Wednesday, Dec 6, 2017

صفحه نخست » فرجام رئیس جمهوری که صالح نبود، حامد آئینه‌وند

Hamed_Aiyenehvand.jpgعلی عبدالله صالح رئیس جمهور‌ی بود که چون صدام و قذافی علاقه وافری به حضور مادام العمردر قدرت داشت و در حالی که طی سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ رئیس جمهور یمن شمالی بود پس از اتحاد یمن شمالی و جنوبی ریاست خود بر یمن را با انواع ترفندها و تقلب‌ها طی سالهای (۱۹۹۰-۲۰۱۲) ادامه داد. در پی وقوع بهار عربی و اعتراضات مردمی علیه استبداد که دو مینووار پایتخت‌های عربی را در نوردید و به صنعا نیز رسید پیام مردم را دریافت نکرد و با سرکوب خونین معترضین همانند بشاراسد، کشور را در آشوب جنگ داخلی فرو برد.

در حالی که روز به روز بر شدت در گیریهای خیابانی افزوده می‌شد پارلمان یمن با اعطای مصونیت قضایی به صالح او را وادار به کناره گیری از قدرت کرد اما او علی رغم کناره گیری رسمی از قدرت در صحنه سیاست یمن باقی ماند و معاون او منصور هادی که به جای او نشست شوربختانه در مسیر در ستی حرک نکرد و به جای انجام اصلاحات واقعی و توجه به خواسته مردم و مذاکره مناسب با انصارا.. بر اساس منافع ملی، و به رسمیت شناختن حقوق آنان در اداره کشور مسیر صالح را در پیش گرفت.

در این وضعیت بود که ایران به حمایت مالی و معنوی انصار ا... رفت و عربستان نیز ذیل یک ائتلاف عربی یمن را مورد حملات نظامی قرار داد. نیروهای وفادار به صالح مدت کوتاهی در اتحادی تاکتیکی علیه عربستان با حوثی‌ها هم پیمان شدند اما با بغرنج شدن شرایط در یمن و وضعیت اسف بار مردم در محاصره غذایی، اتحاد میان آنها از بین رفت و با یکدیگر در گیر شدند و صالح به هنگام فرار در یکی از مناطق در گیری با انصار ا.. با شلیک گلوله‌های پیاپی به ماشینی که در آن حضور داشت به همراه همراهانش کشته شد. در واقع چون اتحاد انصار ا.. و صالح اتحادی نه استراتژیک و مبتنی بر اهداف و برنامه‌های مشخص که تاکتیکی و برای ایجاد تغیراتی در صحنه نبرد نظامی در یمن بود چندان دوامی نیافت چون دشمنان خونی هیچ گاه دوستانی جانی نخواهند شد و اگر در تاریخ نمونه‌های نادری یافت می‌شود یا به دلیل تغیر بنیادین اوضاع و احوال است یا به دلیل سلطه استراتژیک طرف مقابل یا هر دو، که باعث می‌شود دشمنان از در دو ستی در آیند.

صالح می‌توانست چنین فرجامی نداشته باشد اگر و تنها اگر می‌فهمید که وقتی بخواهی همه کیک قدرت از آن تو باشد امکان اینکه هیچ قسمتی از آن به تو نرسد بیشتر است چون بازیگران دیگر همیشه تما شاچی باقی نمی‌مانند و در فرصتی که معمولا دیکتاتورها آن را پیش بینی نمی‌کنند به میان میدان می‌آیند و همه معادلات را به هم می‌ریزند. بسیاری از دیکتاتورهای خاورمیانه در شرایطی با قدرت وداع کرده‌اند که هیچ افقی از فرو پاشی پیش روی خود نمی‌دیدند. درمیان دیکتاتور‌های خاور میانه از قذافی و صدام تا بن علی و صالح هیچ یک نه محبوب مردم خودشان بودند و نه چندان آبرویی در مجامع بین المللی داشتند و نه با انسانیت و حقوق بشر نسبتی... از میان این دیکتاتورها فقط اسد است که به یمن دلارهای نفتی مسکو و تهران و حمایت نظامی آنها و مماشات امریکا در قدرت باقی مانده است اما روشن است که او نیز سرنوشتی بهتر از صالح در انتظارش نخواهد بود. همان گونه که خون بی گناهان گریبان صالح را رارها نکرد تا در خون خودش بغلتد اسد نیز در سرنوشتی مشابه خواهدرفت.

در خاور میانه معدودند کشورهایی که از بهار عربی درس گرفته‌اند: اردن، قطر و عربستان سعودی در مسیر درستی حرکت می‌کنند و به دنبال اصلاح واقعی امور هستند اما ایران و بحرین در مسیر نادرست و بازی با اصلاحات... تنها دو دیکتاتور در خاور میانه اسمشان به نیکی باقی مانده است چون رسم‌شان رسم آدم کشی و خونریزی نبود: اول محمد رضا پهلوی و دوم حسنی مبارک. این دو نفر دموکرات نبودند اما هم از صالح و هم از صدام و قدافی صالح تر... بودند سرنوشتشان تلخ بود اما تراژیک نبود....

حامد آئینه‌وند - دانش آموخته دکترای روابط بین‌الملل

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy