Wednesday, Jan 3, 2018

صفحه نخست » بدون حق‌طلبی «زنده» نیستیم! بابک‌ داد

Babak_Dad_Small_new.jpgاگر زندگی و حیات فقط یک معنا داشته باشد، شک ندارم که آن تلاش بشر برای رسیدن به حق و عدالت‌ و یک زندگی عزتمندانه و برابر است.
با این وصف آدمی که در برابر ظلم سکوت نکند و حق‌طلب باشد، همواره «زنده» است. حتی اگر مثل هزاران حق‌طلب تاریخ، در خانه‌ی ابدی خفته باشد. خواه اگر ضربان قلبش در بستر بیماری گاه بزند و گاه بازی در بیاورد. به خدا که حق‌طلبان در همان بستر درد هم زنده، شاد و خلاق هستند. چون عصاره و معنای حقیقت زندگی را با خود و در خود دارند.
🔹 حیفم آمد شمّه‌ای از این لذت را برای مردمان خموش و بیطرف نگویم. شاید آنان هم «عقل دوراندیش!» را به کناری بیاندازند و مدتی به سیاق حق‌طلبان عاشق، «دیوانه سازم خویش را!»
آن مردمان خموشی که از این زاویه، به ظاهر نفس می‌کشند و زنده هستند؛ اما زندگی نمی‌کنند. لذت آزادگی و آزادگی را نمی‌چشند و همیشه طعم تلخ «جبر و جور و حقارت» را در کام خود مزمزه می‌کنند. آنانی که بدبختانه مرده‌گانی متحرک‌اند... کاش امثال این کلمات کوتاه، جرقه‌ای شوند برای آنها، تا احیا شوند. شوکی باشد که آنان را به اینسو برگرداند. تا قبل از مرگ، آنطور که شایسته انسان است «زندگی» کنند و دیگر با مرگ غریبه و ابدی شوند.
که «ابدیتی» نمی‌شناسم، مگر آنکه آنسوی چشمه‌ی حق‌طلبی و دادخواهی و آزادگی قرار دارد. باید از این چشمه‌ها گذشت تا به آن نامیرایی و ابدیت رسید.
🔹 بیایید اطرافمان را بنگریم و به «زندگان حقیقی» فکر کنیم. آیا بسیاری از «حق‌طلبان» که حتی سالهاست ظاهراً مرده و در مزارها خفته‌اند، از خیلی از کسانی که ظاهراً زنده‌اند و در سکوت خود مرده‌اند، «زنده‌تر» نیستند؟ حاضر و ناظر و جاری نیستند؟
مگر معنای زیستن، چیزی غیر از انتخاب، گفتن و خواستن «حق و عدل و شادی برای همه» است؟
🔹 گاهی لازم است بررسی کنیم و ببینیم که آیا ما هنوز هم زنده‌ایم؟ ببینیم که آیا هنوز در فهرست زنده‌گان قرار داریم؟ یا اینکه مدتی است بیصدا مرده‌ایم و فقط جسدی هستیم که نفسی می‌کشیم و نمایشی مضحک از زنده بودن را ایفا می‌کنیم؟
🔹 با خودم می‌گویم، شما هم خواستید بشنوید:
برای وصل شدن به چشمه‌ی زندگی کریمانه و حیاتی شایسته، کلیدی جز حق‌طلبی وجود ندارد! با این معنا که زندگی اصلاً چیزی نیست جز یک قدم بیشتر به سمت کمال و حق‌طلبی و عدالت. زیر بار ظلم زنده بودن و در قفس نفس کشیدن، چیست جز مرگی بی‌صدا؟!
🔹 هر آدمی در درون خودش می‌داند حق کدام است و باطل چیست؟ وجدان و عقل ما می‌گوید که ظلم کدامست؟ و مظلوم کیست؟ اما خیلی از ما در وقت انتخاب، طفره می‌رویم.
آنجا که عافیت‌طلبی باشد، بهانه می‌آوریم و عذر می‌تراشیم تا گزندی نبینیم. و خود بهتر از همه می‌دانیم این «عذر و بهانه‌ها» چقدر مضحک و توخالی هستند. مرز بین زنده ماندن و متعفن شدن یک روح مرده، درست در همین جاست. جایی که حق را رها کنی. و به ظلم تن دهی!
🔹 و البته با تمام اینها، حق تمام بشریت است که نوع زیستن خود را خودش انتخاب کند. ولی کاش طوری انتخاب کنیم که لذت آزادی و زیستن در دنیایی شایسته و حق‌مدار را از خود دریغ نکنیم.
و بتوانیم با خیالی آسوده در آئینه‌ی دل به خود نگاه کنیم و شرمسار روح خویش نباشیم.
🔹 بد نیست، بلکه بسیار هم لازم است هر از گاهی خودمان را با اتفاقات اطرافمان محک بزنیم و تست کنیم. تا ببینیم آیا براستی زنده‌ایم؟ یا آنکه جزو کسانی هستیم که باید به قول شاعر: «بر او نمرده، به فتوای من نماز کنید!»
این روزها باز هم در اطراف ما، هزار هزار اتفاق روشن می‌افتند که هر کدامشان، برای تست زنده بودنمان کافی‌اند.
اکنون نوبت ماست تا ببینیم آیا واقعاً زنده‌ایم؟ و در دفاع از حق و مظلومان و هموطنان حق‌طلب خود چه خواهیم کرد؟
🔹 امیدوارم در برآورد نهایی، خود را جزو فهرست «سرافکندگان و مُردگان نسل خویش» پیدا نکنیم. و از درگاه حق‌طلبی و آزادگی، به آن حیات زیبای ابدی و به آن قلب مطمئن و روح آرام که بالاتر شمّه‌ای از آن گفته شد، دست پیدا کنیم. یا حق.
[بابک‌داد]
سه‌شنبه ۱۲ دی ۹۶
🔹 تلگرام:
🔹 تماس:
مطلب قبلی...
مطلب بعدی...


Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy