شرق ـ شکوفه حبیبزاده، لیلا مرگن: میگویند هروقت به مرحله پذیرش واقعیت رسیدید، آنگاه راهحل نیز به دنبال آن میآید. چند روزی است که مردم با عنوان دلایلی همچون گرانی و نابرابری معترض و راهی خیابانها شدهاند.
فارغ از اینکه چه گروهی جرقه این آتش خفته را زد، آنچه از این رخداد میتوان فهمید، فشار معیشت بر مردم است. مردم عنوان میکنند یارای ادامه مسیر به این شکل و شمایل را ندارند. اما سؤال اینجاست که چرا مردم در دوران تحریم و سیاستهای درهمریخته دولت احمدینژاد و شوکهای عظیم اقتصادی و سهبرابرشدن قیمتها در آن دوره، اینگونه دست به اعتراض نزدند و در دولت دوازدهم که نرخ تورم طبیعتا بسیار کندتر به حرکت ادامه داده و از شتاب قیمتها کاسته شده است؛ معترض شدهاند؟
این پرسش را کارشناسان در قالب تجمیع فشارها از دورانهای مختلف در دوره کنونی تفسیر میکنند و در کنار آن، عمیقترشدن بحرانهای اقتصادی را شاهد مثال میآورند. بحرانهایی مانند کاهش درآمد نفتی، رکود تورمی و بهتبع آن گسترش بیکاری تجمیعشده، بحرانهای نظام بانکی و مؤسسات مالی و... که دولت را بهشدت مشغول خود کرد.
همین بحرانها بود که دولت را بر آن داشت برای حل آن وارد گود شود و دست به یکسری اصلاحات و جراحیهای اقتصادی بزند، اما در این میان یک نکته را نباید از نظر دور داشت؛ چند سال پیش که حسن روحانی، رئیسجمهور، برای دوره نخست روی کار آمد، پس از مدتی که از ارائه برنامهها و سخنرانیها گذشت، کارشناسان خطاب به او هشدار دادند که در کلامش اثری از مردم فرودست و معیشت آنها نیست. آن زمان دورنمای این عملکرد دولت از دید کارشناسان، کنارگذاشتن مردمی بود که زندگیشان در مشقت دوران تحریم و سیاستهای غلط دولت قبل، به زیر خط فقر رفته بود.
بر همین اساس هم بود که وقتی بودجه سال ٩٧ از سوی دولت ارائه شد و در آن حرف حذف بیش از ٣٠ میلیون نفر از دریافت یارانههای نقدی مطرح شد و طبق بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، پرداخت یارانه بهشرط اثبات درآمد زیر ٧٠٠ هزار تومان اعلام غیررسمی شد، صدای اعتراض بلند شد. البته کلید این نارضایتی با بنزین هزارو ٥٠٠تومانی و افزایش سهبرابری عوارض خروج از کشور زده شد. ناگفته نماند که درنظرگرفتن ارز سه هزارو ٨٥٠تومانی هم در بودجه، نگاه منفی و بیاعتمادی را دامن زد.
در همین زمانها بود که کارشناسان به دولت گوشزد کردند در زمانیکه قصد جراحی اقتصادی بهسبب کمبود درآمد دارد، حتما باید پیوست اجتماعی نیز با لایحه بودجه ارائه کند؛ اتفاقی که البته رخ نداد. این در حالی بود که نمایندگان مردم نیز که گمان میرفت از حقوق مردم دفاع خواهند کرد، در دفاع از افزایش ٧٠درصدی حقوق حداقل چهارمیلیونی خود، نطق ارائه دادند و همینجا بود که دیگر، طاقت مردم طاق شد.
کارشناسان معتقد هستند که بهترین زمان اکنون است که دولت برخی از سیاستهای خود را اصلاح کرده و با در کنار مردم قرارگرفتن، سعی کند با همراهی آنها، این زخم را التیام دهد.
--------------------------
دولت درصدد پاسخگویی برآید
غلامرضا نظربلند، اقتصاددان و سفیر پیشین ایران در سریلانكا، در گفتوگو با «شرق» به موشكافی ریشههای اعتراضات اخیر مردمی میپردازد. او معتقد است دولت باید در كنار مردم قرار گیرند و با شنیدن حرفهای آنها، درصدد پاسخگویی به مطالبات مردم برآیند.
اتفاقات اخیر ریشه در چه دارد؟
این اتفاقات، ریشه در گسلهای همهجانبه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد. این گسلها كمابیش در همه جوامع وجود دارند و وقتی فعال میشوند كه مردم با پوست و گوشت و استخوان، تبعیض، گرانی و بیكاری را لمس میكنند. جان لاك، واضع مكتب لیبرالیسم كه مكتبی نرمخو است، در این زمینه میگوید وقتی مردم به اینجا میرسند، طغیان میكنند و از این طغیان برخلاف نرمخویی مكتب لیبرالیسم و بهدور از خشونتبودن آن، دفاع میكند. زمانی این اعتراض شكل میگیرد كه مردم محمل امنی برای خود نمیبینند. نباید جامعه به اینجا برسد. هیچ نیازی هم نیست كه چنین جنبشی از خارج یا داخل مورد حمایت گروه یا افراد خاص قرار گیرد. ریشه این بحران، داخلی است و باید مسئولان این نكته را در نظر بگیرند.
پیشتر بارها از سوی كارشناسان هشدار داده شده بود كه صدای نارضایتی مردم را بشنوید. فكر میكنید نشنیدن این صدا بود كه چنین اتفاقاتی را به دنبال آورد؟
نه فساد یكشبه شكل میگیرد و نه یك اقتصاد یكشبه بحرانی میشود. اینها ریشه در دولتهای قبل و بعد از انقلاب دارند. هر دولتی كه روی كار آمده، میراث دوره قبل خود را هم با خود بههمراه داشته است. منتها عمق و گستردگی آن به مرور زمان بیشتر و بیشتر شده است. جز برههای از سالهای اول انقلاب هرچند شعار داده شده، اما صدای فرودست به معنای واقعی کمتر شنیده شده است. همین كه روزبهروز شكاف طبقاتی در جامعه عمیقتر و گستردهتر شده است، نشاندهنده آن است كه فاصله هم با اقشار فرودست و دهكهای پایینتر بیشتر شده است.
دوره سازندگی تكنوكراتها یكهتاز بودند. در دوره اصلاحات، توسعه سیاسی اولویت داده شد و توسعه اقتصادی در اولویت بعدی قرار گرفت. در دولتهای نهم و دهم هم پوپولیسم كه سنگ اقشار فرودست و دهكهای پایین را به سینه میزد، سهمگینترین ضربات كاری را به این قشر وارد كرد. دولتهای یازدهم و دوازدهم نیز موزائیكی از گرایشهای دولتهای قبلی است.
آیا میشد از ایجاد این اعتراضها جلوگیری كرد یا بههرترتیب، این اعتراضها شكل میگرفت؟
اگر یكبار در دوران پس از انقلاب، برای درمان این معضل، اصل ٢٧ قانون اساسی اجرائی میشد و به یك تظاهرات مسالمتآمیز مجوز داده میشد، دولتها میتوانستند صدای مردم و خواستههای مردم را بشنوند. منظور، تجمعات در روزهای معین نیست.
تجمعات مردمخواسته برای بیان اعتراضات به دولتها ملاك است. وقتی مجوزی داده میشود، كسانی كه پیگیر آن مجوز بودهاند، از آن تمكین هم میكنند. وقتی این مجوز داده نمیشود، تجمعات بدون مجوز شكل میگیرند كه در اینصورت نمیتوان آن را كنترل كرد. مگر در كشورهای دیگر، هر روز اعتراض، تجمع و اعتصاب شكل نمیگیرد؟ اكنون تمام تنگناها و مضائق اقتصادی را یكجا داریم. اكنون دچار ركود تورمی هستیم كه بدترین حلقه سیكل اقتصادی و چرخه تجاری است كه هم گرانی و تورم است و هم ركود و بیكاری. بااینحال، كمتر كسی است كه فقطوفقط بهخاطر معیشت، خود را در معرض خطر قرار دهد. تجمعات با ماهیت اقتصادی را میتوان كنترل كرد، زیرا معطوف به یك پدیده است. نباید گذاشت چنین تجمعاتی به ماهیت سیاسی تغییر داده شوند و باید از این موضوع از قبل، پیشگیری میشد.
نسبتدادن چنین اعتراضاتی از سوی مردم به موضوعات سیاسی، آیا به حل این معضل كمكی میكند؟
این نوع سخنگفتن فرافكنی است. هیچ اتفاقی نابهنگام نیست و پیشینه دارد. بنابراین مسئولان باید به عقبه این اتفاقات نگاه كنند. بههرحال تا مشكلی در داخل نباشد، یك فرد خارجی نمیتواند روی آن مانور بدهد.
در دولت احمدینژاد بحران بهشدت بیشتر بود. چه میشود که اکنون اینچنین صدای مردم بلند میشود؟
طولانیترین و گستردهترین اعتراض مردمی در میانه دولت محمود احمدینژاد شكل گرفت. ضمن اینكه گسلهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تا این اندازه فعال نشده بودند. بنابراین باید در نظر بگیریم شعارهای اعتراضی مردم در آن دوره، هرچند كاملا اعتراضی بود، اما نوعا ساختارشكنانه نبود.
دولت چگونه میتواند در شرایط كنونی این بحران را مدیریت کند؟
دولت و حاكمیت درحالحاضر باید صدای مردم را بشنوند و درصدد پاسخگویی به مطالبات مردم باشند. حل این مشكل، مدیران و مدبرانی را میطلبد كه از سلامت كامل نفس برخوردار باشند و از هرگونه فساد و رانت بهدور باشند. فقط آنهایی كه دلسوز این آب و خاك هستند، میتوانند در جهت حل این مشكلات كوشا باشند.
------------------------------
برنامهها را از صندوقچه خارج کنیم
چند روزی است که مردم با اعتراض به شرایط اقتصادی، نارضایتی خود را اعلام کردهاند. کمال اطهاری، پژوهشگر توسعه درباره دلایل این اعتراضات با «شرق» گفتوگو کرده است که در ادامه میآید:
اعتراضات مردم ناشی از تورم موجود در جامعه است؟ نرخ تورم فعلی با نرخ تورم در دولت قبل چه تفاوتی کرده است که مردم معترض به خیابانها آمدهاند؟
واجب است که موضوع را کمی عمیقتر ردیابی کنیم. اعتراضات مردم درست چند روز بعد از این رخ داد که سخنگوی دولت به هشداری که عدهای از روشنفکران غیررسمی کشور داده بودند، با چهره مسخرهآمیزی نگاه کرد و به آن جمع لبخند تمسخر زد. سخنگوی دولت به این روشنفکران گفته بود که شما چه کسی هستید. همانهایی که رأی ندادید ولی ما به مردم متکی هستیم. درواقع او همان حرفهای کلیشهای گذشته را مطرح کرده بود. مشابه این تراژدی بارها رخ داده و روشنفکران غیررسمی نیز هشدارها را میدهند. به هرگونهای که این اعتراضات شکل گرفته باشد (که خیلی مهم نیست)، نشان میدهد نارضایتی در مردم وجود دارد که با اندکی تحریک جلوه کرده است.
هشدار روشنفکران چه بود که سخنگوی دولت آنگونه واكنش نشان داد؟
برخی روشنفکران درباره اینکه ما میخواهیم حمایت خود را از رئیسجمهور پس بگیریم، صحبت کرده بودند.
این تجمعات مربوط به قشر ضعیف جامعه است که از گرانی به تنگ آمدهاند یا فکر میکنید که همه اقشار جامعه در آن مشارکت دارند؟
فکر میکنم که انتظار کل جامعه است. به یاد بیاوریم که وزیر دارایی برزیل در نیمه دهه ٨٠ در عرض یکونیم تا دو سال توانست تورم ٥٠٠درصدی این کشور را به پنج درصد برساند. یا چین در عرض ١٠ سال تمام اصلاحات خود را انجام داد. زمانی که برنامه مشخصی باشد و تکلیف روشن باشد، گذشت شش سال برای آشکارشدن تحولات کافی بوده است. در شرایطی که کارگاههای زیر ١٠ نفر از شمول قانون کار خارج میشود، پول با نرخ بهره بالای ٢٠ درصد عرضه میشود و با تراکمفروشی، نابودی طبیعت و دستاندازی به طبیعت کارها را پیش میبریم، نارضایتی ایجاد میشود. وقتی روحانی گفت تدبیر و امید را بر میگردانم، مردم دوره اول به او رأی دادند. در دوره دوم نیز به خاطر اینکه جمعی صف کشیده بودند. مردم دور روحانی جمع شدند و منتظرند ببینند که در این دوره آقای روحانی چه تدبیری خواهد داشت. او تاکنون تدبیر خود را نشان نداده است. جامعه بسیار باشعور است. عقل سلیم میگوید که به عقب برنمیگردیم اما باید حرکت روبهجلو داشته باشیم. وقتی دولت درباره قیمت بنزین مرتب حرفهای خود را پس میگیرد، یعنی برنامه سنجیدهای وجود ندارد؛ این تدبیر نیست. اقشار مختلف این مسائل را متوجه میشوند. تقلیل اعتراضات مردمی به مباحث جناحی کار درستی نیست. اینکه بگوییم بهخاطر اینکه جناح دیگر ممکن است در اعتراضات نقشی داشته باشد، پس ما را تأیید کنید، منطقی نیست.
به اعتقاد شما ثبات ایجاد شده در قیمتها بهدلیل اینکه گام بعدی یعنی رشد اقتصادی و رونق کسبوکار را بههمراه نداشته، باعث اعتراض شده است؟
بله، روشنفکران غیررسمی در گام اول این نارضایتی را اعلام کردند. میبینیم که این مسئله بهسرعت در مردم هم قابل انعکاس است. موضوع این است که رونق کسبوکار یک نظام برنامهریزی و توسعه میخواهد. آن نظام مشخص نیست. جناحهای مختلف رانتی در این کشور بسیار قویتر از این هستند که بگذارند این اقدامات شکل بگیرد. انحصارطلبی اقتصادی و سیاسی مانع توسعه کسبوکار میشود. با یک واژه سپردن رشد اقتصادی به دست بخش خصوصی مسائل حل نمیشود. شما برای تحقق این شعار چه برنامهای دارید؟
دولت بهتنهایی و بدون مشارکت بقیه دستگاهها میتواند انحصار اقتصادی را بشکند؟
مسلما نمیتواند. مسلم است که باید آن اراده واحد در حاکمیت باشد. دولت به مفهوم قوه مجریه، تحت فشار زیادی از این بابت است اما در خود دولت هم گسیختگی وجود دارد. وزارت جهاد کشاورزی بستههای پژوهشی اقتصاد مقاومتی را ارائه میکند که کشور به سمت انقلاب سبز حرکت کند اما سایر نهادها چقدر به اهداف این بسته پایبند هستند؟ متأسفانه با وجود آنکه در احکام برنامه ششم اعلام میشود که اقداماتی نظیر انتقال آب به فلات مرکزی فایدهای ندارد و باید سیاستهای انقلاب سبز رخ دهد اما در عمل بحث انتقال آب به فلات مرکزی پیگیری میشود. باید دید ١,٥میلیارد دلاری که از صندوق توسعه ملی برای اشتغال بخش کشاورزی اختصاص داده شد، چقدر پشتیبان برنامه پژوهشی برای انقلاب سبز در این بخش است. خیلی از طرحها معلق گذاشته شده است. سرمایهگذاران خارجی هم که این ازهمگسیختگی را میبینند، به بهانه عدم رابطه ایران با آمریکا از کشور خارج میشوند.
چه راهکاری برای دولت دارید که جامعه ما از شرایط کنونی خارج شود؟
نهادسازیهای بانکپذیری کمدرآمدها در بخش مسکن از سال ٨٤ در دستور کار قرار دارد. آن رئیسجمهور خودمحور همه این برنامهها را کنار گذاشت. اگر میخواهید در بخش مسکن موفق باشید، باید طرح جامع مسکن را بازنگری کنید. این برنامه جامعترین برنامه بخش مسکن در بعد از انقلاب بوده است. متأسفانه این طرح جامع را کنار گذاشتند و درباره اندیشه ایرانشهر صحبت میکنند. درحالحاضر ٥٠ درصد جامعه ما وامی از سیستم بانکی نگرفته است. یعنی افراد هم از حقوق مدنی اولیه خود محروماند و این مسئله نوعی تبعیضگذاری نظام بانکی نسبت به جامعه است. در آمریکا اگر ثابت شود بانکی چنین تبعیضگذاری میکند آن بانک را تعطیل میکنند. دولت باید از مرحله برنامهنوشتن خارج شود و به اجرا وارد شود. باید چند برنامه منسجمی را که وجود دارد، اجرا کند تا اعتماد مردم جلب شود. اول باید فکر خود را اصلاح کنیم و تدبیرمان را کامل کنیم، بعد بهدنبال دعوت از سرمایهگذار خارجی باشیم.