تعارف که نداریم؛ پس حرفمان را می زنیم:
اپوزیسیونِ حکومت اسلامی، باید از شدت خجالت و شرمساری سرش را به دیوار بکوبد! باید آب شود و به زمین فرو رود!
حرکت اعتراضی مردم بیشتر از این که بخواهد پیامی برای جمهوری اسلامی داشته باشد، پیام برای کس و کسانی که خود را اپوزیسیون می دانند دارد:
پیامِ نبودن تان بهتر از بودن تان و چیزی نگفتن تان بهتر از گفتن تان!
همین قدر که از کلمه ی اپوزیسیون استفاده می کنیم و هویت و اعتباری به کسانی که خود را اپوزیسیون می دانند می دهیم، ارزش دادن بیش از حد لازم است.
به واقع کدام اپوزیسیون؟! کدام سازمان و حزب و جبهه؟! کدام جماعت دارای برنامه و طرح برای لحظاتی که مردم در خیابان اند و نمی دانند چه باید بکنند؟! تا کِی رفتن به مقابل دانشگاه و فریاد اعتراض سر دادن؟! تا کی حنجره را پاره کردن و جان را به خطر انداختن و صدای اعتراض را به گوش حکومت رساندن و در نهایت نتیجه نگرفتن؟!
اپوزیسیون حکومت اسلامی باید از خجالت بمیرد؛ باید از خجالت بمیرد که چهار دهه در کشورهای آزاد زیست کرده و به اندازه ی نیم ساعت حرف موثر برای گفتن ندارد.
مردم دیگر چه باید بکنند؟! چه مانده است که بکنند؟! بر خیزند، جان خود و فرزندان شان را به خطر بیندازند، بر سر کوی و برزن بروند، از بن جان فریاد بکشند و خروش بر آورند که این حکومت جبار باید برود؟!
بعد از آن چه؟!
اپوزیسیون در این چهار دهه کدام قدم را برای جلب اعتماد مردم برداشته؟! آقایان اهل سخن که دائم در بی بی سی و وی او اِ و رادیو فرانسه و جاهای دیگر نظر صادر می کنند و برای حرکت مردم تئوری می بافند کدام قدم عملی را در جهت جلب اعتماد مردم برداشته اند؟!
من خودم را مثال می زنم:
یک انسان عادی که از شدت ظلم به مرحله ی عصیان رسیده است. من حتی یک شخصیت سیاسی سراغ ندارم که بتوانم بگویم به اندازه ی ده در صد می توانم پشت سر او و برنامه هایش بایستم و با قاطعیت از این ده در صد دفاع کنم!
خسته نباشید آقایان و خانم های اپوزیسیون! دهه ی شصت هم اگر کاری کردید که نکردید و بیشتر کارها را خراب کردید، به خاطر پیوستن مردم به شما و سازمان ها و احزاب «حماسی» تان بود! اگر مردم و جوانان می دانستند که پشت این «حماسه» ها هیچ چیز نیست، جان خود را فدای راه شما نمی کردند. فعالیتی در آن سال ها اگر بود فعالیت این جوانان بود که برخی از رهبران را هم در میدان نگهداشت والا جربزه ی اپوزیسیون ما همین است که می بینیم!
امروز مجاهدین خلق از یک سو یک تعداد «مریم جون اون» متحد الشکل ساخته اند و مثل ماشین کوکی در امریکا تظاهرات چند ده نفره و گیرم چند صد نفره می کنند.
امروز طرفداران رضا پهلوی پیام دو خطی او را با مارش نظامی از طریق اینترنت پخش می کنند تو گویی که هم اکنون تانک های ارتش پادشاهی در حال حرکت به طرف تهران است.
امروز بعد از ۵ روز از شروع حرکت مردم سازمان فداییان دو صفحه اعلامیه منتشر می کند.
این ها هستند اپوزیسیون سازمان یافته ی ما که قرار است مردم را سازمان دهند و به جنگ با حکومت اسلامی بر خیزند؟!
در عرض ۵ روز بیش از هزار مرد و زن و پیر و جوان بازداشت شده اند. اپوزیسیون برای ما هیچ کار نکرده است و نمی توانسته است بکند. این جنبش هم سرکوب شود، تعجبی ندارد و حیرتی بر نمی انگیزد. جنبش بدون سر و بدون رهبری ره به هیچ جا نخواهد برد و کسانی که می گویند جوانان رهبرند و جنبش قهرمان نمی خواهد حرف یاوه می زنند؛ حرف یاوه می زنند.
بنشینیم و امیدوار باشیم که در دهه های آینده اپوزیسیون از مردم ایران درس بگیرد و دستکم ده نفر آدم را بتواند دور هم جمع کند که از جنبش اعتراضی مردم به شکل آبرومند و واقع گرا حمایت کنند! بنشینیم و امیدوار باشیم!