اعتراضات روز گذشته هشدار بسیار جدی به نظام جمهوری اسلامی بود . نارضایتی امروز جامعه اینقدر زیاد است با هرگونه تحریک عمدی یا سهوی میتواند آتشی غیر قابل کنترل را دامن بزند
خشم مردم ایران از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکتر است
مهدی نخل احمدی - شبکه بیان
دیروز در مشهد و برخی دیگر از شهرهای ایران اعتراضات خیابانی گسترده ای به وقوع پیوست . شعارهای اولیه در این اعتراضات علیه دولت و رئیس مجلس بود اما به زودی ورق برگشته و شعارها راس و کلیت نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند . از آنجایی که اولین اعتراضات در شهرهای خراسان رضوی مانند مشهد و کاشمر و گناباد بوده گروهی بر این نظر هستند که این اعتراضات حرکتی از پیش هماهنگ شده از سوی جناح اقتدارگرا بوده و هدف آن تضعیف و تخریب چهره دولت و رئیس جمهور . گروهی دیگر اما این اعتراضات را یک حرکت مستقل مردمی میدانند که میتواند به راحتی به دیگر نقاط کشور نیز گسترش یابد . اما داستان هر چه بوده باشد چند نکته اساسی و محوری در اعتراضات دیروز , که احتمال ادامه دار شدن آن نیز در روزهای آینده میرود , وجود دارد . علی رقم اینکه گفته میشد نقطه شروع این اعتراضات با هماهنگی برخی نهادهای حکومتی بوده است اما ادامه آن در مشهد و دیگر شهرهای کشور منجر به سر دادن شعارهایی از سمت معترضین شد که این شعارها قطعا نمیتوانسته مورد حمایت و پیشنهاد نهادهای حکومتی بوده باشد . محتوای این شعارها بسیار نزدیک به هم بوده و بررسی در آنها میتواد نتایج واقعی و هشدار دهنده ای را برای نظام ایران داشته باشد . طیف شعارهای داده شده در روز گذشته از مسایل معیشتی گرفته تا شعار بر علیه سیساتها و اشخاص نظام را شامل میشد .
شاید هدف ابتدایی این تجمعات اعتراض به سیاستهای اقتصادی دولت بوده باشد اما سرعت گسترش سطح مطالبات و اعتراضات نشان از وجود نارضایتی بسیار گسترده در سطح کشور و وجود دردهای مشترکی است که در چنین شرایطی در غالب شعارها به زبان رانده شد . واقعیت این است که امروز قشر محروم جامعه ایران روبرو با فشارهای روز افزونی ست که برجام و دیگر سیاستهای دولت روحانی نتوانسته چاره ای برای آن بیابد . فساد سیستماتیک و غیر قابل مهار در کشور و عدم پاسخگویی نهادهای اقتصادی عمده در نظام جمهوری اسلامی مانند سپاه و نهادهای زیر نظر ولی فقیه , عرصه را بر مردم بسیار تنگ کرده است . سفره ی معیشت مردم هر سال و هر روز کوچکتر شده است و مردم هیچگونه امیدواری به بهبود این روند ندارند . از طرف دیگر شعارهایی که روحانی در دوران انتخابات سالهای 92 و 96 داد آزادی خواهانه و مملو از دغدغه های قشر متوسط بود . این شعارها کورسوی امیدی را در دل این قشر از جامعه روشن نمود که شاید با حضور روحانی بتوان فضای انحصار و دگم اندیشی فرهنگی و اجتماعی را در هم شکسته و امور کشور در این موارد را بر روی ریل منطق قرار داد . اما در این مورد هم چرخشهای ناگهانی روحانی در سیاستها و عملکردش چیزی به جز سرخوردگی برای طبقه ی متوسط نداشته است . از همین روست که میبینیم در اعتراضات روز گذشته در شهرهای مختلف کشور هم صدای محرومین بلند میشود و هم صدای کسانی که از فضای سیاه ایدئولوژی زده ی کشور به تنگ آمده اند و ادامه این مسیر را به ناکجا آباد میدانند . اعتراضات روز گذشته هشدار بسیار جدی به نظام جمهوری اسلامی بود . نارضایتی امروز جامعه اینقدر زیاد است با هرگونه تحریک عمدی یا سهوی میتواند آتشی غیر قابل کنترل را دامن بزند . باید به سران نظام ایران هشدار داد که :" خشم مردم ایران از آنچه در آینه میبینید به شما نزدیکتر است ".
بیتوجهی به اصلاح ساختارها و مشکلات مردم حالا به بحران مشروعیت تبدیل شده و این بحران وقتی تبدیل به سیل شود، همه چیز را با خودش خواهد برد.
کفگیر نظام به ته دیگ خورده است
مجتبی احمدی - شبکه بیان
ایرانیها صبرشان به سر آمده و دیگر تحمل گرانیها و بیعدالتیها را ندارند. حداقل اعتراضهای مردم مشهد این موضوع را تائید میکند. ایرانیها حالا عصبانیتر از همیشه هستند و این عصبانیت ریشه در سوء مدیریتهای دولت و چشمپوشی حاکمیت از مشکلات عمیق اقتصادی مردم دارد. چند سالی است که معترضان به حکومت از شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» استفاده میکنند. این شعار اعتراض و مخالفت صریح ایرانیها به کمکهای مالی و غیرمالی جمهوری اسلامی به کشورهای عربی است که دیدگاه چندان خوبی هم با مردم ایران ندارند. حکومت ایران بیش از یک دهه است که توسعهطلبیهای نظامی و سیاسی خود را به قیمت فروپاشی داخلی دنبال کرده و هرچه داشته و نداشته برای نفوذ خود در کشورهایی مانند عراق، فلسطین، لبنان، سوریه و یمن خرج کرده است. حالا کفگیر نظام به ته دیگ نظام خورده و صدایش را همه میشنوند.
پولهای بر باد رفته
نهفقط بریزوبپاشها برای کشورهای عربی اکنون کار دست جمهوری اسلامی داده است، بلکه فسادهای اقتصادیِ دستگاهها و نهادهای عریض و طویل جمهوری اسلامی نیز به روند سقوط منابع مالی در ایران کمک کردهاند. بانکهای جمهوری اسلامی در طی سه دهه اخیر بزرگترین محل فساد در جمهوری اسلامی بودهاند. رانتخواران و ویژه خواران وابسته به حکومت، هزاران میلیارد تومان از منابع بانکها را به غارت بردهاند و هیچگاه فکر پس دادن این منابع را به ذهن خود راه نمیدهند. طبق آمارهای رسمی هماکنون بانکها حدود 103 هزار میلیارد تومان معوقات دارند. البته برخی مقامات مالی مدعی هستند که این معوقات بانکی بیش از 250 هزار میلیارد تومان است که بنا به دلایلی در آمارهای رسمی منعکس نمیشود.
فساد همهچیز را با خود برده است
وزارتخانهها و سازمانهایی که از بودجه دولتی استفاده میکنند، دستکمی از بانکها ندارند. آنها نیز از ردیف بودجههای خود سوءاستفادههای گستردهای میکنند و هنگامیکه بر اثر فساد مدیران و کارمندان ارشد، بودجهشان تمام میشود، درخواست بودجه ویژه میکنند. به نظر میرسد فساد در اقتصاد دولتی ایران، همهچیز را با خودش برده است. دستگاه عریض و طویل بوروکراسی جمهوری اسلامی هزینههای بالایی دارد و درآمدها نیز در چند سال گذشته به ویژه پس از سقوط قیمت نفت در بازارهای جهانی، محدود شدهاند. کاهش قیمت نفت به رکود و افزایش قیمتها در ایران دامن زده است و دولت با زرنگی خاصی بار کاهش درآمدهای نفتی را به دوش مردم انداخته است.
بیتوجهی به مسائل داخلی
از سال 1389 که طرح هدفمندی یارانهها آغاز شده، مبلغ یارانه نقدی که به مردم پرداخت میشود هنوز همان 45 هزار 500 تومان است. این در حالی است که قیمت بسیاری از کالاها در این 7 سال افزایش قابلتوجهی داشته و نرخ حاملهای انرژی سر به فلک گذاشتهاند. با این حال دولت در لایحه بودجه 1397 تصمیم گرفته است 34 میلیون نفر از ایرانیان را از دریافت یارانه محروم کند. اگرچه این تصمیم میتواند مانع پرداخت یارانه به طبقات مرفه شود، مشخص نیست که این افراد مرفه قرار است چگونه شناسایی شوند. این روزها چهره فقر در ایران نمایانتر از همیشه است و شکاف طبقاتی که زمانی زیر پوست شهرهای ایران پنهان بود، امروزه آنقدر عمیقتر شده است که طبقه ضعیف و متوسط را بلعیده است. قدرت خرید بسیاری از ایرانیها در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بهشدت کاهش یافت و در چهار سال اخیر نیز که حسن روحانی سکاندار کشتی سوراخ جمهوری اسلامی شده است، کسبوکار مردم در رکود مطلق به سر میبرد. روحانی نتوانسته به وعدههایش عمل کند و برای همین مردم از دستش عصبانی هستند. بااینحال خیلی سادهانگارانه است که اعتراضهای اخیر را صرفاً به ناکارآمدی دولت روحانی نسبت دهیم؛ این مسئله فراتر از این است و تردیدی وجود ندارد که کلیت نظام در به وجود آمدن وضع کنونی و اعتراضهای مردم نقش داشتهاند. محمود صادقی نماینده تهران در مجلس، در واکنش به خیزش مردم مشهد علیه حکومت در پیام توییتری خود میگوید «تجمع اعتراضآمیز مردم در مشهد و بعضی از شهرها در واقع اعتراض به نابسامانیها و کاستیها در نظام کلان تدبیر و مدیریت کشور در ادوار مختلف است.» با گذشت سالها، حاکمیت هنوز نتوانسته خودش را اصلاح کند و مردم هم امیدشان را کاملاً از دست دادهاند. توجه به منافع خارجی و چشمپوشی از مسائل و مشکلات داخلی یکی از مصداقهای بیتوجهی به اصلاحات در حاکمیت محسوب میشود. بیتوجهی به اصلاح ساختارها و مشکلات مردم حالا به بحران مشروعیت تبدیل شده و این بحران وقتی تبدیل به سیل شود، همه چیز را با خودش خواهد برد.