اعتماد ـ ثمر فاطمی ـ در دورهای که شبکههای اجتماعی و مخصوصا تلگرام مخاطبهای چند میلیونی و چند «k»ای دارند، کانال تلگرامی سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران، یکی از مهمترین سازمانهای پایتخت و حتی کشور، با نام «بحران نیوز» به صورت نمایشی به فعالیت خود ادامه میدهد و تنها «یک هزار و صد و سی و هفت» عضو دارد. پایتختی که اگر یک روز ترافیک و آلودگی هوا امانش دهد، ترس از چگونگی امدادرسانی در مواقع بحران مردمش را نگران کرده است. این در حالی است که سازمانی که قرار است این بحرانها را مدیریت کند، کانال ارتباطی رسانهای منسجم و خوبی برای ارتباط با مردم ندارد. سایت خبری این سازمان هم هرازچندگاهی به روز رسانی میشود و نمیتواند منبعی برای دریافت اخبار باشد. توییتر و اینستاگرام هم که اصلا ندارد. وقتی مردم از ترس آوار به خیابانها پناه آوردهاند، دیگر تلویزیونی در کار نیست و تنها وسیلهای که کاربرد دارد، تلفنهای هوشمند است. بر اساس ساختار ستاد بحران، مدیر شبکه پنج صدا و سیما، مدیر کارگروه اطلاعرسانی این ستاد است و این یعنی همه تخممرغها در سبد صدا و سیما گذاشته شده است.
ای کاش نظارتی در کار بود
هفته گذشته زمانی که زلزله تهران در ساعت پایانی چهارشنبه اتفاق افتاد، مردم هیچ منبع و مرجع مشخصی برای دریافت آمار و پیگیری خبرها نداشتند. در شرایطی که شبکههای اجتماعی پر بود از خبرهایی که خود مردم منتشر و دست به دست میکردند، صدا و سیما به عنوان تنها کانال ارتباطی سازمان مدیریت بحران با مردم، زیرنویس میکرد تهران لرزید و تازه باگذشت حدود ۴۵ دقیقه بعد از زلزله، صدا و سیما با مسوولان مختلف ارتباط گرفت و اطلاعات را به مردم رساند. با وجود اینکه صداو سیما از نیمه شب تا بامداد پنجشنبه به خبررسانی درباره زلزله تهران میپرداخت اما این اطلاعرسانی تنها به اعلام وضعیت، مصاحبه با مسوولان و ارایه گزارشی از حال و هوای خیابانهای تهران، قم، گیلان و... خلاصه شد. در حالی که بعد از زلزلهای که تهرانیها مدتها در وصف ویرانگریاش حرفها شنیدهاند، نیازی به شنیدن حال و هوای زلزله نداشتند. چیزی که باید به آن توجه میشد و نشد، راهنمایی مردم برای اقدامهای ایمنی و کارهایی بود که باید بعد از زلزله و در جهت آمادگی برای زلزله احتمالی بعدی انجام میدادند. در هیچ جایی از گزارشهای صدا و سیما به این موضوع که مردم باید وسایل ضروری را قبل از خروج از خانه بردارند، دیده و شنیده نمیشد. کسی نمیگفت که باید درباره سالمندان، معلولان و کمتوانها چه باید کرد. وظیفه سازمان مدیریت بحران تنها این نیست که بعد از بحران به اِسکان مردم فکر کند. یکی از مهمترین مسائلی که در بحرانها باید به آن توجه کرد، وضعیت روحی مردم و حفظ آرامش آنهاست. چیزی که در گزارشهای صدا و سیما نادیده گرفته شد. همانطور که هفته گذشته «عبدالرضا رحمانی فضلی»، وزیر کشور با تشکر از صدا و سیما گفت: «در اولین اقدام، ستاد بحران تهران تشکیل و صداوسیما هم به سرعت وارد صحنه شد. انتقادهایی از این نظر به صداوسیما دارم چراکه هنگام بحران، تامین امنیت اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. نشان دادن شلوغی خیابانها و صف در پمپبنزینها میتواند عواقبی در پی داشته باشد. ما باید در اینجور مواقع به مردم آرامش دهیم. همچنین آموزش مردم در مدیریت بحران نیز از وظایف صداوسیماست و باید در مواقع بحران، استرس را کاهش دهد.» اگر در نظر بگیریم که سازمان مدیریت بحران شهر تهران صداو سیما را به عنوان کانال ارتباطیاش با مردم در نظر گرفته است، پس باید نظارتی هم بر خبررسانی و اطلاعات و آموزشهایی که از طریق این رسانه به گوش مردم میرسد، داشته باشد. چیزی که صادقی، رییس سازمان مدیریت و پیشگیری از بحران شهر تهران معتقد است شدنی نیست. صادقی میگوید که نمیتوان بر صداوسیما نظارت کرد و تنها میتوان آن را ارزیابی کرد. چگونه میشود که سازمان مدیریت بحران، در زمان بحران نتواند به تنها کانال ارتباطیاش با مردم، نظارت داشته باشد؟ شیوهنامه خبرنویسی در بحران، مبحث عظیمی در بحث ارتباطات است که ستاد بحران به عنوان سازمان مسوول در مواقع بحران از آن غافل است.
جای خالی مرجع خبری موثق در بحران
چیزی که در مواقع بحرانی باعث آشفتگی مردم میشود این است که نمیدانند باید به کدام خبر اعتماد کنند و از کدام منبع، اخبار موثق را دریافت و کدام دستورالعمل را اجرا کنند. به نظر میرسد وظیفه ستاد مدیریت بحران شهر تهران این است که به عنوان نهاد مسوول، بزرگترین مرجع خبری دقیق و معتبر برای مردم باشد تا بتوانند از طرق مختلفی به اخبار بحران دسترسی پیدا کنند. البته باید این نکته را در نظر گرفت که بعد از زلزله و در حالی که مردم از خانههایشان خارج شده و در خیابانها مستقر شدهاند، چطور قرار است اخبار را صرفا از طریق تلویزیون دنبال کنند؟ یعنی سازمان مدیریت بحران، که از قضا وجودش هنگام بروز حوادث اینچنینی شکل میگیرد، چرا نباید مرجعی معتبر و در دسترستر از صدا و سیما برای ارتباط گرفتن با مردم داشته باشد؟
نکتهای که حسین افخمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی دربارهاش به «اعتماد» گفت: «ما باید یک یا دو رسانه را تعریف کنیم که رسانههای شرایط بحران باشند. رسانههایی که قابل دسترس باشند. الان دیگر هر کسی موبایل در دست دارد. باید رسانهای باشد که با موبایل بتوان از آن استفاده کرد. رادیو هست اما زمانی که در ماشین باشی، میتوانی از آن استفاده کنی. تلویزیون هست اما باید جایی مستقر باشی تا بتوان از آن استفاده کرد.» او با بیان اینکه زمانی که زلزله اتفاق افتاد، من یکی از کسانی بودم که به خیابان رفتم و شب تا صبح بیدار بودم و در جمعی که بودیم، تنها چیزی که دوست داشتیم اطلاعات بود، ادامه داد: «این اطلاعات هم از طریق رادیوی ماشین و از طریق موبایل و شبکههای اجتماعی قابل دسترسی بود. فقط هم میتوانستی اطلاعات بگیری که زلزله چند ریشتر بوده و چند پسلرزه آمده و... من فکر میکنم بهترین دسترسی رادیو بود. اما رادیو هم کار چندانی انجام نداد. رادیو سعی میکرد با منابع مختلف تماس گرفته و اطلاعات بگیرد که بیشتر اطلاعاتش هم جنبه خبررسانی داشت.» این استاد دانشگاه علامه با اشاره به اینکه اطلاعرسانی به مردم در شرایط بحران اهمیت زیادی دارد و ستاد بحران در این زمینه عملکردی ضعیف داشت، گفت: «همه مردم باید بدانند که از چه منبعی باید اطلاعات را بگیرند. در زلزله تهران اصلا معلوم نبود مرجع اصلی چه کسی است. باید از قبل چهرهای یا منبعی را برای اطلاعرسانی هنگام بحران مشخص و معرفی میکردند و برایش تبلیغات انجام میشد. میتوان گفت که یکی از نقشهای ستاد بحران در چنین شرایطی راهنمایی است نه اطلاعرسانی و خبررسانی. یعنی در هنگام بروز بحران این اداره یا سازمان پاسخگو است.» او با اشاره به اینکه وظیفه ستاد بحران فقط بعد از وقوع حادثه نیست و در روزهای عادی هم در زمینه آموزش وظایفی دارد که باید یه جدیت به آنها بپردازد، ادامه داد: «از قدیم هم از وسایل ارتباط جمعی توقع میرفت که نقش راهنمایی داشته باشند. راهنمایی فراتر از خبر و اطلاعات است. خبرنگار در خیلی از جاها میتواند گزارشی ارایه کند مثلا بگوید در فلان خیابان راهبندان شده است اما اینکه در آن خیابان چه باید کرد و چه نباید کرد را هم باید گفت. معضلی که در این مواقع به وجود میآید این است که ترس اجتماعی به وجود میآید؛ مردم دچار ترس و پنیک میشوند. این رفتار تودهوار است. وسایل ارتباط جمعی هم میتوانند رفتار تودهوار را تشدید کنند و هم میتوانند کمک کنند که رفتار تودهوار کاهش پیدا کنند.» افخمی با اشاره به نقش مهم آموزش گفت: «چیزی که در بحران مهم است، بحث آموزش است. من فکر میکنم ما در حداقل آموزش هستیم. وظیفه وسایل ارتباط جمعی این است که به جای پخش این حجم آگهی یا سریالهای آبگوشتی در هر بیست و چهار ساعت، چهار تا پنج دقیقه را به برنامه آموزش زلزله اختصاص بدهند. مطبوعات میتوانند در طول سال آموزش بدهند اما در شرایطی که زلزله ۵ ریشتری آمده و شما منتظر زلزله ۶ ریشتری هستید، مطبوعاتی وجود ندارد که بخواهد آموزش دهد یا اطلاعرسانی کند.» او ادامه داد: «آن شب خیلیها نمیدانستند نباید ماشینشان را بغل یک ساختمان چند طبقه پارک کنند و در آن بنشینند. خیلیها در کوچههایی که هر دو طرف آن پر از ساختمان بود، در ترافیک گیر کرده بودند. اگر زلزله دومی میآمد، مردم قطعا در آن شرایط جان سالم به در نمیبردند. خیلیها زلزله را با موشک صدام حسین اشتباه گرفته بودند و دنبال این بودند که در زیرپله قایم شوند.» او همچنین گفت: «سوژه گزارش شما بسیار عالی است. اینجا بحث خیلی از سازمانها به میان میآید ولی باید قبل از بحران یک رهبر یا لیدر خبررسانی در شرایط بحرانی به جامعه معرفی شود.»
سازمانهای نمایشی
ساختار فعالیت صداوسیما نیازمند بازنگری و تجدیدنظر درباره چگونگی عملکرد در بحران است. هنوز هیچکس نمیداند چرا صدا و سیما از ۳۰ بهمن تا ۶ اسفند سال ۹۵ بطور زنده آواربرداری پلاسکو را بطور زنده پخش کرد. تزریق این حجم از خبر سوگ در پلاسکو چه نقشی میتوانست در مدیریت بحران داشته باشد؟ این ماجرا و مثالهایی که میتوان مشابه آن را باز هم پیدا کرد، نشان میدهد که ساختار صدا و سیما مانع از نقش فعالانه صدا و سیما در مواقع بحرانی و مدیریت بحران است. در حالی که طبق آمار سی و سه میلیون نفر در کشور (که قطعا بخش زیادی از آنها در تهران هستند) از اینترنتهای تلفن همراهشان استفاده میکنند، چرا باید تنها راه ارتباطی سازمان مدیریت بحران شهر تهران، تلویزیونی باشد که در این مواقع از قضا اصلا در دسترس نیست؟ عباس محمدی اصل، جامعهشناس در نقد عملکرد صدا و سیما در مواقع بحرانی به «اعتماد» گفت: «صدا و سیمای جمهوری اسلامی شکل حاکمیتی به خود گرفته بنابراین از آن جایی که خود را متعلق به حاکمیت میداند، سعی میکند وقایع را هم به نحوی تفسیر کند که در خدمت حاکمیت باشد. در نتیجه با انتقادی دوگانه مواجه میشود؛ از طرفی بخشی این عملکرد را نمیپسندد، از طرفی مردم که به اطلاعرسانی در این زمینه نیازمندند متوسل به شبکههای اجتماعی میشوند.» او با بیان اینکه مشکل این است که صدا و سیما تصمیم ندارد واقعیتهای اجتماعی را مطرح کند بلکه سعی میکند منافع مورد نظر خود را تامین کند، ادامه داد: «به عنوان مثال در برنامهای که چند روز پیش در صدا و سیما پخش شد، درباره اتفاقاتی که در شب زلزله افتاد با مردم مصاحبه میکردند اما تمام این مصاحبه مبتنی بر اخلاق شخصی بود و اینکه آدمها در این وضعیت چگونه به هم نزدیک میشوند و احساس انسجام میکنند و همچنین درباره اینکه زندگی دنیا ارزش ندارد و نباید چندان دل به این دنیا ببندیم. در حالی که اگر صداوسیما میتوانست این هشدار را به مسوولان بدهد که هیچ آمادگیای برای مواجهه با این سوانح وجود ندارد یا بسیار اندک است و اگر چنین حادثهای اتفاق بیفتد، هزینههای سنگین اجتماعی خواهیم پرداخت و باید در این زمینه محرکی باشیم که مسوولان عملکردشان را تقویت کنند.» این جامعهشناس معتقد است که تا وقتی صدا و سیما به طور مستقل عمل نکند و به عنوان دانشگاه وارد عمل نشود و فقط منافع بخشی از جامعه را تامین کند، همچنان با این مشکل مواجه خواهیم بود و اطلاعرسانی سریع و موثر و بهموقع نخواهیم داشت. محمدی اصل با اشاره به اینکه عملکرد ارگانهای سیاسی و دولتی ما امروز یک عملکرد بودجهمحور و مقطعی و گذران وقت است، گفت: «به این معنا که هیچ برنامه بلندمدتی برای عملکرد واحدهای مختلف تعریف نشده است. به میزانی که بودجه به این دستگاهها داده میشود، وارد کار میشوند و بعد از مدتی که بودجه به اتمام رسید، کار متوقف میشود. در حالی که ما مسوولیت سنگینی را متوجه این سازمانها میدانیم.» به گفته او، این ستاد اگر نمیتواند آمادگی برای مواجهه با بحرانها ایجاد کند، باید حذف شود یا تغییر ماهیت دهد تا این کارکردها تغییر کند. اگر فقط برای تزیین سیمای دولت و حاکمیت بخواهیم سازمانهای کاریکاتوری و دکوری داشته باشیم، عملا به جایی نمیرسد و با مشکلات جدی در مواقع بروز بحرانها مواجه خواهیمشد.
***
رییس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران تهران: ما فقط هماهنگکننده هستیم
اعتماد ـ گروه اجتماعی ـ ما از بیمه استفاده میکنیم برای شرایط خاص. قرار نیست هر روز تصادف کنیم، اما ماشینمان را بیمه میکنیم که اگر روزی تصادف کردیم، بتوانیم از آن استفاده کنیم. داستان سازمان مدیریت و پیشگیری از بحران شهر تهران هم همین است. اصلا این ستاد به وجود آمده برای شرایط بحرانی. برای بحرانی مثل زلزله که با گذشت یک هفته هنوز هم اضطرابش از دل مردم پایتخت نرفته است. ستاد مدیریت بحران در تمام طول سال وظیفه آموزش رفتار در زمان بحران را دارد. بعد و حین بحران هم یکی از وظایفش خبررسانی و اطلاعرسانی به مردم است. چیزی که به نظر میرسد این سازمان در آن نقطه ضعف عجیبی دارد و هنگام زلزله تهران به چشم آمد. احمد صادقی، رییس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران معتقد است که سازمان صدا و سیما کارگروه زیرنظر سازمان مدیریت بحران برای خبررسانی به مردم است اما در عین حال نمیتواند به صدا و سیما و عملکرد آن نظارت کنند و تنها میتواند عملکرد آن را ارزیابی کند. وعده میدهد از طریق خدادی، مدیرعامل خبرگزاری ایرنا پیگیر گسترش و بهبود وضعیت رسانهای این سازمان است اما روز گذشته خبرگزاری فارس از استعفای محمد خدادی، مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی خبر داد.
* آقای صادقی آیا ستاد مدیریت بحران اکانتی در شبکههای اجتماعی دارد؟
- سایت بحراننیوز هست که اخبار مجموعه سازمان را از طریق آن اعلام میکنیم. فکر میکنم که در شبکههای اجتماعی در تلگرام هم اکانت داریم.
* کانال ارتباطی ستاد بحران با مردم چیست؟
- ما یک کارگروهی به نام کارگروه اطلاعرسانی و آموزش داریم که مسوولیت آن با سازمان صدا و سیما است. البته کارگروه است به این معنی اعضای دیگری هم مثل خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) در آن هستند. در واقع کارگروه اطلاعرسانی عملیات بحران شهر تهران سازمان صدا و سیماست.
* خودتان عملکردتان در حوزه اطلاعرسانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
- اطلاعرسانی به مردم و بخش آموزش از طریق سازمان صدا و سیماست.
* خب. از طریق سازمان صدا و سیماست اما شما هیچ نظارتی بر نحوه و عملکرد این اطلاعرسانی ندارید؟ فکر میکنید که کانال ارتباطی که صرفا از طریق صدا و سیماست کافی است؟ آن هم در مدیریت بحران که نقشی جدی و حیاتی در زندگی مردم دارد؟
- قانون مدیریت بحران کشور در سال ۸۷ نوشته شد و در آن زمان فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مثل امروز رونق پیدا نکرده بود و شاید اگر آمار بگیرید، بیشترین برد رسانهای را سازمان صدا و سیما داشته و منبعی رسمی و موثق برای اطلاعرسانی بوده است. بنابراین قانون مسوولیت اطلاعرسانی را به عهده سازمان صدا و سیما گذاشته است. قانون با توجه به اینکه صدا و سیما چه در حوزه سیما و چه در حوزه صدا گستره زیادی دارد و قطعا نیاز است که اخباری که در حوزه مدیریت بحران است با یک اعتبارسنجی بالایی به دست مردم برسد، تعیین کرده که این کار را صدا و سیما انجام دهد. ما هم به تبعیت از قانون که درست هم هست، باید از این طریق خبر را به مردم برسانیم. البته فضای مجازی الان با صدا و سیما رقابت میکند.
* رقابت جدیای هم دارد.
- با ما رقابت نمیکند با مجموعه صدا و سیما.
* یعنی بخش اطلاعرسانی سازمان مدیریت بحران زیرمجموعه شما حساب میشود؟
- نه زیر مجموعه ما نیست. سازمان مدیریت بحران یک سازمان هماهنگکننده است. سازمان صدا و سیما زیرمجموعه قوه مجریه هم نیست. سیاستهای خودش را دنبال میکند.
* من از منظر اطلاعرسانی اخبار مدیریت بحران میگویم. یعنی شما نمیتوانید نظارت کنید؟ یعنی صدا و سیما مثل یک خبرگزاری به طور مستقل عمل میکند؟ و تنها مزیتش این است که راحتتر از من روزنامهنگار اعتماد با شما ارتباط میگیرد؟
- ما به صورت هماهنگکننده هستیم. نظارت به شکلی که شما میفرمایید، وجود ندارد. ما روی هیچ کدام از کارگروههایمان نظارتی نداریم نه فقط صدا و سیما. سازمان مدیریت بحران مگر بر ساخت و سازها نظارت دارد؟
* حرف شما درست اما بحث خبررسانی در بحران، موضوع بسیار مهمی است. حتی وزیر کشور هم به عملکرد صدا و سیما در زلزله تهران انتقاد داشتند. (این دقیقا عین جمله رحمانیفضلی، وزیر کشور است: «در اولین اقدام، ستاد بحران تهران تشکیل و صداوسیما هم به سرعت وارد صحنه شد. انتقادهایی از این نظر به صداوسیما دارم چراکه هنگام بحران، تامین امنیت اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. نشان دادن شلوغی خیابانها و صف در پمپبنزینها میتواند عواقبی در پی داشته باشد. ما باید در اینجور مواقع به مردم آرامش دهیم. همچنین آموزش مردم در مدیریت بحران نیز از وظایف صداوسیماست و باید در مواقع بحران، استرس را کاهش دهد.)
- این نظر وزیر کشور است.
* نظر شما این نیست؟
- نه؛ به هرحال ما هنوز در حال ارزیابی زلزله تهران هستیم. ارزیابی که انجام شود حتما اعلام میکنیم که کدام یک از کارگروهها خوب عمل کردهاند و کدام نه. وزیر کشور هم ارزیابی کردهاند، نظارت که نکردهاند. گفتهاند عملکرد صدا و سیما مطلوب نبوده است. از وزیر کشور به عنوان جانشین رییسجمهور در شورای عالی مدیریت بحران سوال کنید که با چه ابزاری به رسانه ملی نظارت دارند. ایشان هم ارزیابی کرده و نظرشان را اعلام کردهاند و نظرشان هم محترم است. اما اینکه شما میگویید نظارت داشته باشید، خیر. مصوبات ما براساس شورای مدیریت بحران به کارگروهها ابلاغ میشود، از آنها برای اجرا گزارش عملکرد میگیریم و ارزیابی میکنیم و ارزیابیها را به خودشان و به مقام مدیریت بحران کشور اعلام میکنیم. اینکه ما بتوانیم نظارت داشته باشیم که بگوییم اگر کاری را خوب انجام ندادهاند حالا جور دیگری عمل کنند، این کار نمیشود. اگر به این بپردازیم که الان فضای مجازی داریم که شانه به شانه رسانه ملی و حتی شاید با حوزه نفوذ بیشتری کار خود را انجام میدهد، بهتر است. ما باید در کارگروه برای این موضوع برنامهای داشته باشند.
* با علم به این موضوع آیا میخواهید اقدامی در این حوزه انجام دهید؟
- بله؛ اتفاقا روز دوشنبه همین هفته با دکتر خدادی، مدیرعامل خبرگزاری ایرنا جلسه داشتیم و خواستیم در حوزه فضای مجازی کمک کنند که اطلاعرسانی به مردم با یک مرجع مشخص و مطمئن کار انجام شود. جلسه بسیار خوبی هم بود و قرار شد که ساختار اطلاعرسانی و خبری بحران را مجددا بازنگری کنیم و جایگاهی که قبلا دیده نشده، دیده شود. به هرحال نوع و جنس تولید محتوای رسانه ملی با فضای مجازی متفاوت است و باید روی این موضوع هم کار شود. باید خبرنگار مربوط به این موضوع تربیت شود و آموزش ببیند. امیدوارم که اتفاق خوبی در حوزه اطلاعرسانی بیفتد و از این فضا هم غافل نباشیم.
* فکر میکنید چه زمانی اطلاعرسانی به شکل درست خود خواهد رسید؟
- من کارشناس این موضوع نیستم و نمیتوانم اظهارنظر کنم.
* به نظر شما لازم نبود بعد از زلزله تهران از رسانهها دعوت میشد و آنها را در جریان اتفاقات و عملکردها میگذاشتید؟
- ما هنوز در وضعیت ارزیابی هستیم و هنوز سازمانها در حالت آمادگی هستند. تا ارزیابی نداشته باشیم، چیزی که شما میگویید، اتفاق نمیافتد. الان زود است. هر زمانی که ارزیابی داشتیم، نشستی با مطبوعات میگذارم و توضیحاتم را ارایه میکنم و به پرسشهای خبرنگاران پاسخ خواهم داد.