Thursday, Dec 7, 2017

صفحه نخست » ۱۶ آذر: روز دانشجو یا روز دولت؟ هوشنگ امیراحمدی

Houshang_Amirahmadi.jpgدر ۱۶ آذر ۱۳۳۲، تقریبا ۴ ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد همان سال علیه دولت دکتر محمد مصدق، سه دانشجوی دانشگاه تهران درهجوم نیروهای نظامی و امنیتی شاه محمد رضا پهلوی به دانشگاه برای خفه کردن اعتراض دانشجویان به سفر ریچارد نیکسون، معاون وقت رئیس جمهورامریکا، و تجدید رابطه با انگلستان، کشته شدند. این دو کشور در کودتا دست داشتند و شاه را به ایران برگردانده بودند و حالا میخواستند شرایط تثبیت یکتاتوری او را فراهم کنند. دو نفر از این دانشجویان (مصطفی بزرگ نیا و مهدی شریعت رضوی) طرفدار حزب توذه، و یک نفر (احمد قندچی) طرفدار جبهه ملی بودند. برای بزرگداشت نام این دانشجویان و اعتراض ضد استبدادی، ضد استعماری و عدالت خواهی دانشجویان، ۱۶ آذر "روز دانشجو" نامگذاری شده است. بعنوان یک استاد دانشگاه، برای من این روز بسیار عزیز و افتخار آمیز است و آنرا به همه دانشجویان، دانشگاهیان و مردم ایران تبریک میگویم.

از آن روز ۵۴ سال میگذرد و طی این سالها جنبش دانشجویی افت و خیزهای بسیاری را تجربه کرده است. در مجموع اما، دست آورد این جنبش، سوای تولید مبارزین بسیار، برای خود دانشجویان و دانشگاها و یا جامعه بزرگترایران چندان زیاد نبوده است. جامعه دانشجویی، بعنوان یک صنف هنوزهم نتوانسته است حقوق ابتدایی خود را حصول کند و ایران نیز کماکان، و کم و بیش، در یوغ استبداد، استعمار و بی عدالتی باقی مانده است. واقعیت این است که هم نیروهای سیاسی کشور و هم دولتها (و حکومت ها) اجازه نداده اند که جنبش دانشجویی صنفی، مستقل و متعلق به جامعه مدنی بماند. آنها با شگرد سیاسی کردن دانشگاه (نظیر ساواکی کردن محیط دانشگاه و حالا برگزاری نماز جمعه در انجا) و قهرمان پروری درون دانشجویان، مبارزات آنها را تخریب و یا بنفع خود مصادره کرده اند. دراین میان برنده نهایی حکومت ها و دولت ها بوده اند.

در واقع امروز شانزده آذر بیشتر روز دولت است تا روز دانشجو. هر سال، در این روز، که از امنیتی ترین روزهای دانشگاها شده است، روئیس جمهور کشور به دانشگاه تهران میرود و طی یک سخنرانی بی محتوا اما جهت دار سیاسی "جنبش" را از دانشجویان می دزدد و اهداف ضد استبدادی، ضد استعماری و عدالت خواهی آن را هم بنام خود و گروه سیاسی خود مصادره میکند. این در حالی است که ایدها و سازمانهای اکثریتی از دانشجویان مبارز ما "غیر قانونی" شده و مبارزات عملی شهدای این جنبش و مبارزین زنده، زندانی و یا تبعیدی ان هم طی سالها عمدتا با صفات "ضد شاه" و "ضد انقلاب" معرفی شده اند و عده ای هم "ستاره دار" میشوند. آنچه این وضعیت را حتی اسف بارتر میکند دولتی شدن تدریجی نه فقط روز شانزده آذر که خود جنبش دانشجویی است. در واقع این جنبش عمدتا امروز آشکارا و یا در خفا در خدمت دولت است. براستی چرا باید رئیس جمهور کشور در روز دانشجو در دانشگاه پلاتفرم سیاسی داشته باشد؟

واقعیت این است که جنبش دانشجویی از شروع خود، بدلیل نبود یک جامعه سالم سیاسی (احزاب و دولت) در ایران، سیاست زده و حالا هم دولت زده شده است. برای سالم سازی جنبش و دانشگاها، دانشجویان عزیزمان باید خود را از این سیاست-دولت زدگی مبتذل بطور کامل برهانند. دانشگاه یک مجتمع مدنی است و خواستگاه تحقیق، علم، دانش و تفکر. معنی حرف من این نیست که دانشجویان ما نباید وارد سیاست شوند. حتما هم باید بشوند اما سیاست را باید درون جامعه سیاسی بکار بگیرند نه درون دانشگاه که درآن باید نظریه پردازی و گفتمان سیاسی و سیاست گذاری انجام گیرد. بعبارت دیگر، تشکل های دانشجویی باید مستقل بمانند و نباید زایده گروهای سیاسی و یا دولت بشوند. حتی مهمتر، انها باید به این جوامع سیاسی خوراک علمی و دانشی تزریق کنند. درهمین حال هم بعنوان یک مجتمع مدنی، انها باید نیرویی برای محدود کردن قدرت نامشروع و رفتارهای ناهنجارجوامع سیاسی باشند و بشوند.

متاسفانه این توصیه به آسانی قابل اجرا نخواهد بود. از یکسو، جوامع سیاسی کشور نارسا و فرهنگ سیاسی آنها مبتذل است و از سوی دیگر این جوامع بدفرهنگ و نارسا برای جبران ضعف های خود به دانشگاها پناه میبرند و باعث سیاست زدگی جوانان پرشور دانشگاهی میشوند. درهمین حال هم تشکل های دانشجویی از یک نوع بد آموزی صنفی رنج میبرند که خود محصول نبود درک درستی ازعلت و ضرورت وجودی جوامع مدنی و تفاوت وظیفه انها با تشکل های سیاسی است. سالها مبارزه سیاسی باعث بدعادتی فرهنگی این تشکل ها هم شده است و رهایی از این اعتیاد مبارزه برای سیاست یا قدرت بجای مبارزه برای محدود کردن قدرت سیاسی و ایجاد انظبات صنفی نیازمند یک اموزش عمیق و نقدگرایانه است. واقعیت این است که وقتی جامعه مدنی سیاست زده میشود، توسعه سیاسی و ملی هم صدمه می بیند.

نقش دولت در تجدید حیات و سازندگی صنفی تشکل های دانشجویی در جهت جوامع مدنی بسیار پراهمیت است. همانطور که نوشتم، دولت عامل اصلی این سیاست زدگی جنبش دانشویی بوده است. سوای اینکه دولت (و حکومت) از این تشکل ها سوء استفاده سیاسی کرده است، آن همچنین با جلوگیری از ایجاد تشکل های سیاسی سالم و قوی در جامعه بزرگتر، گزینه فعالیت سیاسی طبیعی برای جوانان کشور را محدود کرده و انها را مجبور به سیاسی کردن دانشگاها نموده است. نتیجه این چرخش، هم برای دانشجویان، هم برای علم و دانش در کشور، و هم برای توسعه سیاسی و به طبع آن توسعه همه جانبه ایران بسیار منفی بوده است. برای سالم سازی محیط دانشگاهی ما، دولت باید موانع موجود برای ایجاد احزاب سالم و قدرتمند را رفع نماید تا سیاست زدگی در دانشگاه "پاک سازی" شود- که این خود چالش دیگری است.

هوشنگ امیراحمدی
۱۶ آذر ۱۳۹۶

مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy