Tuesday, Nov 7, 2017

صفحه نخست » شیرین عبادی، مازیار بهاری، مسعود بهنود، محمدتقی کروبی و علی‌اصغر رمضان‌پور در جلسه بزرگداشت علیرضا رجایی

00cs5kfkdvb_small.jpgصبا زواره‌ای - ایران وایر

شنبه شب، چهارم نوامبر، جلسه‌ای برای بزرگداشت علیرضا رجایی به دعوت «مرکز حامیان حقوق بشر» در دانشگاه «سواس» لندن تشکیل شد. «شیرین عبادی»، رییس این مرکز و میزبان جلسه به همراه میهمانان دیگر، «مازیار بهاری»، «رها بحرینی»، «مسعود بهنود»، «محمدتقی کروبی» و «علی‌اصغر رمضان‌پور»، در کنار پرداختن به ویژگی‌ها و شرایط سخت زندان و بیماری این روزنامه نگار و فعال سیاسی، به مساله‌ عدم رسیدگی به زندانیان سیاسی-عقیدتی بیمار پرداختند. جلسه به صورت پرسش و پاسخ میان مازیار بهاری، مدیر «ایران‌وایر» و میهمانان دیگر برگزار شد.

علیرضا رجایی، روزنامه نگار، عضو هیات مدیره‌ «انجمن صنفی روزنامه‌نگاران»، مدیر «انتشارات گام‌نو» و فعال سیاسی ملی-مذهبی که به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»، چهار سال را در زندان گذرانده، در همان دوران به سرطان سینوس مبتلا شده است. او که پس از آزادی از زندان، دوره درمان خود را آغاز کرد، در آخرین مرحله از این روند، پس از عمل جراحی، چشم راست و بخشی از استخوان‌های سمت راست صورتش را از دست داد.

در این نشست، مسعود بهنود، روزنامه‌نگار ساکن لندن در پاسخ به تشابه سرنوشت «هاله سحابی»، «هدی صابر» و علیرضا رجایی اشاره کرد و گفت: «به نوعی در این سرنوشت دست کاری شد.»

dggg4g4g4g4ghj.jpgوی هم چنین از آغاز آشنایی خود با این گروه از فعالان سیاسی اجتماعی در مقطع دوم خرداد گفت: «وقتی دوم خرداد ارتباطی میان ما و آن ها به وجود آمد، فهمیدیم که 17 یا 18 سال را از دست داده ایم. ما فکر ‌می‌کردیم آن ها همه آدم کش هستند و آن ها خیال می‌کردند ما همه طاغوتی هستیم. اما با فضایی که پس از دوم خرداد، به خصوص در رسانه‌ها به وجود آمد، فهمیدیم چه‌قدر تصورات اشتباه از هم داشته‌ایم. پس از آن در این نزدیکی تا جایی پیش رفتیم که با هم زندان رفتیم.»

علی‌اصغر رمضانپور، روزنامه‌نگار و معاون فرهنگی سابق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم که سابقه‌ آشنایی و همکاری طولانی مدتی با رجایی دارد، از شرایط سخت امروز او سخن گفت:‌ «ما هم سن هستیم و در دانشگاه تهران علوم سیاسی خوانده ایم. از سال 62-61 من او و تغییراتش را می شناسم. می‌توانم بگویم علیرضا یکی از بهترین نمونه‌های بازیگران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در ایران است. منظور، تعبیر کلیشه ای واژه‌ سیاستمدار در حکومت نیست بلکه کسانی است که به دنبال تغییر سیاسی در ساختار جامعه هستند.»

او رجایی را میراث دار تجربه تاریخی سیاست در ایران دانست:«او به نسلی تعلق دارد که فکر می‌کنند ایدئولوژی و منطق شخصی لزوما به معنی منطق بازی سیاسی نیست.»

رمضان‌‌پور با رجوع به خاطرات شخصی‌ خود گفت: «نمی‌توانید بین زندگی انسانی و سیاسی این آدم مرزی بکشید. همان قدر برای کسی که در زندان بود و مارکسیست بود یا دیدگاه راست گرایانه داشت، دل می سوزاند که برای خودش. با آن ها به خاطر خودشان ارتباط انسانی برقرار می‌کرد.»

رمضان‌پور همین ارتباط را دلیل اصلی محبوبیت رجایی می‌داند:«طیف گسترده‌ای از جوانانی که وارد عرصه‌ سیاست شدند، به او رو کردند. آن چه پل ارتباطی میان او و همه جامعه بود، همین طیف عظیم جوانان بود.»

همین از نظر رمضان‌پور دلیل این است که حکومت ایران آن قدر امروز از رجایی بترسد که این رفتار را با او داشته باشد و تدبیر تنبهیی را در برخورد با این روزنامه نگار به کار ببرد: «آن چه او را زنده می‌کند، این است که رجایی با سیاست به معنای امروز در ایران و با شبکه ای از جوانان که برایشان یک معیارهای دیگری اهمیت دارند، پیوند نزدیکی دارد. بنابراین، رجایی در مرکز سیاست آینده ایران به این معنا قرار دارد.»

بازی با جان زندانی

در بخش دیگر این جلسه، میهمانان به مساله عدم دسترسی زندانیان سیاسی-عقیدتی به خدمات پزشکی در مقیاس بزرگ‌تر پرداختند. کلیت موضوع در این بخش، حول این پرسش بود که آیا از سوی حاکمیت، تعمدی در تاخیر یا عدم ارایه این خدمات وجود دارد؟

رها بحرینی، پژوهش گر سازمان عفو بین‌الملل در این ارتباط از گزارشی صحبت کرد که سال گذشته توسط این سازمان منتشر شده است. این گزارش به گفته‌ وی، به طور ویژه به این پرداخته است که مقامات قضایی، به ویژه دفتر دادستانی و مسوولان زندان ها در ایران چه طور به طور عامدانه از انتقال زندانیان به بیمارستان جلوگیری و از بیماری به عنوان حربه‌ای برای آزار و اذیت، مجازات، تنبیه و تحقیر زندانی استفاده می‌کنند.

او با توضیح این که شرایط زندان‌ها در ایران بسیار وخیم است، غذا بسیار ناکافی است، ازدحام بسیار بالا است و زندانیان مرتب با کمبود امکانات بهداشتی روبه رو هستند، گفت:«با این حال، به نظر می‌آید در همین شرایط هم دسترسی به مرخصی درمانی برای زندانیان عادی راحت تر است تا زندانیان عقیدتی- سیاسی.»

از رفتارهایی که به بازی با جان زندانی تعبیر می‌شود، در این گزارش به این شکل نام برده شده است: «تاخیر یا دریغ عمدی خدمات پزشکی تخصصی، کم‌اهمیت جلوه دادن بیماری، ندادن داروهای ضروری، ممانعت از انتقال به بیمارستان، ندادن مرخصی درمانی و ترخیص زودهنگام.»

در پاسخ به سوال مازیار بهاری درباره هویت پزشک‌هایی که در زندان ها کار می کنند، بحرینی گفت: «تمام پزشک ها با اسم مستعار کار می کنند. برای همین هم هیچ امکانی برای ردیابی تخصص و تحصیل آن ها وجود ندارد.»

اما بحرینی معتقد است مشکل به این جا ختم نمی‌شود؛ او افزود:«حتا زمانی که پزشک زندان می پذیرد که زندانی به یک مرکز تخصصی خارج از زندان اعزام بشود، تازه درگیری زندانی و خانواده اش با مقامات دادستانی شروع می شود چون در نظام فعلی، دادستانی مسوول صدور مجوز به بیمارستان است. در حالی که این برخلاف اصول بین‌المللی است چون در اصول رفتار با زندان ها از سوی سازمان ملل آمده که این تصمیم‌گیری باید بر عهده کادر پزشکی باشد و مقامات دیگر نباید نقشی در این تصمیم گیری داشته باشند. ولی در ایران حرف آخر را دادستانی می زند.»

مساله‌ دیگری که پی گیری را برای زندانیان بسیار سخت می‌کند، به گفته‌ پژوهش گرسازمان عفوبین‌الملل، نبود مرجعی برای دادخواهی است: «زمانی که زندانیان با این برخوردهای توهین آمیز بهداری روبه رو هستند، هیچ مرجعی وجود ندارد که به آن دادخواهی کنند و زمانی که شکایت می‌کنند،‌ نه تنها به شکایت‌ آن ها رسیدگی نمی‌شود، بلکه باعث باز شدن پرونده‌هایی جدید علیه آن ها می ‌شود.»

«آتنا دائمی» مصداق این ظلم است که شجاعانه به برخوردهای توهین‌آمیز پزشکان اعتراض کرده و به همین دلیل پرونده جدید توهین به مسولان بهداری زندان برایش تشکیل شده است که می تواند شش ماه تا یک سال به دوران زندان او اضافه کند.

به گفته بحرینی، گاهی نیز این اتفاق افتاده است که دریافت خدمات درمانی نه تنها به قصد تنبیه و ارعاب انجام، بلکه مشروط به اعتراف یا توبه می‌شود.
رها بحرینی به اشاره به «زینب جلالیان»، توضیح داد: «در بعضی از موارد، اعزام او به بیمارستان مشروط شده به این که مصاحبه تلویزیونی انجام دهد و علیه "پژاک" صحبت کند که او نپذیرفته است. در مواردی هم گفته اند یکی از اعزای خانواده اش در زندان بماند تا او به بیمارستان برود که پدر پیرش پذیرفت اما گفتند شما ارزشی ندارید چون خیلی پیر هستید.»

بحرینی در این نشست به بحث «انتقام‌گیری» در خودداری دستگاه قضایی ایران برای دادن خدمات پزشکی به متهمان عقیدتی و سیاسی که از داخل زندان به فعالیت های خود ادامه می دهند یا در اعتراض‌های صنفی شرکت می کنند، اشاره کرد: «مثل مورد "آرش صادقی" که دادستان تایید کرده است سپاه پاسداران در یک برخورد تلافی‌جویانه، مانع از انتقال آرش به بیمارستان می‌شود که در 30 سالگی با مشکلات جدی رو‌به رو است. اخیرا هم او را به زندان "رجایی‌شهر" منتقل کرده ا‌ند و داروهای اساسی‌ مورد نیازش را به او نمی دهند.»

خدمات درمانی در حصر

«محمدتقی کروبی»، فرزند «مهدی کروبی» که بیش از هفت سال است در حصر خانگی به سر می‌برد، درباره وضعیت مراقبت‌های پزشکی از پدرش گفت: «پس از اعتصاب غذا، ماموران امنیتی به خواسته ایشان از منزل خارج شده‌ اند و ملاقات با اعضای خانواده به شرایط عادی در‌آمده است.»

وی با تصریح این‌که پدرش در چهار سال اول از نظر خدمات پزشکی به شدت دچار مشکل شده بود، افزود: «گرچه این طور نبود که مثلا همکاری بخواهند و انجام نداده باشد و در عوض سخت گیری کرده باشند. در چهار سال اول برای یک کار کوچک پزشکی ماه‌ها با مقامات امنیتی مشکل داشتیم که پرونده پزشکی ایشان را بدهند تا بتوانیم در احتیار پزشک معتمد خانواده بگذاریم. تقریبا در این چهار سال از پرونده پزشکی ایشان اطلاع نداشتیم.»

این شرایط امروز تغییر کرده است: «بعد از کشمکش هایی که داشتیم، توانستیم ایشان را برای عمل ها به بیمارستان مورد اعتماد خانواده یا بیمارستان قلب ببریم.»

او درباره شرایط «میرحسین موسوی» و «زهرا رهنورد» نیز گفت: «تا آن جایی که می‌دانم، یک پزشک وابسته به وزارت اطلاعات برای هر سه نفر در حصر است.»

راه برون‌رفت

در بخش دیگری از این نشست، شرکت کنندگان به راه حل‌های ممکن برای تغییر شرایط پرداختند. مازیار بهاری پرسید چه ضمانت اجرایی برای معاهده‌ها و میثاق‌هایی که ایران در آن‌ها عضو است، وجود دارد؟
رها بحرینی توضیح داد: «ایران عضو "میثاق بین المللی حقوق اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی" است و در این میثاق، حق بهره مندی از سلامت به طور مشخص ذکر شده است. ایران این میثاق را امضا کرده است و مقامات ایران همواره در برابر مجامع بین المللی گفته اند که به آن پایبند هستند. ماده هفت "میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی" نیز (که ایران به آن پیوسته) اعمال شکنجه و بدرفتاری با هر انسانی را مطلقا ممنوع کرده است.»

او افزود:«در بسیاری از پرونده ها در ایران، عدم دسترسی به خدمات پزشکی با هدف مجازات، تنبیه و انتقام گیری انجام می شود که اگر ثابت شود، مصداق شکنجه است؛ مثل "زهرا جلالیان" و آرش صادقی. اگر هویت آن بازجو شناسایی شود، در صورتی که در کشور دیگری پا بگذارد، می تواند به عنوان متهم اعمال شکنجه، مورد پی گرد قضایی قرار بگیرد. در مورد کشورهایی مثل ایران که سابقه‌ طولانی در نقض معاهده‌های بین‌المللی دارند،‌ یک فرسودگی حتا در حد سازمان ملل متحد وجود دارد چون همیشه در جلسات شرکت و با کلی گویی، همه چیز را انکار می کنند.»

شیرین عبادی نیز به اشاره به فرافکنی‌های جمهوری اسلامی گفت: «یکی از راه‌های رایج دولت‌های غیر دموکراتیک در جهان که مختص ایران هم نیست، این است که تشکل های حکومتی می‌سازند که به اصطلاح به آن می‌گویند "گونگو"(GONGO). این‌ نهادها را دولت‌ها می‌سازند و به عنوان نماینده جامعه‌ مدنی جا‌ می‌زنند و قالب می‌کنند برای آن که صدای جامعه‌ مستقل و واقعی مدنی را در مجامع بین‌المللی خفه کنند.»

وی افزود کار دیگر حکومت ایران برای فرار از این اتهامات، آمارسازی است: «کار سوم هم این است که از نقاط مثبت صحبت می‌کنند در صورتی که در حقوق بشر باید همیشه از نقاط منفی صحبت کنیم.»

از نظر عبادی، یکی از راه حل ها، حضور گزارش گر ویژه است که نقشی مثل «مبصر» دارد: «در دراز مدت وقتی وضعیت کشوری خیلی خراب باشد، می شود در دادگاه های بین المللی محاکمه اش کرد. اما این که الان این محاکمه ‌ممکن نیست، دلیل نمی شود مدارک را جمع نکنیم و پرونده ها را آماده نکنیم برای روز محاکمه ای عادلانه.»

تغییر در موضع ایران به حقوق شهروندی

در ادامه جلسه، این پرسش مطرح شد که آیا موضع جمهوری اسلامی نسبت به حقوق شهروندی و حقوق بشر تغییری کرده و چه مواردی عامل این تحولات بوده است؟

محمدتقی کروبی پاسخ داد: «از یک مقطعی به بعد، پس از انقلاب مقامات به حقوق انسانی توجه بیش تری کردند. چپ اسلامی که بعدها به اصلاح طلب ها معروف شدند،‌ از زمانی که بخشی از قدرت را در دست گرفتند- البته نه دست بالای قدرت را- درک کردند که احتمال این وجود دارد مزایایی که امروز دارند و دیگر رقبایشان ندارند را از دست بدهند و آن چه برای آن ها رخ داده است، برای خود آن ها هم اتفاق بیفتد.»

شیرین عبادی در همین باره توضیح داد که چه طور در سال های پیش از آن حتا کسی نمی‌توانست از پیاده‌روی سمت مجلس شورای اسلامی عبور کند و باید از سمت دیگر خیابان راهش را ادامه می‌داد. او گفت اما در دوران مجلس ششم درها باز شدند و می‌توانسته است به دفتر مهدی کروبی و یا انصاری راد برود و آن ها دست کم به حرف‌هایشان گوش می‌دادند: «گرچه کاردشان نمی‌برید و کارشان به جایی نمی‌رسید.»

او فشار مردم و جامعه مدنی را دلیل اصلی تغییرات دانست: «مردم اطلاعات جدید به دست آوردند و به مناسبت اتمام جنگ و کاهش فشارهای امنیتی، فضا یک کم باز شد. همین نفس کشیدن مردم باعث آمدن خاتمی و مجلس شد.»

مسعود بهنود نیز با بیان خاطراتش از هفت بار دستگیری در دوران جمهوری اسلامی، گفت که شرایط پس از دوم خرداد بسیار متفاوت بود:«انگار همان آدم‌ها، همه کسی دیگر شده‌ بودند.»

وی در پاسخ به سوال بهاری درباره دلیل این تحول گفت اصلاح طلبان مسایل را جدی گرفتند: «رای 22 میلیونی فقط آقای خاتمی را از خواب نپراند. تا آن زمان فکر می کردیم هر کس آن طرف است، آدم کش است. بعد متوجه شدیم این طور نیست. آن ها هم تصوراتی از ما داشتند که تصحیح شد. این تصحیح نگاه ها خیلی برای حکومت خودکامه سخت بود.»

کروبی هم در همین زمینه افزود: «هرچه آگاهی بخشی بیش تر باشد، حکومت چه بخواهد چه نخواهد، وضع حقوق بشر در ایران بهتر خواهد شد. الان ما هر روز از بدنه حاکمیت به سمت جامعه مدنی ریزش داریم. این می تواند حکومت را در قبال مردم پاسخ گو کند.»

در پایان، مازیار بهاری صحبت‌های جمع را به این شکل نتیجه‌گیری کرد که حکومت ایران، حکومتی قرن بیستمی است که با ابزار آنالوگ کار می کند؛ می‌تواند روی ماهواره پارازیت بیاندازند، روزنامه ها را ببندد و معترضان را شکنجه و زندانی کند اما در قرن بیست و یکم، با انقلاب دیجیتال و رسانه ها طرف است.
بهاری بازنمایی قدرتمند فاجعه علیرضا رجایی را حاصل این برخورد و قدرت رسانه ها دانست.

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy