Tuesday, Nov 14, 2017

صفحه نخست » آیا توطئه‌ای در حال شکل‌گیری است؟ برنامه آمریکا و اسرائیل برای ایران و منطقه چیست؟ امیرحسین لادن

حوادثِ ساختگی یا حقیقی؟

Amirhossin_Ladan.jpgیمن: هفته ی گذشته یک موشک بالستیکی از یمن به سوی ریاض در عربستان رها شد. عربستان و متحدانش، ایران را متهم کردند که موشک را در اختیار حوثی های یمن قرار داده و گفتند این عمل، یک نوع اعلان جنگ می باشد. عربستان مرزهای زمینی، دریائی و هوائی یمن را مسدود کرد. (روزنامه انگلیسی گاردین)
شلیک کننده موشک از طرف کدام کشور بود: عربستان، اسرائیل یا حوثی ها که رژیم فقاهتی پشتیبانی میکند؟
لبنان: دو روز بعد سعد حریری، نخست وزیر لبنان که از عربستان ملاقات می کرد از پست نخست وزیری استعفا داد و اعلام کرد که جان او و خانواده اش در لبنان در خطر می باشد. عربستان نیز به شهروندانش در لبنان دستور داد، آنکشور را ترک نمایند. استعفای حریری و تخلیه شهروندان عربستان، نشان دیگری است از بالا رفتن درجه ی حرارت مابین دو کشور عربستان و ایران. در ضمنی که عربستان مخالفتش را با حزب اله آشکار کرده و می گوید که این عامل ایران در لبنان، حکومتی در حکومت تشکیل داده است. (مرکز خبری الجزیره)
سابقه ی سعد حریری: از مقاله "نقش آمریکا در جدال "فتح الاسلام" و ارتش لبنان" نوشته ی امیرحسین لادن که ده سال پیش منتشر شد:
"اولین قدم برای پیاده کردن سیاست جدید آمریکا ، حمایت از گروه های شبه نظامی سنّی لبنان و عراق و اولین گروه مورد نظرو حمایتشان در لبنان گروه "فتح الاسلام" بوده است.
تقویت و حمایت از این گروه ، صرفاَ ، جهتِ بوجود آوردن شاخی در مقابلِ حزب اله لبنان بود. سیمور هِرش می گوید: "این سیاست براساس دشمنِ دشمنِ من ، دوست من است پایه ریزی شده است."

دکتر فرانکلین لَمب ، پژوهشگر دانشکاه آمریکائی بیروت که متخصص حزب اله می باشد ، می نویسد:
"دیوید وِلش ، معاون وزارت امور خارجه آمریکا ، با سران کشور عربستان سعودی و بعد با سعد حریری ، فرزند رفیق حریری (میلیاردر و نخست وزیر سابق لبنان) که در یک بمب گذاری کشته شد ، در لبنان ملاقات کرد و از ایشان خواست که دولت لبنان گروه سنّی "فتح الاسلام" را برای مقابله با حزب اله ، مسلح کرده و از آنان حمایت کند. دیوید وِلش مسئول اجرای سیاستِ جدید آمریکا در خاورمیانه و سعد حریری مسئول پروژه در لبنان می باشند. آمریکا برای شروع کار یک بودجۀ یک میلیارد دلاری در اختیار دیوید وِلش گذارده است." (کتاب حزب اله: راهنما برای مبتدیان - دکتر فرانکلین لَمب)
سعد حریری را اسرائیل و عربستان بازیچه قرار داده اند یا حزب اله لبنان؟
عربستان: چهار ماه پیش در یک حرکت ناگهانی و غیر منتظره، سلمان بن عبدالعزیز پادشاه ۸۱ ساله ی عربستان، ولیعهد عربستان را معزول و فرزند ۳۲ ساله خود محمد بن سلمان را جانشین او می کند. پرنس سلمان که اکنون وزارت جنگ، ریاست شورای توسعه و اقتصاد، و کنترل شرکت ملی نفت عربستان سعودی را در اختیار دارد؛ دست به یک حرکت شبه کودتا زده و نزدیک به پانصد تن از بزرگان قوم را دستگیر و زندانی کرده است. ( روزنامه نیویورک تایمز)
این کودتا، توطئه و دسیسه ی اسرائیل با پشتیبانی آمریکاست یا سلمان بن عبدالعزیز و پسرش؟
در بین دستگیر شدگان، ولید بن طلال بن عبدالعزیز، یکی از ثروتمندترین و مطرح ترین شخصیت های عربستان؛ متعب بن عبداله بن عبدالعزیز، فرمانده گارد ملی عربستان و پسر ملک عبداله؛ ترکی بن عبداله، فرماندار ریاض و پسر هفتم ملک عبداله؛ امیر ترکی بن محمد بن ناصر عبدالعزیز؛ فهد بن عبداله بن محمد، وزیر دفاع عربستان؛ عبدالعزیز بن فهد که ضمن دستگیری بقتل رسید. (نشریه آنلاین "کامن دریمز")
برخی از سیاستمدارانِ واشینگتون بر این باورند که پرنس سلمان قصد دارد کنترل ابزارهای قدرت و ثروت را پیش از فوت پدرش، در دست خودش خلاصه کند. از اینرو دهها شاهزاده و وزیر و روئسای قوم را از سر راه خود برداشته است.
