور را چنانکه در بسیاری از کشورها عمل کرده است، مورد حمله انتحاری و ترور قرار میداد. آیا مخالفان حکومت و حتی چماقِ سپاه خوردگان در جایی که سپاه حضور پر رنگ داشت احساس امنیت بیشتر میکردند یا در آنجاها که با عدم حضور این نیروی نظامی و اطلاعاتی امنیت آنها به خطر میافتاد؟
پاسخ روشن و آسان به این سوال هر ایرانی داخل و یا خارج کشور را وامیدارد هنگام داوری در مورد نهادها و مسئولان سیاسی کشور زاویه مناسب را انتخاب کنند تا دچار سرگردانی یا قضاوت نابجا نشوند و اعمال هر نهاد یا سیاستمدار را در زمان، جایگاه و موقعیت سیاسی خویش مورد داوری قرار دهند.