ویژه خبرنامه گویا
سانحه اخیر و تاسف بار هواپیمای ای تی آر ۷۲ شرکت آسمان و جان باختن تعدادی از هموطنان ارزنده نه فقط مشکوک بلکه قابل تامل و بررسی عمیق میباشد. ادعاهای عجولانه مقامات جمهوری اسلامی بخصوص تاکید قاطعانه بر"کشته شدن تمامی سرنشینان" هواپیما هم تردید ها را درباره صداقت مقامات جمهوری اسلامی صد چندان میکند. با بیاد آوردن مشابه همین سانحه که سالها قبل در یکی از کشورها رخ داده و هواپیما با کوه برخورد نموده بود دنیا شاهد بود که برغم آن برخورد بازهم تعدادی از سرنشینان زنده مانده و به هر تقدیر و تلاشی تا حدود دو ماه بعد هم که مسئولین با همه توان در پی یافتنشان بودند خود تلاش برای زنده ماندن کرده و النهایه هم تعدادی زنده ماندند و خاطرات وحشتناک سانحه و زندگی در سرگردانی و سرما و کوه های سربه فلک کشیده را بیان کردند.
حال اما برای اولین بار در تاریخ هوانوردی میشنویم مقامات رسمی کشور دارنده هواپیما با قاطعیت تمام اعلام مرگ همه سرنشینان را میکنند درحالکیه هیچ نظری مبنی بر کشف موقعیت سانحه نمیتوانند بدهند زیرا خودشان هم نمیدانند هواپیما دقیقا در کدام نقطه دچار سانحه شده است ویا هنوز تکه پاره هائی از بدنه هواپیمای سانحه داده ویا قطعاتی از بار مسافرین ویا بدن سرنشینان بدست نیامده اما مقامات متخصص جمهوری اسلامی تاکید بر مرگ همه سرنشینان هواپیما دارند و قاطعانه هم بر نظریات مسخره خود پای میفشارند.
به کانال خبرنامه گویا در تلگرام بپیوندید
باید بیاد داشت که بنا به بخشنامه سازمان هواپیمائی کشوری ایران از اوایل دهه هفتاد هجری نصب دستگاهی بنام «ترانسمیتر» در همه هواپیماهای سویل اعم از سبک یا سنگین اجباری شد و میتوان به ضرس قاطع گفت در سرتاسر ایران هیچ هواپیمائی بدون داشتن ترانسمیتر اجازه پرواز نمیافت. کارکرد این دستگاه نیز در هنگام بروز سوانح شروع میشود به این عبارت که دستگاه در اثر تحمل ضربه یا ضربات ناشی از سانحه چه برخورد با کوه یا زمین یا آب یا غیره...شروع به ارسال فرکانس های خاصی مینماید که تقریبا تمامی هواپیماهای عبوری از آن منطقه میتوانند در فرکانس اضطراری یکی از بیسیم های درون کابین خلبان آن فرکانس های اورژانسی را دریافت کرده و به مرکز کنترل پرواز موقعیت را آن را گزارش نمایند. همزمان کلیه هواپیماهای ای تی آر نه فقط دستگاه ترانسمیتر داشتند بلکه مرکزیت این دستگاه هم در فرانسه قرار داشت و به محض وقوع هرنوع سانحه برای هریک از هواپیماهای دارنده این دستگاه مرکز فرانسوی با دریافت مختصات دقیق محل سانحه از دستگاه ترانسمیتر مطابق تعهدات خود بلافاصله موضوع را از طریق تلفن به تمامی شماره های ایرانی دراختیار اطلاع میداد(معمولا تلفن های مدیر فنی و مدیرعامل ویا یکی دو نفر مورد وثوق دیگر به فرانسوی ها داده میشد) بنابراین ملاحظه میشود دراین مورد هم مقدار زیادی مبهمات قابل تامل دیده میشود که هنوز بعد از گذشت سه روز از سانحه ای که منتهی به فوت تعدادی از هموطنان شده هیچ مقام مسئول قادر به اعلان موقعیت دقیق سانحه نیست و در نتیجه هیچ واحد امداد و نجات هم نمیتواند برنامه های نجات را اجرائی کند. علاوه بر اینها دستگاه های سی وی آر یا ضبط کننده صدای درون کابین خلبان و نیز اف دی آر یا ثبت کننده تمامی کارکرد موتورها، سیستمها، ارتفاع پرواز، و سایر خصوصیات هواپیمای درحال پرواز هم تا مدت حدود سی روز بعد از وقوع سانحه با ارسال فرکانس های معین میتوانند در یافتن محل سانحه چه در عمق دریاها باشد چه روی زمین یا در میان کوه ها کمک شایانی بنمایند اما متاسفانه دراین مورد هم میبینیم هنوز هیچ اقدام لازم و سریع صورت نگرفته. این یعنی جمهوری اسلامی با همه علم و کتل بازی هایش و موشک هوا کردن هایش هنوز نمیتواند ویا قادر نیست حتی موقعیت یک هواپیمای سانحه داده را در اسرع وقت تعیین و به داد سرنشینان برسد؟ یا واقعا نمیخواهد برسد؟
با بررسی لیست اسامی مسافرین هواپیمای سانحه داده ملاحظه میشود حدود پانزده تا بیست نفر آنان از متخصصین تحصیلکرده با مدارج دکترا و فوق لیسانس از بهترین دانشگاه های ایران و جهان مرتبط به فعالیت های محیط زیستی کشور بودند بودند که بخصوص بعضی از آنها از کویر نوردان باسابقه و شناخته شده در زمینه حیات وحش تلقی میشدند که مظلومانه همه باهم در یک سانحه جان باختند.
در کنار این وقتی مرگ بسیار مشکوک دکتر سیدامامی فعال شناخته شده محیط زیست و مراقب حیات وحش کشور را هم بازبینی کنیم و بویژه اتهام "جاسوسی" و بقول ژنرال دویست و پنجاه کیلوئی جمهوری اسلامی "سوء استفاده از مارمولک ها و سوسمارها و آفتاب پرست ها" را هم در پیشبرد "جاسوسی" برخی گروه های حفاظت از محیط زیست بدانیم آنگاه باید ملاحظه نمائیم که مرحوم استاد دکتر سید امامی که بنا به ادعای جعفرآبادی دادستان "مهر پیشونی ملیح" جمهوری اسلامی که در نهایت خصوصیت عقب افتادگی ذهنی که دارند از دهانش پریده "دکتر سید امامی اعتراف هائی مبنی بر جاسوسی نموده بود و چون دید برادران همه اطلاعات را دارند وقت خواست تا روز بعد اعتراف کند و درنتیجه رفت و خودکشی کرد" و نیز وقتی خزعبلات پاسداران دوصفر هفت اسلامی را هم در جوار این مزخرفات ادعائی رژیم جهل و جنون و غارت و جنایت قرار بدهیم که مدعیند گروه های حفاظت از وحوش و محیط زیست در پوشش فعالیتهای خود "اطلاعات سری" پایگاه های موشکی جمهوری اسلامی در کویرها را بدست آورده و از طریق خود ویا آفتاب پرستها و مارمولک ها به مامورین سیا منتقل میکردند را ملاحظه کنیم آنگاه است که علامت سئوال بسیار بزرگ و حقیقی در قبال این سانحه و دلایل وقوع آن را میتوان حدس زد.
باید دانست در سیستم مافیائی جمهوری اسلامی که جنایت اساس آن را تشکیل میدهد کشتن ده ها نفر بخاطر نابود کردن یک نفر ویا چند نفر دور از انتظار نیست. نمونه های سانحه هواپیمای سپاه و کشته شدن یکجای تعدادی از پاسداران بلند مرتبه اما معترض به برخی سیاستهای رژیم ویا سانحه هواپیمای نهاجا و کشته شدن مرحوم سرتیپ ستاری همراه با هشت خلبان بسیار باتجربه و جنگ دیده نهاجا در اصفهان که اغلب هم از معترض سیاستهای احمقانه خارجی و داخلی نظام اسلامی بودند و نظایر مشابه دیگر را هم بررسی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که در جمهوری اسلامی اینگونه سوانح هوائی همینطوری و شانسی روی نمیدهند بلکه بنابه همان تفکری که مدعی است (حفظ نظام از اوجب واجبات است) میتوان به سادگی زمینه وقوع یک سانحه را فراهم آورد و ده ها متخصص را به کام مرگ کشاند تا مبادا فعالیت های آنان لرزه ای بر جنایت ها و غارتگری های مسئولین عالیه نظام بیفکند.
همزمان بد نیست اشاره ای هم به مرحوم خلبان حجت الله فولاد کاپیتان ای تی آر ۷۲ سانحه داده بکنم. حجت از خلبانان زبده هواپیما در هوانیروز بود که در طول جنگ تحمیلی فعالیت های زیادی داشت و تجربیات خوبی در حیطه ماموریت ها و هواپیماهای هوانیروز اندوخته بود. در اوایل دهه هفتاد هجری نامبرده به خواست خود و برخی حمایت ها که داشت از هوانیروز منفک و ابتدا به واحد هواپیماهای کشاورزی پیوست. منتها چون نوع پرواز و ماموریت های هواپیماهای کشاورزی هم بسیار خطرناک و هم بسیار تخصصی و نیازمند آموزش های گسترده بود که نامبرده آمادگی دریافت آنها را نداشت لذا موفقیت لازم را هم بدست نیاورد و بعد از یک سانحه تقریبا سنگین با هواپیمائی از نوع «اس توو آر» که خوشبختانه از آن جان سالم بدر برد از واحد هوائی کشاورزی هم جدا شده و بازهم با حمایت حامیان قدرتمند خویش موفق شد وارد شرکت آسمان که همین آقای عابدزاده ریاست فعلی سازمان هواپیمائی کشوری جمهوری اسلامی مدیرعامل آن بود بشود و تا مقام کاپیتانی هواپیماهای ای تی آر ۷۲ نیز ترقی بکند. امید آنکه مسئولین ذیربط بررسی سوانح هوائی مطابق معمول تحت فشار و تهدیدهای "از ما بهتران" در مقامات عالیه رژیم از طریق عابدزاده ریاست سازمان که خودش یکی از اعضای مافیای قدرتمند رژیم و سپاه پاسداران است قرار نگیرند و خدای ناکرده همه تقصیر ها را بار گردن نحیف مرحوم حجت الله فولاد که جانش را باخته است نکنند تا موضوع بی سروصدا خاتمه یابد.
بعنوان کسی که سالهای سال در هواپیمائی ایران خدمت کرده ام آنچه شرط بلاغ بود به اشارت گفتم حال شما خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل تا حقایق جنایت ها و غارتگری ها و بی غیرتی های مسئولین مافیائی جمهوری اسلامی بخصوص در صنعت مظلوم واقع شده هواپیمائی و در سایر سوانح هوائی ویا مشابه نیز برایتان روشن تر بشود. یادمان نرود در جمهوری اسلامی برای ازمیان بردن حتی یک نفر که مورد هدف دوصفر هفت های پاسدار است.....کشتن ده ها نفر بیگناه هم جایز و بخصوص در مواردی که امثال روح الله حسینیان یا فلاحیان فتوی هم صادر کنند "واجب" شناخته میشود و تلقی این است آن "بیگناهان" نابود شده به پای آن "گناهکار" از دید پاسدارهای دوصفر هفت جمهوری اسلامی و فتوی دهندگان جنایتکارشان بعد از مرگ اجباری مستقیم روانه بهشت برین میشوند...... آیا روزی آن بهشت برین شامل خودشان هم خواهد شد؟ بنظر میرسد ملت ایران با همبستگی روز به روز منسجم تر دارند طرح روانه کردن فروشندگان امروزین بهشت برین به همانجا را در دست اقدام دارند......تا سحر چیزی نیست...روشنائی سرانجام غالب خواهد آمد.