مردم عادیِ عربستان، خانواده ی سلطنتی را که تعداشان نزدیک به ۱۲۰۰۰ تن می باشد، و دیگر سردمداران و دست اندرکاران رژیم را که در مجموع ۴۵ صد از بودجه کشور را بخود اختصاص داده اند، زالوهای بی مصرفِ اجتماع میدانند. بنابراین از این کودتا و دستگیری ها و حصر، خوشحال هستند و پشتیبانی میکنند! چند ماه پیش، حکومت تصمیم گرفت که بودجه ی ۴۵ در صد این گروه را کاهش دهد ولی با چنان سیلی از مخالفت روبرو شد که مجبور به عقب نشینی گردید! (نشریه کریستن ساینس مانیتور)
حکومت عربستان مانند رژیم فقاهتی غرق در فساد مالی است. ارجحیت های طبقاتی در عربستان:
۱۲۰۰۰ تن اعضای خانواده ی سلطنت، بر تر از مردم؛ و وزرا بر تر از کارمندان. مانند رژیم فقاهتی: جامعه روحانیت، بر تر از مردم؛ دست اندرکاران حکومت بر تر کارمندان!
عده ای از متخصصان سیاست منطقه می گویند که پرنس سلمان از این حرکت، سه هدف دارد:
۱) کنترل قدرت و ثروت؛ ۲) مقابله با ایران و نفوذش در منطقه؛ و ۳) اصلاحات اجتماعی در داخل کشور.
هدف نخست یعنی کنترل قدرت، در حال حاضر با یاری موساد و شرکا پیاده شده است. ولی مقابله با ایران و اصلاحات اجتماعی، باین سادگی نخواهند بود!
آمریکا: با انتخاب دانالد ترامپ و ورود جارِد کوشنر، داماد دانالد ترامپ، حزب لیکود اسرائیل وارد کاخ سفید شد. جارِد کوشنر، نوچه و دست پرورده یِ نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل می باشد. برای اولین بار اسرائیل برای انجام خواسته هایش از آمریکا، دیگر نیاز به سفیر و لابی ندارد. جارِد کوشنر که گوشِ ترامپ را کاملن در اختیار دارد، مسئول برآوردنِ خواست های اسرائیل و پیاده کردنِ برنامه های لیکود در خاورمیانه و منطقه می باشد! (نیویورک تایمز)
برای درکِ بهترِ نفوذ کوشنر در کاخ سفید، سخنان و دید و برداشتِ دانالد ترامپ را در مورد عربستان طی انتخاب ریاست جمهوری مرور می کنیم:
"عربستان سعودی پشتیبان اصلیِ داعش و گروه های جهادی سنی است"؛
"بنیادگرائی عربستان در شکل گیری تند روهای دست راستی نقش اساسی داشته است."
"دست اندرکاران حکومتی عربستان، در فاجعه ی ۱۱ سپتامبر نقش داشتند"؛
"عده ای از سردمداران عربستان در صادر کردن فلسفه و برنامه هایِ جهاد، دست دارند." (پی بی اِس)
پس از انتخابات و ورود کوشنر (حزب لیکود اسرائیل) به کاخ سفید، نخستین سفر خارجی ترامپ به عربستان سعودی همراه با فستیوالی از تعریف و تمجید و عشق و هدایا بود!؟ هدف از این سفر که از طرف نتانیاهو و وزارت دفاع اسرائیل برنامه ریزی شده و بوسیله ی جارد کوشنر بمرحله ی اجرا گذاشته شده بود, این بود که دو موضوع را به نمایش بگذارد: نفوذ کاملِ سیاست حزب لیکود در کاخ سفید؛ و حضور تنگاتنگ اسرائیل در شکل دادن سیاست منطقه!
طی چند ماه گذشته کوشنر سه بار به عربستان سعودی برای ملاقات با پرنس محمد بن سلمان سفر کرده و ساعت ها گفتگو داشته است. یکبار نیز پرنس سلمان در تل آویو با کوشنر و مقامات وزارت دفاع اسرائیل و موساد ملاقات و برنامه ریزی داشته اند. یکی از برنامه هایِ موساد برای پرنس سلمان، کودتای اخیر او در عربستان بوده است. (روزنامه هاآرتز)
پرنس سلمان با سیاست حزب لیکود در مورد ایران همراه است. و مدتی است که خط اسرائیل را دنبال و شعارهای نتانیاهو را بلغور می کند. از جمله: "ما نمی توانیم و نباید اجازه بدهیم که ایران هلال شیعه و بنابراین نفوذش را در کشورهای عربی گسترش بدهد." نتانیاهو و کوشنر، پرنس سلمان را متقاعد کرده اند که این کابوس (گسترش هلال شیعه) در شرف وقوع می باشد: حوثی ها در یمن، شیعیان عراق، تزلزل در بحرین، لبنان و سوریه؛ چنانچه این روند ادامه پیدا کند، گروه بعدی شیعیان عربستان سعودی خواهند بود. بنابراین تا دیر نشده، باید وارد عمل شود، جلویشان را سد کند و بهر ترتیب و هر وسیله ای دستشان را کوتاه نماید.
آیا رابطه اسرائیل و عربستان بر پایه اعتماد و احترام و دوستی است یا رابطه ی دشمنِ دشمنِ من، دوست من است، می باشد؟
به نظر میرسد که احتمالن گام نخست مقابله با ایران، بصورت جنگ نیابتی عربستان و اسرائیل از یکسو و حزب اله و ایران از سوی دیگر در لبنان، آغاز گردد. چنین سناریوئی بی شک منطقه را بسوی انفجار و جنگ و خونریزی خواهد کشاند. اسرائیل بار دیگر فالانژهایِ هار را رها خواهد کرد تا لبنان را تکه تکه کنند. برای اینکه بدانیم چه کشورهائی مشغول توطئه هستند، باید بدانیم کدام کشورها از این آب گِل آلود ماهی می گیرند؟
جنگ و نا امنیِ منطقه، هدیه ای است برای اسرائیل و آمریکا و صنایع تسلیحاتی و تند روهایِ مذهبی (از همه نوعش):
- اسرائیل، به راحتی بار دیگر تمرکز را از روی فاجعه ی دردناک فلسطینی ها بر میدارد. و برای دستیابی به "مهمترین هدف کشورش: برپائیِ "اسرائیل بزرگ" با حضور و نفوذِ هر چه بیشتر در منطقه، گام بر میدارد.
- جنگ و نا امنی بخشِ مهمی از سیاست خارجی آمریکا می باشد. در چنین حالتی، آمریکا منابع انرژی را به ارزانی در کنترل دارد، بازار کالاهایِ آمریکائی رونق می گیرند و ارتش آمریکا از نفوذ رقبا جلوگیری می کنند.
- صنایع تسلیحاتی نیازی به توضیح ندارند، زیرا جنگ و نا امنی سناریو برای بازاری گرم و گسترده می باشد. نخست اینکه طی درگیری در جنگ، میلیاردها دلار تسلیحات مورد استفغاده و نابودی قرار می گیرند؛ کشورهای همجوار برای حفظ مرزها و جلوگیری از یورش و از ترسِ درگیری، میلیاردها دلار تسلیحات خریداری میکنند. و پس از پایان درگیری همه کشورهای درگیر جنگ، باید ارتش هایشان را دوباره سازی و مجهز نمایند.
- میرسیم به تندروهای مذهبی که منتظر ظهور مسیح و مهدی موعود هستند
صیهونیستهای مسیحی که بشدت طرفدار استفاده از بمب "مبارک الهی" اتمی هستند،می گویند: حمله ی اتمی به ایران می تواند باعث جنگ فراگیر در منطقه و انشا اله جنگ جهانی شود. جنگ جهانی به اسرائیل این فرصت را می دهد که بقیۀ فلسطینی ها را اخراج و سوریه و لبنان را اشغال کند.
طبق فلسفه ی ظهور دوبارۀ مسیح ، اشغال منطقه بوسیلۀ اسرایئل قدم اول "حارمجدون" آخرین نبرد میان خیرو و شر در پایان جهان می باشد. صیهونیستهای کلیمی از صیهونیستهای مسیحی بشدت حمایت می کنند، به دو دلیل: اول اینکه برای آنکه مسیحیان، میلیون ها دلار سالانه برای مسکن سازی در مناطق اشغالی فلسطین، به تندروهای اسرائیلی کمک می کنند و دوم آنکه صیهونیستهای کلیمی نیز آرزوی تسخیر تمامی منطقه را دارند چون طبق تورات، خداوند آن منطقه را قباله ی ایشان کرده است.
البته مسیحیان معتقدند که بعد از "حارمجدون" کلیمی ها باید مسیحی شوند و گرنه در آتش می سوزند؛ کلیمیان در اینمورد می گویند، حالا اجازه بدهید ما منطقه را اشغال کنیم بعداً در بارۀ ظهور مسیح و آتش صحبت خواهیم کرد!
مقاله ی (از هیروشیما تا تهران، تأئید حملۀ اتمی به ایران، امیرحسین لادن - ۲۰۰۷)
یک شباهت و دو گانگی نیز در این جنگ و نا امنی وجود دارد! زیرا این تنها اسرائیل نیست که از اوضاعِ جنگ زده استفاده می برد؛ بقایِ جمهوری اسلامی هم در جنگ و نا امنی نهفته است. زیرا بار دیگر شعارهای "جنگِ تحمیلی" را سر میدهد و تمام کاستی ها، بی لیاقتی ها، بی کفایتی ها و ندانم کاری هایش را تقصیر جنگ می اندازد. و بقایش را برای مدتی تثبیت می نماید. چنانچه کارشناسان بر این باورند که اگر جنگ ایران و عراق را نداشتیم، جمهوری اسلامی بیش از دو سال دوام نمی آورد.
در مورد جنگ و درگیری های نظامی، دانالد ترامپ طی مبارزات انتخاباتی، دید و باورش را بارها اعلام کرد، و گفت که با جنگ و درگیری و روش های امپریالیستی آمریکا، مخالف است:
"حادثه جوئی و درگیری آمریکا در خاورمیانه، جنگهای احمقانه است، شبیه جنگ با عراق که عده ی کثیری کشته و معلول بجا گذاشت، میلیاردها دلار مصرف شد و هیچ نتیجه ای نداشت!"
"مردم آمریکا از جنگ و روش امپریالیستی خسته و ناراضی هستند"، و ... !
جارد کوشنر و نتانیاهو از یکسو؛ و صنایع نظامی آمریکا و جنگ طلبان دست راستی از سوی دیگر موفق شده اند که دیدِ ترامپ و بنابراین سیاست او را در خاورمیانه تغییر بدهند. ترامپ در ملاقات با مقامات عربستان نه تنها در مورد فروش صدها میلیارد دلار اسلحه موافقت کرد بلکه از سیاست عربستان در نابودی یمن پشتیبانی نمود.
در ضمنی که از گسترش سیاسیت آمریکا در عراق و سوریه و افغانستان حمایت کرد. میلیاردها دلار بودجه و هزاران تن از نظامیان آمریکائی را روانه آنکشورها نمود. و اکنون در کنار اسرائیل و عربستان قرار گرفته برای یورش احتمالی به ایران!؟
نا گفته نماند که ایران و عربستان چند سالی است که در گیر جنگهای نیابتی در لبنان، در عراق، در یمن و در سوریه می باشند. حرارت تخاصم بین دو کشور، یکسال پیش با اعدام شیخ نمر النمر که یک رهبر شیعه در عربستان بود، بالاتر رفت و عربستان روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد.
خیلی ها بر این باورند که محمد سلمان برایِ نهادینه کردن کنترل قدرت در دست های خویش، نیاز دارد که در مقابله با ایران، قدرتش را در منطقه تثبیت نماید. اسرائیل نیز پس از شکست سیاستش در کردستان عراق؛ مُهره مهمِ دیگری را به حرکت در آورده و اکثر تخم مرغ هایش را در سَبَدِ محمد سلمان گذاشته، سبدی که بوسیله ی جارد کوشنر و دست راستی هایِ جنگ طلب، شکل گیری و تزئین شده است.
دولت دانالد ترامپ نیز در رابطه با دشمنیِ عربستان و ایران، در جبهه ی عربستان و اسرائیل قرار دارد و در این رابطه خط اسرائیل را در مورد برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) یا توافق جامع و نهائی هسته ای وین، دنبال می کند. ترامپ می گوید که این توافق یکطرفه و به ضرر آمریکا است. این شعارهای ترامپ، کشورهای عربی را به اسرائیل و آمریکا روز به روز نزدیک تر کرده است.
حملۀ نظامی به ایران، هیچ نتیجه ای جز مرگ و ویرانی؛ هرج و مرج و جدائی طلبی و خسارات نجومیِ جبران ناپذیر به ارمغان نخواهد آورد. مبارزه با رژیم ارتجاعی و ضد بشریِ جمهوری اسلامی وظیفۀ هر ایرانی بیدار و آگاه می باشد. این مبارزه برای سرنگونی رژیم ملایان، رهائی ملت و نجات ایران است؛ نه برای نابودی صنایع و منابع و ثروت های ملی کشور بدست دشمنان و بد خواهان ایران. کسانیکه با دشمن همصدا شده اند، یا کم دان و نا آگاه، و یا مزدورند، وگرنه هیچ ایرانی با وجدان و آزاده، تن به نابودی کشورش نمیدهد.

امیرحسین لادن
نوامبر ۲۰۱۷
[email protected]

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy