آنچه امروز از خیزش مردم شاهدیم نتیجه ۳۹ سال انقلابی است که هیچ یک از ارمانهایش تحقق نیافت و رهبرانش به عهد و وفای خود نه تنها پایبند نبودند بلکه بر شبیخونشان نام انقلاب مستضعفان نهادند و به فریب مردم را صاحبان اصلی آن خواندند اما همین مردم همیشه در صحنه را چنان به اسارت و بندگی کشاندند که اگرنبود خیزش حق طلبانه امروز مردم این کهنه دیار به زودی نه از تاک و نه از تاک نشان اثری باقی میماند.
جملهای از "زهیر کتبی" نویسنده و ادیب مشهور عربستانی نقل است که چند سال پیش در ارتباط با وضعیت بد اقتصادی مردم عربستان درنطقی خطاب به مسئولان آن کشور گفته بود: "دریابید قبل از آنکه دیگران شما را دریابند"؛ یعنی همان هشداری که دهها متخصص و کارشناس اقتصادی طی ۱۰ سال گذشته با نوشتن چندین نامه به رهبری نظام و ایضا رئیس دولت وقت، بارها گوشزد کرده بودند و نسبت به آنچه "انقلاب گرسنگان" مشهور است هشدار دادند. آنان هم همچون آن ادیب مشهور عرب پیش بینی کرده بودند که "اگر مشکل فقر بزرگترین کشور تولید کننده نفت جهان حل نشود، عربستان (بخوانیدایران) باید به زودی شاهد یک قیام عظیم مردمی از جانب فقرا و مستمندان کشور که سالها است سرکوب شدهاند و کسی به آنها توجهی نکرده است، باشند
اگر چه دلیل این اعتراضات را نمیتوان صرفا به دلیل فقر و معضلات معیشتی مردم دانست اما چهره زشت فقر در جامعهی امروز ایران آنقدر نمایان است که مهمترین شعار انتخاباتی وکیل دولهها و کاندیداهای ریاست جمهوری در هر دوره از موسم انتخابات فرمایشی، حول محور همین واقعیت است خاصه در ده سال گذشته کافی است، شعارهای انتخاباتی دولتهای یازدهم و دوزادهم را بیاد اورید، یکی وعده اوردن پول نفت بر سر سفرههای مردم را میداد و دیگری نوید افزایش یارانههای قشرهای خاص و دهکهای پایین جامعه را داده است که هر دو وعدههای سر خرمن دادهاند.
میگویند مردی دعوی پیامبری میکند. او را به محکمه میبرند، قاضی میپرسد: اگر پیامبری معجزهات چیست؟ مرد میگوید: هر آنچه در دل و فکر شما میگذرد، من میدانم، مثل حالا که میدانم شما فکر میکنید من دروغ میگویم. و این حکایت نظامی است که اگر چه هراز گاهی با طرحهای اقتصادی مثل "طرح مشترک دولت و مجلس برای کمک به اقشارکم در آمد" که چندی پیش به بوق و کرنا کرده بودند ادعای کمک و ترمیم نظام اقتصادی کشور را داشتند اما به واقع از رهبری تا دولت بخوبی میدانستند که هیج یک از طرحهایشان قابل باور برای مردم نیستند بعارتی حنایشان دیگر رنگی ندارد خاصه که با مطرح کردن چنین طرح هایی آن هم درست در زمانی که گرانی، تورم، بیکاری، فقر و گرسنگی برکشور سایه انداخته وبیداد میکرد و برخی از وکیل الدولهها درمجلس در هیبت قهرمانان و در دفاع از حقوق ملت، نسبت به شرایط موجود لب به شکایت باز کرده بودند، و دولت هم طبق معمول از کسر بوجه مینالید، ناگهان خبر کمک چند میلیون دلاری دولت به یکی از کشور هایی که حتی نامشان بسختی در نقشه پیدا میشود، درز پیدا میکرد و همه چیز رنگ میباخت واینگونه بود که مردم لاجرم کم کم بر ماهیت همه طرحهای رفاهی مورد ادعای دولت و حاکمیت که جز از سر تحمیق ملت نبود پی برده و عاقبت چون امروز با سر خوردگی و خشم از انقلابی که مرتکب شده بودند برای احقاق حق نادیده گرفته خود به خیابانها آمدهاند
آیا انقلاب دیگری در راه هست؟
در طی ۳۹ سال گذشته یکی از ترفندهای روشنفکرمابان و شبه روشنفکران حکومتی تلقین و القا تز مجهول " پایان عصر انقلاب" است تا مبادا ملت بازهم هوس انقلاب دیگر کند از این رو واژه اصلاح را در ذهن و باور مردم جایگزین انقلاب کرده تا مانع از هر گونه خیزش و جنبش انقلابی دربطن جامعه تحت ستم ایران شوند حال انکه عصر انقلابها پایان نیافته بلکه انقلابهای اجتماعی از زمان شکل گیری دولت-ملتها همواره به اشکال و در امواج مختلف ظاهر میشوند و امکان ظهور آنها بنا به هیچ دلیل قانع کنندهای هرگز منتفی نبوده و نیست.
در مورد ارزیابی نتایج انقلابها باید دید چه تعریفی از پیروزی و شکست داریم. هرچند در بیشتر انقلابها آرمانهای انقلابیون به تمام و کمال تحقق نمییابد اما تغیر شرایط تاریخی یک جامعه توسط انقلاب امری است اجتناب ناپذیر طرفه آنکه آرمانها به میزانی که تحقق نیافتهاند همواره در وجدان تاریخی و ناخوداگاه جامعه باقی میماند و هرزمانی که باز امکان ظهور پیدا کنند به فعال کردن نیروهای مدنی منجر میشوند. از این رو میتوان گفت استمرار در دموکراسی خواهی و عدالت طلبی و استقلال ملی و حقوق شهروندی حد اقل از زمان انقلاب مشروطه تا کنون در جامعه ایران به عنوان اندیشههای راهنما و ارزشهای متعالی باقی مانده و هربار در اشکال جنبشهای مختلف ظهور و نمود یافتهاند آنچنانکه امروز به شگل اعتراضات خیابانی شاهدیم به دیگر سخن آنچه امروز ازاعتراضات مردم میبینیم انقلاب دیگری است که ریشه در مبارزات تاریخی این ملت از زمان مشروطه خواهی و سپس مقاومت شکننده علیه استبداد صغیر محمد علی شاهی و استبداد کبیر رضاخانی و جنبش ملی شدن نفت و سرکوب کودتایی آن و سپس مقاومتهای بعدی سرکوب شده تا زمان تحقق آن است که همچنان تاثیرات عمیق اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در دورههای بعدی داشته است. به عبارت دیگر آنچه ما به عنوان انقلاب مشروطه و نهضت ملی شدن نفت و انقلاب ۵۷ و جنبش سبز میشناسیم نوک قلههای این روند طولانی تحولات عمیق ساختاری هستند که تقریبن هر ۲۵ تا ۳۰ سال از زیر آب بیرون زده و به سر حد سرشاخ شدن با قدرت حاکمه رسیدهاند و اعتراضات امروزهم از این قاعده مثتثنی نیست.
چه باید کرد؟
و اما کلام آخر اینکه، با قوت گرفتن اعتراضات مردمی که هر روز با حدت و شدت بیشتر از روز قبل ادامه مییابد از جمله نگرانیها یی که از بیم عدم موفقیت و عقیم ماندن این جنبش وجود دارد و هر روز هم پر رنگ تر میشود، عدم هدایت و رهبری جنبش است که به باور نگارنده این معضل میتواند با تشکیل شورا هایی متشکل از هر شهر و استان بر طرف شود بدین شگل که کافی است در این مقطع از اعتراضات، مردم هر شهر و استان افرادی را بعنوان نمایندگان خود جهت سامان دادن و برنامه ریزی تجمعات و شعارها تعین کنند تا این شوراهای محلی و یا استانی در نهایت برای یک پارچگی اعتراضات همچنین جهت تعامل و هماهنگی با دیگر معترضین در سراسر کشور، اقدام به تشکیل شورای مرکزی نمایند تا جنبش بنا بر تصمیم یک خرد جمعی سامان گیرد.