نزدیکترین کشور جهان به لحاظ تاریخ، زبان و فرهنگ به ایران، افغانستان است. این کشور در روزهای اخیر، بارها آماج وحشیانهترین اقدامات تروریستی قرار گرفته و قربانیان تازهترین حمله، تا هنگام نوشتن این یادداشت، به ۱۰۳ کشته و ۲۳۵زخمی رسیده است و بیمارستانهای افغانستان پر از مجروحان جریان موج جدید بمبگذاریهاست که طالبان همه آنها را بر عهده گرفته است!
اما پرسشی که پس از انتشار پیاپی اخبار جنایات طالبان در افغانستان مطرح میشود این است که چرا علی خامنهای و هسته اصلی قدرت تا کنون در قبال این جنایات هولناک چیزی نگفتهاند در حالی که در حوادثی بسیار جزئیتر در منطقه، خود را موظف به موضعگیری میدانند.
میدانیم که هسته اصلی قدرت و شخص رهبر جمهوری اسلامی، سیاستهای منطقهای خود را با دولت روسیه و حکومت پوتین هماهنگ میکنند. اخیرا و همزمان با آغاز موج جدید اقدامات تروریستی طالبان، وزیر خارجه روسیه دولت افغانستان را به خاطر امتناع از مذاکره با طالبان سرزنش کرد.
در برخی خبرها و تحلیلها گفته میشود که حکومتهای پوتین و خامنهای از دولت کنونی افغانستان بخاطر دوستیاش با آمریکا و دولتهای غربی ناراضیاند و علاقهای به ثبات سیاسی آن ندارند؛ چرا که نمیخواهند یک دولت متمایل به غرب در همسایگی خود ببینند؛ آیا سکوت خامنهای در قبال جنایات افغانستان -اگر نشانه رضایت قلبیاش نباشد- نشانه شراکتش در نتایج اقدامات طالبان نیست؟
آیا اخبار تاییدنشدهای که از «استقرار بخشی از پشت جبهه طالبان در ایران» و نیز «کمک تسلیحاتی روسیه به طالبان از کانال ایران» حکایت دارد درست است؟
اگر چنین باشد خامنهای وارد قمار بسیار خطرناکی شده است؛ قماری از جیب منافع و مصالح مردم ایران.
هر ایرانی دلسوز و میهنپرستی که نگران دخالت نظامی آمریکا و یا سوریهای شدن اوضاع ایران است باید با طرح این پرسش که «آقای خامنهای! موضع شما در قبال جنایات طالبان در افغانستان چیست و تا چه حد حاضر به همکاری اطلاعاتی با دولت افغانستان برای ریشهکن کردن طالبان هستید؟» هسته اصلی قدرت را در این عرصه زیر فشار قرار دهد.
ادامه این سکوت، معنایی جز حمایت از جنایات طالبان ندارد و همه ما باید از آنان در اینباره پرسش کنیم.