جامعه فردا: اعتراضات و تظاهرات در ایران ادامه دارد. روز گذشته دامنه این اعتراضات و تظاهرات به شهرهای دیگر مانند شهرکرد، اراک، شیراز، بندرعباس، سمنان، هشتگرد، اهواز، تهران و غیره رسید. بنا بر برخی اخبار محدوده میدان انقلاب به ویژه دانشگاه تهران و همچنین میدان ولیعصر، شاهد اعتراضات و شعارهایی علیه گرانی و وضعیت موجود کشور بود و شعارهایی هم در این باره سر داده شد.
به گزارش شاهدان عینی در برخی از این مناطق پلیس و نیروهای امنیتی مداخله کردند و بهخصوص اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران با برخورد خوددارانه و خردمندانه نیروهای انتظامی همراه بود.
ناآرامیهای اخیر که از روز پنجشنبه از مشهد و در اعتراض به گرانیها و وضعیت معیشتی آغاز شده بود روز جمعه به سایر نقاط ایران و برخی شهرستانهای دیگر مانند رشت، کرمانشاه، قزوین، اصفهان و غیره کشیده شد و مردم با تجمع در میادین شهر نسبت به وضعیت اقتصادی و معیشتی خود اعتراض کردند.
این اعتراضها باعث واکنش بسیاری از مقامات دولتی و شخصیتها و فعالان سیاسی شد. بسیاری از آنان ریشه چنین اعتراضاتی را از مخالفان و منتقدان دولت دانستند و تحلیل کردند که این تظاهرات و تجمعات از سوی منتقدان و جناح رقیب دولت سازماندهی شده است.
اما این پایان ماجرا نبود. به نظر میرسد گستردگی اعتراضات و حضور مردم در خیابانها به عوامل بیشتری هم بستگی داشت و شعارها از انتقاد به دولت حسن روحانی فراتر رفت.
روز گذشته نیز دانشگاه تهران (دانشجویان) شاهد اعتراضاتی بود که به برخوردهایی هم منجر شد. اما آنچه در این میان اهمیت بسزایی پیدا کرده، نحوه برخورد روشنفکران و تئوریسینهای هر دو جناح، احزاب و تشکلهای سیاسی، مردم و از سوی دیگر حکومت با این دست اعتراضات و تجمعات است.
حتی اگر فرض دولت بر سازماندهی شدن اعتراضات از سوی مخالفانش هم فرضی درست باشد، نمیتوان تمامی اعتراضات را به همین گزاره ساده تقلیل داد.
برای این وضعیت میتوان سه ضلع را متصور شد: مردم، احزاب و شخصیتهای سیاسی و حاکمیت و دولت! سه ضلعی که هرکدام اگر نقش اساسی و تاریخی خود را به خوبی ایفا کنند، میتوان از وضعیت کنونی عبور کرد.
یکی دیگر از دغدغههایی که این روزها فکر بسیاری را به خود مشغول کرده، نحوه عبور از این بحرانها بدون خشونت و با کمترین هزینه است، راهکاری که بتوان با اتکا به آن بدون کمترین هزینه و برخوردهای سلبی به وضعیتی امن رسید.
به سراغ برخی از تحلیلگران سیاسی از هر دو جناح رفتیم تا درباره این چند محور با آنها گفتوگو کنیم. وظیفه مردم، احزاب و حاکمیت در چنین وضعیتی چیست و راهکار عبور از این دست بحرانها بدون برخوردهای سلبی چه میتواند باشد.
گفتنی است «جامعه فردا» تلاش بسیاری برای برقراری ارتباط با مسئولان استانداری تهران و وزارت کشور کرد، اما متأسفانه تلفن همه آنها خاموش و غیرقابل دسترس بود.
برخی از اصلاحطلبان
جربزه اظهار عقیده ندارند
تلاشهای دیروز خبرنگاران «جامعه فردا» برای گفتوگو با تعدادی از چهرههای رسانههای اصلاحطلب و اصولگرا درباره ماهیت ناآرامیها و چگونگی برخورد دولت و نیروهای حافظ نظم با این تظاهرات به نتیجه نرسید.
به گزارش خبرنگار ما برخی از این چهرهها که معمولا در هر موضوعی اظهارنظرهای بلندبالا دارند از گفتوگو خودداری کرده یا آن را به بعد موکول کردند. برخی نیز با وعده تماس مجدد تلفن خود را کاملا خاموش و از دسترس خارج کردند. این گزارش حاکی از سردرگمی نظری در درک رخدادهای در جریان و احتمالا ترس از زدن حرفی است که بعدا ممکن است چهره رسانهای این شخصیتها را مخدوش کنند.
ظاهرا مشکل این صاحبنظران قضاوتی است که مجبور میشوند درباره انگیزهها و ریشهها و همچنین هویت ترتیبدهندگان این تظاهرات داشته باشند. تنها گروهی که به راحتی در مورد تظاهرات جاری اظهارنظر و قضاوت میکند مراکز تبلیغاتی جناح موسوم به اصولگراست که با تحلیلی متناقض از تظاهرات استقبال میکند، چون محتوای آن را اعتراض به مشکلات اقتصادی و عملکرد دولت توصیف میکند و در کنار آن شرکتکنندگان را معاند میخواند، چون شعاری غیر از اعتراض به عملکرد دولت میدهند.
این گریز از صحنه از سوی صاحبنظران اصلاحطلب و اصولگرا، هزینههای بسیاری خواهد داشت. اولین آن را دیروز تعدادی از دانشجویان در دانشگاه تهران فریاد میکشیدند: «اصلاحطلب، اصولگرا- دیگه تمام شد ماجرا.»
راهکاری جز به رسمیت شناختن اعتراضها وجود ندارد
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب و تحلیلگر مسائل سیاسی، به «جامعه فردا» گفت: اتفاقهای چند روز اخیر در شهرستانها و تهران مانند وقوع زلزلههای با قدرت اندک است. خیلی ساده، ممکن است یک گسل کوچک فعال شود و زلزلهای با ریشتر پایین را به وجود بیاورد، اما به سهولت میتواند گسلهای دیگری را فعال کند. بنابراین جامعهای که این امکان برایش وجود دارد که انرژی داخلی خود را تخلیه کند، کمتر دچار چنین بحرانها و مشکلاتی میشود. به همین دلیل در جوامعی که امکان بروز اعتراضها وجود دارد، ممکن است هر هفته و هر ماه شاهد اعتراضاتی بود که نهایتا یا منجر به نتیجه میشود و یا اینکه بینتیجه باقی میماند، اما نکته مهم این است که در چنین جوامعی بروز اعتراضات تبدیل به بحران نمیشود.
بنابراین باید پذیرفت که اتفاقاتی که از چند روز پیش در ایران آغاز شده است از اساس ریشه اجتماعی دارد و از سوی دیگر وجود مشکلات عدیده اقتصادی به آن سبقه اقتصادی نیز بخشیده، ریشههایی که واقعی هستند و غیر قابل کتمان.
اما اینکه چرا این اعتراضها تا امرزو بروز پیدا نکرده به سختگیریهای قبلی جناحی بر میگردد که امروز مقابل دولت ایستاده است. آغاز اعتراضها از مشهد خودش پیام روشنی دارد.
در چنین شرایطی وظیفه حکومت، احزاب و مردم این است که از آنچه که فکر میکنند درست است، دفاع کنند و ملاحظهکاری را کنار بگذارند و ایرادها و انتقاداتی که وجود دارد را بپذیرند و بیان کنند. اما در این میان باید به روشنی به مردم گفت که نارضایتی از شرایط موجود یک بحث است و چگونه و با چه هزینهای از این شرایط عبور کردن و چه چیزی را جایگزین آن کردن، یک بحث دیگر است. در واقع این دو موضوع دو مقوله کاملا متفاوت است که باید مورد توجه قرار گیرد و برای جامعه تبیین شود.
دیدن یک بیمار که روی زمین افتاده و از درد زجر میکشد یک مسئله است و اینکه من حق داشته باشم به عملی کنم که مدعی هستم او را بهبود میبخشد اما به جایش منجر به بدتر شدن حالش و یا معلول و فوت شدنش شود، بحث دیگری است.
با توجه به شرایطی که وجود دارد هیچ راهکاری جز به رسمیت شناختن همه اعتراضات موجود در جامعه برای حکومت وجود ندارد. حکومتی که همه اعتراضات موجود در جامعه را به رسمیت بشناسد بهطور طبیعی ظرفیت حل آن مشکلات را هم در خود به وجود خواهد آورد. بنابراین برای عبور از این شرایط نخستین قدم به رسمیت شناختن اعتراضها و سپس تلاش برای حل آنهاست.
دولت نتوانست افکار عمومی را توجیه کند
فیاض زاهد، استادیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی، معتقد است که ناتوانی دولت در توجیه افکار عمومی و فقدان ارتباط دولت و عوامل رسانهای آن با روشنفکران از علتهای بروز چنین اتفاقی است.
وی با اشاره به اعتراضات خیابانی رخداده در شهرهای مختلف کشور، تأکید کرد: پیشبینی رخدادهای اجتماعی اینچنین دور از انتظار نبود. با توجه به وضعیت اقتصادی و فشارهای اجتماعی در این حوزه، همچنین تزریق نوعی حس ناامیدی در گروههای مختلف اجتماعی، احتمال چنین رخدادی را افزایش داده بود.
از سوی دیگر ناتوانی دولت در توجیه افکار عمومی برای بیان علل مشکلات و ضعف دستگاههای دولتی در فیصله بخشیدن به چنین مشکلاتی در کنار دور شدن دولت روحانی از خاستگاه اجتماعی و سیاسی که در دوران انتخابات خود را متعلق به آن معرفی کرد از دیگر عوامل شدتبخشی به نارضایتیهای اجتماعی است.
همچنین فقدان ارتباط دولت و عوامل رسانهای آن با روشنفکران، روزنامهنگاران، نویسندگان و صاحبان تحلیل باعث شده است تا حلقه ارتباطی دولت با گروههای اجتماعی بسیار ضعیف شود. بر همین اساس مباحثی که در مورد بودجه مطرح شد و اعلام بعضی از گرانیها در کنار حس بیاعتمادی و تحدید سرمایههای اجتماعی، آستانه تحمل مردم را به شدت پایین آورده است. در این میانه به نظر من سوءاستفاده جریان رقیب دولت نیز در حد جرقه مؤثر بود. البته بعد از احساس خطر نسبت به از کنترل خارج شدن اعتراضات جریان رقیب دولت را هم نگران کرد، چون به نظر میرسد ممکن است کلیت ساختار نظام تحت شعاع قرار بگیرد.
باید نسبت به مواجهه با این اعتراضات خیابانی به شیوه مسالمتآمیز، بر تدبیر و دقت عمل نهادها امنیتی تأکید کرد. به نظرم در این شرایط دستگاههای امنیتی موساد و سیا و امآی6 که متخصص جنگ روانی هستند، فعالیت جدی خواهند کرد. از طرفی هم شتابزدگی و بیتدبیری در برخورد با این پدیده اوضاع را بغرنج خواهد کرد.
تظاهرات در همه جای دنیا امری عادی محسوب میشود و در کشور ما نیز میبایست برای تجمعات در چارچوب قوانین موجود مجوز صادر شود. اما متأسفانه زمانی که مجوز صادر نمیشود، حرکتهای ناگهانی شتابزدهای مانند آنچه در روزهای اخیر شاهد آن بودهایم، رخ میدهد. لازم است تا دستگاههای امنیتی بخشهای مختلف حکومت و دولت را توجیه کنند از انجام رفتارهای نسنجیده و تحریکآمیز خودداری کنند.
بخش زیادی از آنچه که تحریکآمیز بود را دولت و مجلس میتوانند با تجدید نظر در لایحه بودجه و منطقی کردن ردیفهای اختصاصی برطرف سازد. دولت بایستی آنجایی که نیاز به شفافیت و جراحی است دچار ترس و عقبنشینی نشود. البته تحقق این هدف نیازمند گفتوگوی دولت با ارکان مختلف نظام است. نقش جامعه مدنی و احزاب سیاسی هم در این فرآیند مهم است. برای مردم باید توضیح داده شود که هیچگاه از خیابان به دستاوردهای مطلوب نخواهیم رسید و یکی از مهمترین اجزایی که در توجیه این شرایط میتواند نقش ایفا کند، احزاب هستند.
آنها باید بخشهای حاکمیت را توجیه کنند که نبایستی با ایجاد محدودیتها شرایط به سمتی برود که حتما گفتوگو با مردم از خیابانها شروع شود. احزاب و فعالان سیاسی میتوانند با روشنفکران پیشگام، اتحادیهها و صنوف مختلف و همینطور فعالان جنبشهای اجتماعی گفتوگوهای روشنگرانه داشته باشند. حاکمیت باید از تعاملات آکواریومی و کلیشهای خارج شود و با شنیدن مشکلات جامعه، سعی کنند واقعا برای آنها راه حل ارائه کنند. در چنین شرایطی است که مردم احساس خواهند کرد گوش شنوایی دارند. نباید فراموش کنیم مهمترین تهدید جامعه ما، کاهش شدید سطح اعتماد اجتماعی است و همه عوامل مؤثر اجتماعی در ترمیم آن باید کوشا باشند.
مسئولان انتظامی و امنیتی سعه صدر داشته باشند ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا ضمن طبیعی دانستن حق اعتراض از رهبران اصلاح طلب درخواست کرد تا مردم را به حرکت در چارچوب قانون دعوت کنند.
وی میگوید: مسلما برای مواجهه با این اعتراضها رسیدگی به یک وجه کفایت نمیکند. اولین نکته این است که نباید هیچگونه اضطرار و نگرانی به خودمان راه بدهیم. امروز تعداد قلیلی از مردم (در نسبت به کلیت جامعه) هستند که میخواهند اعتراض خودشان را از این طریق نشان بدهند. هرچند این بدان معنا نیست که باقی مردم ناراضی نباشند. اما آنها این راه را برای اعلام نارضایتی شان انتخاب نکردهاند و چون در کشور آزادی است، اگرچه این تجمعهای غیر قانونی است اما همه حق دارند حرف خودشان را بزنند. هرچند امیدوارم که بدون استفاده از روشهای خشونت آمیز اعتراضشان را انجام دهند.
نکته دوم مرتبط با مسئولان انتظامی، اطلاعاتی و امنیتی است که با توجه به تجربیات گذشته، باید سعهصدر خود را در برخورد با مردم عزیزمان حفظ کنند. آنها نباید به قصد مقابله و برخورد واکنش نشان دهند بلکه مردم معترض را راهنمایی و هدایت کنند. در همین زمینه لازم هست تا فرماندهان میدانی کاملا با اعصاب و روحیه آرام، با تجمعات برخورد کنند.
نکته سوم به جریانهای سیاسی مربوط میشود که باید درباره این مسئله موضعگیری کنند. بهویژه از جریان اصلاحات درخواست میکنم که موضعگیری خود را اعلام نمایند. اصولگرایان اجمالا مواضعشان مشخص است، اما در سابقه اصلاح طلبان داریم که نسبت به این اعتراضات بعضا سکوت کرده اند. امروز دیگر موضع سکوت نیست. به نظر من شخصیتهای موثر و مهم اصلاح طلبان باید از تجمعکنندگان دعوت کنند تا از مسیر قانونی پیش بروند و شعارهای ساختارشکنانه ندهند. آنها باید مردم معترض را متوجه کنند که کوچکترین حرکتی ولو اگر از سوی اندکی از مردم هم باشد به سرعت مورد سوءاستفاده آمریکا، صهیونیستها و سعودیها قرار خواهد گرفت.
همانطور که دیدیم ظرف دو روزی که از اعتراضات گذشته و هنوز هیچ اتفاق خاصی هم رخ نداده است، در حد رئیس جمهور آمریکا توئیت میکند. این نشان میدهد که آنها چقدر مترصد رخداد اتفاقی در ایران هستند. بر همین اساس رهبران اصلاحات باید به مردم معترض متوجه کنند در صورت سردادن شعارهای ساختارشکنانه در اساس اعتراضاتشان تردید به وجود خواهد آمد و معلوم میشود که اعتراض آنها نسبت به وضعیت اقتصادی و اجتماعی نیست و مسئله دیگری مطرح است. لازم به توجه است که اگر اعتراضات در مسئلهای جر معضلات اقتصادی و اجتماعی باشد، نوع مواجهه با آنها نیز تغییر پیدا خواهد کرد.
این نوع تجمعات در کشورهای دیگر نیز وجود دارد و مسئله جدیدی نیست. در ایران هم شاهد اعتراضات بودهایم. در مقابل آن نیز سیل عظیم مردم را داریم که این اقدامات را نمیپسندند، همچنان که امروز هم آنها تظاهرات (نهم دی) داشتند.
نکته بعدی هم در خصوص مسئولان مربوطه در دولت و مجلس است. آنها باید توجه بیشتری نسبت به وضعیت معیشتی و بالاخص یکسری مشکلاتی که برخی از مردم نسبت به مؤسسات مالی مواجه با آن هستند؛ میکردند. این مسائل باید هرچه سریع تر سر و سامان پیدا کند تا مردم نسبت به آنها دیگر
مشکلی نداشته باشند و مشخص شود حرف این افراد واقعا چیست؟