نسل دیجیتال به جوانانی گفته میشود که در سال ۲۰۰۰ میلادی و ۱۳۷۹ خورشیدی بدنیا آمدهاند و امروز در آستانه ۱۸ سالگی هستند. این نسل برخلاف والدینشان با دنیای ارتباط در لحظه ودسترسی به موبایل و اینترنت بزرگ شده است. تحقیقات در مورد این نسل نشان میدهد که نمیتوان آنها را در یک دسته ویژه یا بقول معروف در یک کتگوری گنجاند. این جوانان با آنکه در کشورهای دموکراتیک، جهان سوم و یا کشورهای دیکتاتوری زندگی میکنند از نظر فعالیتهای روزانه و فرهنگبسیار به هم نزدیکاند.
همه آنها عکسهای خود، طبیعت و یا حوادث جالب را در شبکههای اجتماعی، مای اسپیس و اینستگرام به اشتراک میگذارند. بیشتر این جوانان روزانه از تکنولوژی دیجیتال مانند دانلود موزیک، بارگذاری (آپلود) عکس، بازیهای آنلاین و دیدن وبسایتهای مورد علاقه استفاده میکنند.
معمولا منبع اطلاعاتی آنها گوگل و ویکیپدیا است. حتی برای نوشتن تکالیف مدرسه از این دو منبع استفاده میبرند.
البته بسیاری از پدر و مادرها و بطور کلی بزرگسالان نگران تاثیرات منفی استفاده از این تکنولوژی هستند که به باور من، بجای نگرانی باید سعی کرد دنیای این جوانان را شناخت. چه بخواهیم و چه نخواهیم در آیندهای نه چندان دور باید سکان هدایت کشتی کشورها را به دست این جوانان سپرد.
یکی از بارزترین فرهنگ نسل دیجیتال خصلت ضد اتوریته اوست. برای آنها فرق نمیکند شما، شاه، ملکه، رئیس جمهور، کشیش، آخوند، سیاستمدار و فیلسوف باشید. آنها به همه این اتوریتهها با شک نگاه میکنند و شاید نیاز به تجربه و اطلاعات آنها را حس نمىکنند. نسل دیجیتال انتقادهاى بزرگسالان بخود را درست نمیداند و معتقد است که این افراد از جمله پدر و مادرشان در دنیای سنتی زندگی میکنند و از آنچه در جهان میگذرد بیخبرند.
خوشبختانه در کشورهای دموکراتیک سعی شده ضمن شناخت این جوانان امکانات آموزشی مورد نیاز آنها را در اختیارشان بگذارند و مدارس سعی دارند سیستم آموزشی سنتی را نوسازی کنند تا بتواند به این جوانان نزدیکتر شوند. در حوزه تربیتی هم بیکار ننشستهاند و با گذاشتن دورههای آموزشی برای پدر و مادرها، آموزگاران و کسانی که به نوعی با جوانان کار میکنند و یا در ارتباط هستند، شناخت و دانش این گروه را برای درک بهتر این پدیده جدید بالا ببرند.
شوربختانه در ایران نه تنها مقامات دولتی، بلکه والدین، به خواستههای این نسل که آینده ایران ما راخواهند ساخت بیتفاوتاند. من اخیرا در گوگل دو گزینه نسل دیجیتال و عصر دیجیتال را به فارسی جستجو کردم تا
مقالههایی که در این مورد نوشتهاند بخوانم. چند مقاله کلی دیدم که از منابع خارجی ترجمه شده بود و چنگی به دل نمیزد. مطالب بعدی در ذمّ عصر دیجیتال بود که مثلا ذهن جوانان را خراب میکند. آنها به موبایل و اینترنت معتاد میشوند؛ اینترنت امپراتوری دروغ است؛ و کلی نصیحت به پدر و مادرها که مواظب کودکان بویژه نوجوانان خود باشند تا در دنیای مجازی فاسد نشوند و از این قبیل نوشتههایی که هیچکدام ارزش علمی ندارند و مسئلهی بدین مهمی را با شک و تردید و البته منفی ارزیابى میکنند.
همه میدانیم که جمهوری اسلامی، به دمکراسی و آزادیهای اجتماعی حساسیت دارد و سعی میکند این جوانان را علیرغم آنکه میدانند آنها به شیوه زندگی همسالان خود در کشورهای دیگر و بویژه در کشورهای دموکراتیک آگاهی دارند کاملا کنترل کرده و یا آنها را وادار کند تا به سازمان بسیج بپیوندند. از طرفی نسل دیجیتال ایران نه خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی است و نه اهل انقلاب. این نسل بیشتر زندگی را دوست دارد تا مرگ را و حاضر نیست بخاطر رسیدن به اهداف و خواستههایش ریسک کشته شدن را به جان بخرد. در عین حال این جوانان نسبت به تحقق خواستههایشان بیتفاوت نیستند و تاکنون نشان دادهاند برای رسیدن به هدف، شیوه مبارزه را هر بار کشف و تغییر میدهند.
دختران ایرانی در این کار واقعاً پیشتازند. بنابراین وظیفه متفکران، نیروها و احزاب مترقی که برای ایرانی آزاد مبارزه میکنند، شناخت روحیه و فرهنگ این جوانان از طریق همان ابزاری ست که آنها استفاده میکنند.
باید هرچه زودتر با جوانان ارتباط برقرار کرد. سایتهای فرهنگی و سیاسی ستونی از سایت را به این جوانها اختصاص بدهند و از آنها بخواهند برایشان مطلب بفرستند. سعی کنند در مورد آنها بنویسند.
بلاگرها میتوانند در این حوزه بسیار فعال باشند، مثلا اگر این جوانان وبلاگی دارند آن را معرفی کنند، در مورد نسل دیجیتال بنویسند و از آنها دعوت کنند تا وبلاگ درست کرده، در مورد نگاهشان به جهان و دنیای پیرامون خود بنویسند تا دیگران آنها را بهتر درک کنند.
همه آنچه گفتم در شرایط امروزی چندان مشکل نیست مهم این است که بپذیریم نسل دیجیتال، آیندهساز و سازنده ایران است.