یک روز پس از اعتراضات در مشهد و چند شهر استان خراسان رضوی، کرمانشاه، اصفهان، رشت، خرمآباد، قم، زاهدان و چند شهر دیگر نیز شاهد اعتراضات مشابهی شد.
بسیاری چه در شبکههای اجتماعی و چه در محافل عمومی و خصوصی برگزاری تجمعات مشهد و کرمانشاه را برنامهای از سوی مخالفان حسن روحانی و بطور مشخص سپاه میدانند. اما همین عده معتقدند کنترل این اعتراضات که قرار بود صرفاً محدود به طرح شعارهایی علیه حسن روحانی و دولت باشد از دست طراحان آن خارج و به فرصتی تبدیل شده تا مردم از آن برای طرح مشکلات خود استفاده کنند.
اسحاق جهانگیری، معاون اول روحانی که قاعدتاً به بولتنهای محرمانهی امنیتی و اخبار پشت پرده دسترسی دارد نیز هشدار داد: «امروز کسانی که گرانی و بیکاری را بهانه کردهاند و بانی حوادثی شدهاند که ابعاد و زوایای دیگری دارد و باید بدانند دود این حوادث به چشم خود آنها خواهد رفت چرا که وقتی جریان اجتماعی ایجاد شد و به سطح خیابان رسید قطعاً کسانی که آن را شروع کردهاند کنترلکننده آن نخواهند بود و دیگران سوار بر آن موج خواهند شد.»
از نظر من این هشدار واقعی است و جهانگیری فرافکنی نمیکند. قبلاً نیز در گفتگوهای تلویزیونیام توضیح داده بودم بخشی از شعارهای داده شده در تجمعات «مالباختگان» نیز انحرافی است و میتواند «مرجع غیر» داشته باشد.
از آنجایی که تجمعات اعتراضی به دعوت احزاب، سازمانها، گروههای سیاسی و شخصیتهای مشخص شکل نمیگیرد همیشه این دغدغه هست که چه کسی پشت این ماجرا است و سود آن به جیب چه کسی میرود و چه باید کرد. لازم نیست به تئوری توطئه معتقد باشیم، با توجه به حضور یک نظام فریبکار و مکار و بیپرنسیب در حاکمیت، همیشه میتوان و باید سوءظن داشت.
علمالهدا امام جمعه داعشی مشهد که دامادش در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورده و از هیچ فرصتی برای حمله به دولت روحانی و جناح رقیب فروگزار نمیکند پس از برگزاری تجمعات اعتراضی در استان خراسان آن را به «مرجع ناشناس» ربط داد و گفت:
«مرجعی که از منظر مراجع نظامی و انتظامی ناشناخته است از مالباختگان موسسههای مالی و معترضان به مشکل گرانی دعوت به اجتماع کرد و حال آنکه برای این برنامه مجوزی صادر نشده بود. برخی از مردم برای بیان مطالبات خود در آن جمع حضور یافتند اما به ناگاه در اجتماع چند صد نفری آنان، گروهی معدود که شمارشان از ۵۰ نفر نمیگذشت شعارهای انحرافی و هنجارشکنانه 'فلسطین را رها کن و نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران' سر دادند. در چنین شرایطی اگر دستگاههای امنیتی و انتظامی آشوبگران را به حال خود رها کنند دشمنان با انتشار فیلم و عکس در رسانههای خود بیان خواهند کرد که نظام جمهوری اسلامی در مشهد پایگاه انقلابی خود را از دست داده است. البته مردم همواره میتوانند به طور قانونی مشکلات خود را مطرح و از طریق تجمع، مطالبات به حق خود را بیان و به نتیجه برسانند همچنان که کارگران و دیگر گروههای صنفی بارها با این روش مشکلات خود را بیان و بر طرف کردهاند. در اتفاقات پنجشنبه مشهد، اشکال بر مردمی وارد است که برای بیان مطالبات به حق خود، دعوت مرجعی ناشناس را پذیرفته و به خیابان آمدند.»
وقتی در نظام اسلامی از «مرجع ناشناس» صحبت به میان میآید تجربه نشان داده است که کاملاً «آشنا» و خودی است. در دوران جنگ وقتی هواپیماهای رژیم در خلیج فارس کشتیهای نفتکش را هدف قرار میدادند در اطلاعیههای نظامی و همچنین در تبلیغات رسمی نظام اسلامی، از آنها به عنوان «هواپیمای ناشناس» نام میبردند. در همان موقع در نماز جمعه تهران شعار میدادند «هواپیما که نامش ناشناس است، عجب دشمن شناس است».
«مرجع ناشناس» همچون «نیروهای خودسر» و «لباس شخصی» و «اسیدپاش» و.... خودی و «آشنا» است.
حسن حیدری، دادستان مشهد، نیز که «مرجع ناشناس» را میشناسد اعتراض را حق مردم و شهروندان میداند اما با این وجود شرکتکنندگان در تجمع را «عدهای ساختارشکن» مینامد که «شعارهای تند» سر داده بودند. این نشاندهندهی آن است که سررشتهی کار از دستشان در رفته است.
در این شرایط آیا بایستی مردم را از حضور در خیابان و تجمعات اعتراضی برحذر داشت؟
خیر؛ مطلقاً چنین کاری غلط است. آیا بایستی منفعل بود و سکوت اختیار کرد تا موج بگذرد؟ خیر؛ چنین کاری نادرست است.
جنبش اجتماعی در هیچ شرایطی نباید فرصت حضور در «خیابان» را از دست دهد. «خیابان» تنها جایی است که با آن میتوان نظام را بطور واقعی و ملموس به چالش کشید و زمینههای فروپاشی آن را فراهم کرد. به هر بهانهای از حضور در «خیابان» بایستی استقبال کرد. چه آب بازی باشد، چه تشیع جنازه پاشایی، چه رقص و پایکوبی برای پیروز تیم فوتبال، چه در هراس از زلزله. «خیابان» مردم را به هم نزدیک میکند.
«تجمعات خیابانی» نیاز مردم و جنبش است. این تجمعات نقطه مقابل به اصطلاح جنبش مشکوک «ریاستارت» است که سپاه پاسداران در پناه آن گشتهای خود در سطح شهر را شکل داده است. مبلغان آن آگاهانه یا ناآگاهانه در خدمت دستگاه اطلاعاتی و امنیتی نظام اسلامی هستند. نظام اسلامی با آتش زدن در مسجد و تکیه و... در صدد بسیج نیروهای خود است و میخواهد اینگونه جلوه دهد که «دشمنان»، دین و اعتقادات شما را هدف قرار دادهاند.
مهم نیست چه کسی تجمع را آغاز میکند، مهم نیست فتیله را چه کسی روشن میکند، مهم شعاری است که داده میشود. اینجاست که نیروی مسئول بایستی حواساش جمع باشد.
گاه ممکن است به دعوت گروههای سیاسی و یا حتی جنبشهای دانشجویی، کارگری، زنان، معلمان و.... تظاهراتی شکل بگیرد، اما در همان حال نیروی امنیتی و یا نظامی و شبه نظامی وارد شده و با شعارهای مشخص خود هدایت تجمع را به دست بگیرد و آن را به بیراهه ببرد.
به نظر من در شرایط ایران، هرگونه شعار علیه «روحانی» و دولت وی انحرافی است و از سردادن آن بایستی شدیداً پرهیز کرد. این پاشنه آشیل هر تجمعی است که نیروهای نظامی و امنیتی و به ویژه باندهای سیاه میتوانند از طریق آن وارد شوند.
مسئول اصلی تمامی فجایع کشور خامنهای و ولی فقیه است. بنابر این تا زمانی که ولی فقیه با اختیارات نامحدود نظامی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی و... هست نباید کس دیگری را هدف قرار داد. فرق نمیکند چه کسی رئیس جمهوری است و دولت را هدایت میکند، مسئول اصلی مشکلات کشور اعم از فقر، فساد، ارتشاء، اعتیاد، بیکاری و... ولی فقیه است. اوست که باید پاسخگوی مشکلات کشور شود ونه دولتها و رؤسای جمهور. آنها همگی وسیلهاند و تغییر میکنند.
آیا در دوران انقلاب کسی و یا نیرویی شعار «مرگ بر هویدا» و یا «مرگ بر آموزگار» و «مرگ بر شریف امامی» میداد؟
شعار «مرگ بر روحانی» شعار انحرافی است و به جای آن بایستی شعارهایی همچون «مرگ بر دیکتاتور»، «آقا خدایی میکند، مردم گدایی میکند» و یا چنانچه امکانش بود «مرگ بر خامنهای» سرداده شود. شعار «اسلام رو پله کردند، مردم رو ذله کردند»، به غایت هوشمندانه است. هرگونه شعار علیه «آخوند» مثبت است.
هدف به زیرکشیدن «آخوندیسم» حاکم بر کشور است، نماد اصلی آن را باید آماج حمله قرار داد.
من معتقدم هیچ فرقی بین جناحهای نظام اسلامی در سرکوب مردم نیست، آنجایی که منافع نظام به خطر افتد همگی متحد هم هستند چنانچه میبینم این بار در تهران به جای «قرارگاه ثارالله» و فرمانده بسیج و فرمانده سپاه و.... محسن نسج همدانی، معاون امنیتی انتظامی استانداری تهران که قاعدتاً دولت روحانی را نمایندگی میکند به صحنه آمده و مردم را به سرکوب و کشتار تهدید میکند. او در گفتگو با خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران میگوید:
«تاکنون مجوزی مبنی بر تجمعات مردمی در سطح شهر تهران از سوی استانداری صادر نشده و در صورت برگزاری چنین تجمعاتی از سوی نیروی انتظامی برخورد قاطع صورت میگیرد.»
اما با این حال نباید فراموش کرد اگر خامنهای هدف قرار داده شود در دل آن دولت روحانی و دیگر جناحهای نظام نیز قرار دارند.
شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران»، «سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» شعاری درست و مسئولانه است و تمامی جناحهای نظام اسلامی را هدف قرار میدهد. شعار ما «آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم» شعاری انحرافی، نژادپرستانه و نادرست است.
شعار «نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم» شعاری به جا و دلگرمکننده است.
شعار «رضا شاه، روحت شاد» شعاری انحرافی و به شدت خطرناک است. «رضا شاه» وجود ندارد، نمیتوان او را زنده کرد، نمیتوان او را به قدرت بازگرداند اما در شرایط خاص میتوان «بدیل» او را ساخت و به ملت قالب کرد.
چنانچه کسی تمایلی به «رضا پهلوی» دارد، چرا شعار در حمایت از وی نمیدهد؟ آیا تعارف دارد؟ چرا آدم حی و حاضر و زنده را ول کرده و به مرده میچسبد؟
«رضا شاه» سمبل «اقتدار» و «چکمه» است در حالی که رضا پهلوی این گونه نیست. از نظر من «رضا شاه روحت شاد» لزوماً به رضا پهلوی گوشه نمیزند و در پناه آن میتوان «نظامیان خطرناک» را به صحنه آورد.
شعار «چه اشتباهی کردم که انقلاب کردم»، شعاری انحرافی و در خدمت نظام اسلامی است. چه اشتباه کرده باشید و چه نکرده باشید، فرقی در اصل ماجرا نمیکند؛ نظام سلطنتی برافتاده و مشتی آخوند، نکبت را بر کشور حاکم کردهاند. برای نجات ایران و ایرانی نیاز به «انقلاب» دیگر است. هیچ چیزی به جز به زیرکشیدن نظام نکبت اسلامی دریچه امید را به روی ما نمیگشاید. ایران و ایرانی و موجودیت کشورمان در خطر است. هرگونه شعار علیه «انقلاب» آخوند شاد کن است. یکی از اهداف اصلی نظام اسلامی ترساندن مردم از «انقلاب» است.
محسن نسج همدانی معاون امنیتی استانداری تهران، روز جمعه ۸ دی، در حالی که مخاطب سخنان جهانگیری معاون اول روحانی کاملاً مشخص است، سعی کرد «مرجع ناشناس را به «فرقه رجوی» و سطلنتطلبها و... ربط دهد. وی میگوید:
«عدهای ضدانقلاب به دنبال ساماندهی مطالبات اجتماعی مردم و مصادره آن هستند و معمولا استارت اینها از خارج از کشور از جمله سلطنتطلبها و منافقین زده میشود بنابراین ما اطلاع داریم از کجا شروع شده و از کدام سایت و شبکه شکل گرفته است.»
نظام اسلامی از «فرقه رجوی» استفادهی چندگانهای میکند. در حالی که این «فرقه» مورد نفرت عمومی است، جانیان از آن برای پرهیز دادن مردم از پیوستن به تجمعات استفاده میکنند و در عین حال ترس و دلهره در مردم ایجاد میکنند که گویا پیوستن به تجمعات و اعتراضات همان و متهم شدن به ارتباط با این فرقه و... همان. آنها میکوشند هزینه حضور در تجمعات را به زعم خود بالا ببرند تا مردم را بترسانند. در حالی که «فرقه رجوی» کمترین ارتباطی با تجمعات اعتراضی مردم نداشته و نمیتواند داشته باشد. چنانچه ملاحظه میشود حتی یک شعار در هیچکجا در حمایت از این فرقه و رهبران آن دیده نمیشود. در دوران جنبش ۸۸ و جنبش دانشجویی ۱۸ تیر نیز هیچ شعاری در حمایت از این فرقه دیده و شنیده نشد و به همین دلیل مسعود رجوی رهبر این فرقه در بحثهای درونی، دانشجویان معترض را که شعار «درود بر رجوی» و «مریم رهایی» سر نداده بودند، شایستهی مرگ دانست.
ایرج مصداقی ۳۰ دسامبر ۲۰۱۷
[email protected]
www.irajmesdaghi.com