دامنه ی تظاهرات اعتراضی به تهران کشید. دانشگاه تهران، مثل همیشه قلب اعتراضات مردمی ست. این بار تهران دیرتر از شهرستان ها به میدان آمد و این اتفاق خاصی ست. این تاخیر نشان می دهد که اعتراضات، سراسری ست و از نوع اعتراض «لوکس» تهران نشینان نیست.
امروز می شد ترس را در چشم بسیج دید. بچه های نو ریشی که درک موضوع اعتراضات برایشان دشوار بود. مردم شادمانه از وصال تا جمال زاده در آمد و شد بودند. می گفتند و می خندیدند و خیابان ها را در می نوردیدند. از ترس خبری نبود.
چرا؟ برای این که حکومت مردم را به ترس عادت داده است. مردم در طول چهل سال گذشته ترس را در ابعاد مختلف اش تجربه کرده اند. مردم دوران جوانی خود را در ترس سپری کرده اند. جوانان امروز هم ترس را در خیابان ها، در مدارس، در دانشگاه ها، در همه جا تجربه کرده اند.
این اتفاق خجسته ای نیست. جامعه ای که همواره با ترس رو به روست دیگر ترس را نمی شناسد و این نشانه ی یک جامعه ی سالم نیست.
ولی چه می توان کرد. مقصر ما نبوده ایم و نیستیم. مقصر حکومت اسلامی ست که حکومت اش را بر پایه ترس گذاشته است. النصر بالرعب که شعار حکومت اسلامی و استراتژی چماق به دستان سپاه است اکنون اثرات خود را نشان می دهد. مردم دیدن این هیولاها و رفتار هیولاوارشان برایشان عادت شده است.
مردم شهرستان ها به خیابان ها آمدند. مردم تهران نیز. آرام آرام مردم خانه نشین نیز برای دیدن این واقعیت به خیابان خواهند آمد.
واقعا مردم دارند اعتراض می کنند؟ ما داریم اعتراض می کنیم؟ آیا واقعا ما این جمعیت انبوه هستیم؟ آیا واقعا ما این جمعیت میلیونی هستیم؟
این ها سوال هایی بود که در انتخابات ۸۸ من و بسیاری دیگر، در بالای پل ماشین روی خیابان انقلاب می شنیدیم. همه ی ما این سوال را از خود می کردیم. آیا این جمعیت «ما» بودیم؟
باور نمی کردیم که این «ما» باشیم. خودمان باشیم. پشت سر هم عکس می گرفتیم. آن روز دیدن جمعیتی که تمام خیابان انقلاب را پر کرده بود مثل خواب بود. مثل خیال بود.
آن روز، اگر تهران به خیابان آمده بود و شهرستان به هر دلیل خود را از تهران جدا می دید، امروز اما این پیوند مبارک، دوباره صورت گرفته است. شهرستان این بار گام اول را برداشته است.
اما موفقیت در بیرون آمدن میلیونی جمعیت در سراسر ایران نیست. موفقیت در به نتیجه رساندن این راهپیمایی های اعتراضی ست. این بار باید خوشحال باشیم که اصلاح طلب های بی خاصیت، به انحراف کشاننده ی این تظاهرات نخواهند بود. اگر هم این تظاهرات سرکوب شود و شعله اش مجددا به زیر خاکستر رود، عامل اش خود مردم و اپوزیسیون حکومت خواهند بود و نه یک عده خواهان قدرت در چهارچوب حکومت اسلامی.
آتش این تظاهرات بسیاری را خواهد سوزاند. ما خواهان این سوختن نبوده ایم و نیستیم. آن ها که آتش را انکار کردند مقصر ند. آن ها که نگذاشتند مردم با عقل و خرد حاکمیت شان را اِعمال کنند مقصر ند. هر کس، هر آسیبی ببیند، به نوعی خود در آن تقصیر دارد. آرزو کنیم که این آتش ایران را نسوزاند.